eitaa logo
کلبه ی شُعَرا
2.7هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
37 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را ، حوصله ی سرخاب سفیدآب واژه ها نیست وقتی صورت زیبایت هنوز ... بوی خاکستر خمپاره می دهد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر آوا 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
2.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مانده‌ام ... خیره به دهان سرنوشت ... چه بی‌شرمانه یک ریز  زیر لب زمزمه می‌کند سرود استقامت و ایثار را زیر گوش ِ کودکانی که پا در هوا مانده اند از بازی‌های ناجوانمردانه ی روزگار  ... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ما وارث  صندوقچه های ِ زهوار دررفته ای هستیم  که صدای جیرجیرشان محزون ترین ملودی دنیاست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چه کسی می گوید سر بی گناه تا پای دار می رود اما بالا نه ...! فغان از این روزگار بی رحم یک مشت موش صحرایی نیمه شبی در فصل خرمالوهای کال آذوقه ی یک سال  کشاورز  را زیر سایه روشن آسمان به تاراج بردند... فردا همه ی گنجشک ها  را در انتهای  باغ  دار می زنند 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام ها و سپاس ها نثار قلب های لبریز عاطفه ای که قبل از خورشید طللوع می کنند برمعصومیت چشمان غنچه هایی که در آستانه ی صبح منتظر نور و شکوفایی هستند ... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در تنهایی مرا سپرد به ظلمت شب او که روزی مطلعِ ... تمام سپیدهایم بود .... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
این منم ، فیناز ... دختری از تبار بیکس* ها آفتاب ِ هفت آسمان ابر ابریشمی پَرسا ... که ایستاده ام استوار ... بر بلندای دماوند شانه می زند دستان نسیم بر آزادگی گیسوانم بوسه می زند خورشید بر فراخنای پیشانی ام نیمه های شب ریشه می زنم در رگ های زمین فردا روز دیگری ست روزی که چلچه ها سرود عشق سر می دهند و پروانه ها می شکافند پیله های تن را دریاها  پابوس ِ رودها و دشت ها فرش قرمز پرستوها می شوند آن روز ، دور نیست روز شکستن قفل قناری ها ... این منم ، فیناز ... آهوی وحشی بیابان ها جسمم آرام می گیرد در خنکای ییلاق های مملو از لاله های واژگون اما روحم رهسپار تپه هایی ست که جایی برای بیکس* ندارد ... * بیکس شاعر بلند آوازه ی کُرد زبان که اشعارشان به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده است . 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
حدیث درد مرا از چشمه ای بپرسید که برکت این روزهای خود را از کوزه های پر آب من دارد . 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ما را ، حوصله ی سرخاب سفیدآب واژه ها نیست وقتی صورت زیبایت هنوز ... بوی خاکستر خمپاره می دهد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شُعَرا
سلام ای امام مهربانی‌ها، سلام آقای رئوف، سلام مولای من، یا امام رضا جان. از راهی دور، با دلی لبریز از غم و چشمانی اشک‌بار و قلبی شکسته به آستانت آمده‌ام. نمی‌دانم آیا این دل غم‌دیده‌ام را می‌پذیری؟ جز تو پناهی ندارم. دلم برای بارگاهت تنگ شده ست  برای ایوان طلایت، برای پنجره فولاد، برای آن هوای مطهر و آرامش‌بخش حریمت که دل را قرار می‌دهد. آقای خوبی‌ها، دلم می‌خواهد از باب‌الجواد وارد شوم، آرام آرام در صحن‌ها قدم بردارم، سنگ‌فرش‌های حرمت را با دلم حس کنم، سرم را بالا بگیرم و گنبد طلایی‌ات را با لذتی وصف‌ناشدنی تماشا کنم. می‌خواهم بوی خوش صحن گوهرشاد را از ژرفای وجودم حس کنم، در برابرت زانو بزنم و بی‌صدا اشک بریزم... دلم پناه می‌خواهد، پناهی  در گوشه‌ای از حرمت، تا دلتنگی‌هایم را با تو، فقط با تو، در میان بگذارم. دلم صدای نقاره‌خانه را می‌خواهد؛ همان نوای دل‌نوازی که صبح خراسان را به نام رضا، رضا، آغاز می‌کند. دلم مناجات سحرگاهی صحن جمهوری را می‌طلبد؛ جایی که آرامش در هر ذره‌اش جریان دارد. ای ضامن آهو، دلم برای طلوع خورشید از پشت گنبد طلایی‌ات پر می‌کشد. سال‌هاست زائرت نیستم. روزگار دلم را شکسته و غبار دنیا چشمانم را تار کرده ست مولای من، آیا دلِ خسته‌ی زائر گناهکار را می‌خری؟ گم‌گشته‌ام در این دنیای بی‌رحم و پرهیاهو، شبیه کودکی غریب که دنبال آغوشی امن می‌گردد. دلم باب‌الرضا می‌خواهد، صحن آزادی، و گوشه‌گوشه‌ی صحن انقلاب را. دلم صدای اذان حرمت را می‌خواهد، تا سر به سجده بگذارم و اشک‌هایم را در حریم عشق، عاشقانه جاری کنم. دلم آن حس ناب و آسمانی زیارت را می‌خواهد. ای غریبِ غریب‌نواز، دلم را به آستانت بخوان. این خسته‌ی غریب را از دور بپذیر و به آغوش پاکت دعوت کن. جز تو پناهی ندارم، ای ضامن آهو، یا امام رئوف، دل‌شکسته‌ام را پذیرا باش و این اشک‌ها را به نشانه‌ای از شوق زیارتت قبول کن. آقای مهربانی‌ها، دوباره مرا بطلب، که دلم برای دیدار حرمت، بی‌قرار و بی‌تاب است. شاعر دکلمه🎙 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky