آواز عاشقانهی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانهی دل ما در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست
بادا، مباد گشت و مبادا، به باد رفت
آیا، ز یاد رفت و چرا، در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا در گلو شکست
#قیصرامینپور
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در آرزوی مشهد و دیدار قمی
هر هفته سه شنبه ها تو زوار قمی
تابنده پلاک توست بر گردن شهر
یادآور جبهه هاست [بلوار قمی]
#حسین_جعفری
110رباعی زیر چاپ
رونمایی به زودی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
زلزله آمد و یکباره جهان گشت سیاه
شهر #بَم پر شدش از ناله و ماتم از آه
چون رسد مرگ فقط چاره ما تسلیم است
فرق اینجا نبود بین گدایان با شاه
پدر و مادر و فرزند به یک جا در خاک
مثل خورشید و ستاره همگی در افلاک
#عاصی"
😔😭
🖤 جمعه ۵ دی ماه ۱۳۸۲ حدود ساعت ۵ صبح بَم لرزید و حدود ۲۶۰۰۰ نفر از هموطنان ما را از ما گرفت که در برخی آمارها تا ۵۰۰۰۰ نفر هم آمده است
زلزله وحشتناك بم موجب شد که در آن سال بسیاری از قبور در قبرستان بم خانوادگی باشند
🌹نثار جمیع کشته شدگان این حادثه تلخ ۳صلوات
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟
زیباتر از اینهاست، زیباتر
خوشبوترین: در دامنش ریحان
جاریترین: یک چشمه از کوثر
گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ
گاهی گلاب تازۀ قمصر
از چشمهایش شعر میبارد
روی خطوط خالی دفتر
در هفت سال تشنگی، باران
در هفت دور تشنگی، هاجر
در خندههایش شور رستاخیز
در گریههایش یادی از محشر
عشق است اسم اعظمش امّا
در خانه، نام کوچکش، مادر
#فاطمه_عارفنژاد
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
رفتی به سفر به فکر و غم اُفتادم
در گوشهی خانه بیش و کم اُفتادم
تا آمدنِ تو را شنیدم ای خوب
در شادی و شوق، دَم به دَم اُفتادم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر روز دلم ز مهربانی پُر کُن
این خلوَتِ من زِ همزبانی پُرکُن
هر روز چو گُل بخندو از عشق بگو
دُنیای مرا زِ گُلفشانی پُر کُن
#حسن_یزدان_پناهیــــفَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌹🍃🌕🌹🍃🌕🌹🍃🌕🌹🍃🌕🌹
اَلسّلامُ عَلیکَ یا عَلی ابنِ موسی الرّضا
ساده دلان ،حسرتِ رضوان برند
ما ز پیِ دیدنِ موسی الرّضا
#محمود_جهاندیده
امام_رضا_علیه_السّلام
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
زلزله بم
سر بزانوی غمی جانکاه داشت
کوله بار غصه را در راه داشت
شهر جانش تیره و افسرده بود
بر لبانش حسرت یک آه داشت
خون دل از زخم هایش می چکید
او درین جا همسری دل خواه داشت
دخترش دیشب برایش قصه گفت
آن که رخساری چو قرص ماه داشت
در بدر می گشت دنبال پسر
تکه ی پیراهنی همراه داشت
خسته و افسرده و بی خانمان
راه نه در پیش رو بیراه داشت
نیست دیواری که سر کوبد برآن
زین مصیبت خاطری آگاه داشت
مرد بم دیگر ندارد خانه ای
کاش بهر غصه هایش چاه داشت
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دلِ من در هوسِ دیدنِ تبریز گرفت
گهی از هجرِ تو بسیار و گهی ریز گرفت
چه کنم؟، چاره ندارم که فقط صبر کنم
تا به کِی ،روز و شبم خفته در این قبر کنم؟
تو به من رخصتِ دیدار ندادی ،چه کنم؟
گوشه چشمی به خریدار ندادی چه کنم؟
تو چنان دست کشیدی زِ منِ عاشقِ زار
که نشاید بنویسم ، به دلم اسمِ تو یار
ولی از عشقِ تو ای دوست چنان سرشارم
نتوانم که دلم را به دلِ غیرِ خودَت بِسپارم
نه مرا تاب و توان است که پا پس بکشم
نه تحمّل چو گلِ خوش ،حالِ یک خس بچشم
تا به کِی روی به تبریز کنم ،تب ریزم؟
تا به کِی با دلِ بیچاره، سَرَت بِستیزم؟
#سمیه_آبدنگچی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یکرنگترین رفیقِ من، تنها تو
در دوستی و مرام، بیهمتا تو
ای خالق مهربانتر از هر مادر
من از همه دل بریدهام الا تو
#جواد_محمدی_دهنوی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با صدهزارزخمِ زبان، زندهام هنوز
گردون گمان نداشت، به این سخت جانیام
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در آسمان ولایت یکتاست فاطمه
نامش زبانزد همه دنیاست فاطمه
«مولا اگر علیست به فرموده ی خدا
افلاک را بهانه ای زیباست فاطمه»
بانوی آفتاب و مه و غنچه های یاس
در باغ مصطفی گل رعناست فاطمه
میلاد او تولد خورشید و نور بود
عالم شبیه قطره و دریاست فاطمه
آمد برای هر دو جهان مادری کند
تنها کسی که ام ابیها ست فاطمه
ای مادر حسن به حسینت چه گفته ای
ذکر لبان یوسف زهراست فاطمه
روشن ترین ستاره ی دنیای مرتضی
یعنی که نور خانه ی مولاست فاطمه
#سلیمه_میرشکار
#ساحل_آرامش
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بارها
مرورَت می کنم..!
همان جا که
هر کسی یک نفر را پنهان کرده،
همان جا که،
پنهان ترین جای دنیاست،
انتهای قلبم،
یکی در من
نفس می کِشد..!!!
#فرشید_عسکری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
«همرکاب منجی»
ای مسیح! ای همرکاب منجی عالم!
ما تو را یکشنبهها تنها نمیجوییم
چارده قرن است
در زیارتنامۀ پیغمبر خاتم
از تو میگوییم
از تو و نوح و خلیل و حضرت آدم
ما فقط در ابتدای سال
یاد میلادت نمیافتیم
چارده قرن است در خوشحالی و ماتم
از تو با تقویمها گفتیم
مهربانی در مرام ما به نام توست
پاکدامانی به نام مادرت مریم
اینک ای روح خدا! ای پاک!
سرزمینت را ببین آکنده از باروت
خون مظلومان نگر بر خاک
از یمن تا غزه تا بیروت
حاکمان با ظلم، همپیمان
حامی مظلوم، تنها ملت ایران
خود قضاوت کن مسیح، ای راوی انجیل!
رهروانت در تلآویوند یا تهران؟
فارس بر حق است،
یا سران غرب و اسرائیل؟
#افشین_علا
🏷 #حضرت_مسیحعلیهالسلام | #فلسطین | #غزه
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رمان_لقمهیحلال
#قسمتچهاردهموپانزدهم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
#لقمه_حلال
#قسمتچهاردهم
الان از مدرسه برگشتم,ازبس خسته ام حال,هیچی جز,خوابیدن را ندارم.
نهار را که با مامان وبابا خوردیم,همون سر میز گفتم:خوب ,پس به سلامتی ما رفتینی شدیم ,اره؟؟
مامان:خدانکنه,مگه چته که بمیری...
من:عه مامان,مجارستان رامیگم خوب.
بابا دوباره سرش راگرفت بالا وتوچشای مامان نگاه کرد
مامان:نه گلم,فکر مجارستان را ازسرت بیرون کن,ان شاالله بماند برای همایشهای دیگه,این یکی را نمیشه....
خیلی ناراحت شدم ,محکم قاشق را کوبوندم روی میز وگفتم:چرراا؟؟مگه من بچه ام؟؟چرانمیتونم خودم برای خودم تصمیم بگیرم؟الان جلو دانی وبقیه سنگ رویخ میشم,کم میارم خوووب.
بابا:عزیزدلم,صلاح نیست دیگه,بعدشم مگه دانی اینا کین که اینقد رودربایسی داری...بی خیال باش ,هیچ اتفاقی نمیافته....
باعصبانیت نگاهی به بابا ومامان کردم وازسرغذام بلندشدم وبه سرعت خودم رابه اتاقم رساندم.
اره درسته ,احتمال زیاد بابا مخالفت کرده,اخه اخلاقای مامان تودستمه,محاله ازادی عملم را ازم بگیره,احتمالا بابا بهش گفته ,اره....
یکدفعه یه فکر مثل جرقه از ذهنم گذشت,من تمام تلاشم رامیکنم که این همایش دوو رابرم ,باید بابا را تومنگنه قرار بدم اره,اما چطوری؟؟
یه کم فکر کردم....درسته ...خودشه...اینکه بابا هرشب ازخونه میزنه بیرون حتما یه ریگی به کفشش هست باید سراز کارش دربیارم وتعقیبش کنم,اونموقع میتونم به عنوان حق السکوت ,جواز رفتن به مجارستان رابگیرم...
اما نمیدانستم که چه بچگانه فکر میکنم ولی به جاهای خوبی میرسم.
خوابیدم اما ساعتم را کوک کردم تا یه ساعت قبل از غروب بلند بشم واماده بشم برای تعقیب.
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#لقمه_حلال
#قسمتپانزدهم
درست به موقع بیدارشدم ابی به سروصورتم زدم ویه مانتو شلوار مشکی پوشیدم,باید یه جوری استتار کنم که اگه بابا ماشین هم دید اصلا,شک نکنه که دویست وشش جیگری من هست,یه مقنعه هم پوشیدم وتا صدای در را که حاکی از رفتن بابا بود شنیدم ,بدو رفتم پایین,مریم خانم,که توخونه ی ما اشپزی ورفت وروب را برعهده داشت وازبچگی من رابزرگ کرده بود پایین بود,یه نگاه به سروشکل من کرداز طرز پوششم معلوم بودکه تعجب کرده،همونطورکه کفشهام رامیپوشیدم گفت:ژینوس جان کجا میری مادر؟مامانت یک ساعت پیش رفت بیرون گفته تا نه شب برمیگرده,شما چی؟
من:مریم خانومی,میرم پیش یکی از دوستام,زود برمیگردم,خودم زنگ میزنم به مامان.. ...
بدو رفتم....
ماشین بابا رفته بود اما خوب میدونستم الان جلوی مسجد محله است.
درست حدس زدم,ماشین رانگه داشتم,تا بابا نماز جماعتش تمام بشه ,وقت داشتم استتارم راکامل کنم.
رفتم توجوی لب خیابان ومقداری گل مالیدم روشماره ماشین که معلوم نباشه,سریع دویدم تومسجد ودستام رااب زدم وامدم بیرون ومنتظر نشستم.
نماز تمام شد,سه چهارتا مرد و زن امدند بیرون ,بلللله بابا هم اومد ,سوار بنزش شد وحرکت کرد.
منم استارت زدم وسایه به سایه اش رفتم....
عه هرچی که جلوتر میرفتیم بیشتر مطمین میشدم که راه کارخانه باباست.
بالاخره ماشین بابا رفت داخل کارخانه....یعنی بابا هرشب میاد اینجا؟؟
پنجره اتاق مدیر از بیرون کارخانه دید داشت,برقش روشن بود.
پیش خودم خیلی شرمنده شدم که گمان بد به,بابا بردم,اومدم استارت بزنم که دیدم برق اتاقش خاموش شد.
چنددقیقه بعد هم بابا را دیدم ,عه این چرا اینجوری شده؟؟عه چرا سوار این ماشین شد؟!!
بادستم روفرمان ضرب گرفتم وبه خودم گفتم:اشتباه نکردی ژینوس خانم.....زدی تو هدف...
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ای مایه ی فخـر ما خراسانی ها
آرامـش محض در پریشانی ها
خورشید هدایتی و کار دل ماست
توصیـف تو با آینـه گردانی ها
#محمدجواد_منوچهری
#فداییسیدعلی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#میلاد_عیسی_مسیح_ع
جهان امشب ز عطر زاده ی مریم مصفا شد
جهان پر نور از روی جهان آرای عیسا شد
جهانی زنده از انفاس قدسی مسیحا شد
شگفتا خلق عیسی با دم جانبخش زهرا شد
به نزد فاطمه ، مریم گلی ممتاز آورده
برای یاری مهدی ، چنین سرباز آورده
#جواد_کریم_زاده
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
#حافظ
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
توی یه جنگل کاج
گم می شم
می مونم هاج و واج
نمی ترسم که بشم شکارعقاب وباز
زندگیمونمی زارم به حراج
گم شدن توی خاطراتو،گم شدن توی راهو
همه رومی دهم به دست امواج
می شم یه آدم سادە
بی ریا بی تاج
#سحر_فلاح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky