eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خروار ِ غمت  به قدر ِ  مشتم  کافی است ابروی ِ کجت  به قصد ِ کشتم کافی‌ است بعد از  تو  غلط  کنم  که  عاشق   بشوم چشم ِ  تو  برای ِ  هفت پشتم  کافی است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمری اگر باقی بود طوری از کنار زندگی می‌گذرم که نه زانوی آهوی بی‌جفت بلرزد و نه اين دل ناماندگار بی‌درمان ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در قحطی وخشکسالی نگاهم ابرهای گریه عقیم میشود کاش باران ببارد وبهار شود نگاهم در نگاه تو (ترگل) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوچه ها را دوره کردم تا ببینم روی او شوق دیدارش مرا هی می‌کشانَد سوی او از جنون سرشارم و لبریز از دلتنگی‌ام عشق می‌داند چه با من می‌کند جادوی او از همان روزی که سر بر شانه‌های من گذاشت مانده بر پیراهنم عطر خوشی از بوی او چون نقاب از چهره بردارد تحمّل کی کنم؟ طاقت از دل می‌بَرَد آن چشم و آن ابروی او حبس باید شد در آغوش نگاری تا ابد آه از آن دم که بپیچد بر تنم بازوی او آرزو دارم اگر روزی وصالش رخ دهد در بغل هرشب ببافم با ظرافت موی او قایقِ سرگشته‌ام بر موجِ دریاها رها می‌بَرَد هر جا که میخواهد مرا، پاروی او 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خانم ط_حسینی 🎬 من:خاله هاجر منم سلما ,چرا میزنی؟ لیلا هم دیگه هق هقش هوا شده بود. ام عمر:من خاله ی تو نیستم عفریته,من ام عمرهستم,مادر عمر,همونکه توی چشم سفید دست رد به خواسته ی دلش زدی وبرای انتقام از تو به جنگ تمام ایزدیهای مغرور وکافر به روستاهای ایزدی اطراف, حمله برد ویک ایزدی کافر اورا شهید کرد....ودوباره افتادبه جانم وتا زمانی که خسته نشد ,دست اززدن نکشید. ابوعمر خنده تمسخرامیزی کردوبه زیرزمین خانه اشاره کرد وگفت:آنجا محل اقامت شماست ,البته پراز خرت وپرت واشغال است ,زود بروید وبرای خودتان جایی باز کنید. لنگ لنگان در حالی که لیلا دستم راگرفته بود وارد زیرزمین شدیم,معماری خانه های این محله شبیهه به هم بود ,یعنی خانه ابوعمر هم دقیقا نقشه خانه ماراداشت وهمین باعث میشد بیشتر وبیشتر احساس تألم وغصه کنیم. داخل زیرزمین هیچ جای خالی نبود,با کمک هم ,دستهایمان راباز کردیم وشروع کردیم وسایل یک طرف را به ان طرف حمل کردن وروی هم انباشته کردن ,بالاخره یک گوشه, اندازه ی خواب دونفر جابازشد واز داخل وسایل زیرزمین تکه حصیری کهنه پیدا کردیم وبه جای,قالی وتشک و..زیرپایمان انداختیم. خورشید غروب کرده بودومادرتاریکی محض درسکوتی سنگین نشسته بودیم وهرکدام درافکارخودغرق بودیم,بس که این چندروز گریه کرده بودیم,انگار چشمه ی اشکمان خشکیده بود , باید تغییری دراین وضعیت میدادم بلندشدم وبرق زیرزمین را روشن کردم. لیلا:سلما خاموشش کن ,یه بارمیبینی اومدن وهمین را بهانه کردن ودوباره اذیتمان میکنند... من:بزار روشن باشه,انگاری یادشان رفته ماهم هستیم. نزدیک نیمه شب بود هیچ کس به ما سری نزد وما هم میترسیدیم که حتی به توالت برویم..گرچه احتیاجی هم نبود چون آدمی که هیچ نخورده لاجرم به قضای حاجت هم احتیاج ندارد اما من باید نمازمیخواندم. چون امکان رفتن به توالت نبود,تیمم کردم . لیلا این چندروزه متوجه شده بود که شیعه شدم ,پس گفت تا هیچ کس نیامده نمازت رابخوان... سریع شروع به خواندن کردم. بعدازنماز ,کنارلیلا دراز کشیدم ودیگر چیزی نفهمیدم. وای کاش میمردم وصبح فردا رانمیدیدم وشاهد حوادث غمبارش نمیشدم. ...🌷 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها!!!❤️ از کوی تو بیرون نرود پای خيالم.... نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی.... چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی نه من آنم که ز فيض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد.... نروم باز به جایی پشت ديوار نشینم چو گدا بر سر راهی کس به غیر تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که جز این خانه مرا نيست پناهی... 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ در پناه‌ خدا‌ 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨ به نام آفریننده ی فصل ها و رنگها خـــــــداوندا به نـــــامت، به یادت و به عشـــــقت روزی دیگر از زندگانی ام را آغـــــاز می‌کنم الهی به امید تو پشتیبانم بـــــاش 🤲 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌
صبح بوی زندگی بوی راستگویی بوی دوست داشتن و بوی عشق و مهربانی می‌دهد الهی روزگارتون مثل صبح سرشار از عطر خوش زندگی باشد 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز خیر وخوبی 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا کند من و تو در کنار هم باشیم در این خزان پر از غم بهار هم باشیم اگر که غرق در آشفتگی شدیم، ای‌کاش کنار ساحل غم‌ها قرار هم باشیم همیشه خواسته‌ام از خدا نگاهت را تو هم بخواه که عمری نگار هم باشیم بیا غزل بسراییم در ستایش عشق بیا غزالِ دلم! شهریار هم باشیم چه خوب می‌شود ای نازنینِ شیرینم همیشه همدم و همراه و یار هم باشیم بیا که راز درون را به بوسه فاش کنیم و تا ابد من و تو رازدار هم باشیم جمعه ۲۹ تیر ۱۴۰۳ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
"چنان که چوب تبر هستم و نمی شکنم" منم که در تب و تاب زمان نمی شکنم اگرچه قد خمیدم و پشتم هلالی است به لام دفتر حرفم، ببین نمی شکنم بسی در این زمانه به قلبم ترک زدند ولی منم که به این دشنه ها نمی شکنم مهتا_منتظر 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آخر تیر... - @mer30tv.mp3
5.49M
صبح 31 تیر 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ 📌خورزوخان ____ _____ _____ _____ _____ من با مخاطب‌های خود کاری ندارم اغلب فقط دنبال خورزوخان خویشم🤗 ____ _____ _____ _____ _____ فرمانروای بادها گفتند من‌را حالا به فکر فرصت طوفان خویشم😷 ____ _____ _____ _____ _____ 👤 احمد رفیعی وردنجانی براتون پشت صحنه‌هم داریم حتما تا آخر کلیپ رو ببینید😍 💭نوش‌جان، اولین انجمن شعر اینجوری در جهان 🇮🇷 @nooshejan_tanz 🔨 @asharahmadrafiei
❤️ من برات را از تو می‌خواهم بغض هر روز مرا بشکن که حالم خوب نیست در دلم خط خوردگی‌هایی به جز آشوب نیست در میان لحظه‌های بی‌قرارم مانده‌ام! هر چه گویم از خودم یک ذره‌ام مطلوب نیست من زِ تیمارم گذشته چینی‌ای بشکسته‌ام با وجود این شکستن‌ها کسی محبوب نیست شاد می‌گویم ولی دیوانی از غم با من است ساحل چشمان من جز اشک غم مرطوب نیست خواب می‌دیدم که در آغوش تو جان می‌دهم در خیالم روز و شب چیزی به جز محبوب نیست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
آه...تپش های  مهربانانه  قلب تو شوق  بی  گمانه من  برای  تماشایت و انتظاری  که  از  من شاعری  ساخته  است ، آواره صبح ها  چشم  به  را  پیامی  از  تو شامگاهان  دیده  به  آسمان  برای  تماشایت بیا  که  دلتنگی بدجور از  این  دلتنگ امان  بریده  است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل ببری به‌ یک نظر از من‌‌ و روزگار من ای که تویی به چار فصل همیشه نو بهار من دل بکسی نمی‌دهم تا که امید من تویی همیشه در دلم بود عشق تو در کنار من یک نظر از توبس بود تا بشود جوان دلم پیر نمی شوم دگر تا که تویی عذار من با همه عشق تو دلم جای دگر نمی‌رود هر چه که هست آن تویی بر دل پر غبار من در نگه زمانه هم شور غم است و عشق تو چشم براه دوخته ام تا برسد سوار من از دل پر زعشق من کم بنما گله بیا بوده فدای دیدنت دیده ی بی قرار من بر دل پرمحبتم نگاه کن که دیر نیست ‌جان بدهم براه تو ‌ گر نشوی نگار من 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شعر انتظار فرج آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
السلام‌ علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام کعبه‌ی دلهای ما باشد کاش من هم زائر این کعبه‌ی دلها شوم... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد قدح به شرطِ ادب گیر زان که ترکیبش ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد کِه آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟ کِه واقف است که چوُن رفت تختِ جم، بر باد؟ ز حسرتِ لبِ شیرین، هنوز می‌بینم که لاله می‌دمد از خونِِ دیدهٔ فرهاد مگر که لاله بدانست بی‌وفاییِ دهر که تا بزاد و بِشُد، جامِ می ز کف نَنَهاد بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد نمی‌دهند اجازت مرا به سِیرِ سفر نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ که بسته‌اند بر ابریشمِ طرب، دلِ شاد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به که گویم سخن از ، نعره ی مستانه ی دل آتش افروختم از عشق ، به کاشانه ی دل تا به کی درغم عشق تو شکیبا باشم ؟ گوشه ی خلوت و ، شعرو غمِ افسانه ی دل 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky