eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
روز نو... - روز نو....mp3
5.58M
صبح ‌ شنبه 16 دی🌹 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد ما همانیم اگر یار همان است که بود گرچه نگذاشت اثر عشق تو از نام و نشان دل ز داغت به همان مهر و نشان است که بود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه دریا بعد طوفان می پذیرد سیل کف ها را نه دائم موج می گیرد در آغوشش صدف ها را همیشه فتنه غربال است با انبوه تلخی هاش جدا کرده است راه با شرف از بی شرف ها را میان حق و باطل آه مظلوم است می گیرد گریبان خطاکاران و حتی بی طرف ها را درختی که تناور شد به هر بادی نمی افتد به مسلخ می برد در سایه اش هرزه علف ها را اگر چه فتنه می خوابد وطن کی می برد از یاد!؟ میان آتش پرچم ،صدای سوت و کف ها را... ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من رنج ها را با صبوری می پذیرم من زندگی را دوست دارم انسان و باران و چمن را می ستایم انسان و باران و چمن را می سرایم. در این گذرگاه بگذار خود را گم کنم در عشق ،در عشق بگذار از این ره بگذرم با دوست ، با دوست... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلها همه بیقرارِ ریحانه شده خورشید،گلِ مزار ِریحانه شده از آتشِ این داغ،نه تنها کرمان ایران همه داغدار ریحانه شده ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوشست عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
1659444992_-959286646.mp3
7.65M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ حسین_مُعزی 🎼‌ 💢معبد(جدید)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و تو بهترین اتفاق زندگی منی که از راه رسیدی مثل باران بهاری پر از طراوت و زیبایی بی موقع و سرزده... ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟ سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟ روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟ گر منم دور ز روی تو، دل من با توست نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟ برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟ دل در آن چاه زنخ مرد و به مویی کارش بر نمی‌آوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟ نیک‌خواه توام و روی تو، دلخواه من است می‌رود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟ پادشاه منی و من، ز گدایان توام از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟ در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را «حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلدادهٔ رهبریم و با شور و امید گوییم به هرکسی که پرسید و شنید: ماییم همه فداییِ خامنه‌ای! «تا کور شود هر آن‌که نتواند دید» ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
عشق بعضی وقت‌ها از درد دوری بهتر است بی‌قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است توی قرآن خوانده‌ام، یعقوب یادم داده است: دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است نامه‌هایم چشم‌هایت را اذیت می‌کند درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است چای دم کن، خسته‌ام از تلخی نسکافه‌ها چای با عطر هل و گل‌های قوری بهتر است من سرم بر شانه‌ات؟ یا تو سرت بر شانه‌ام؟ فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سلام حاج قاسم سلامی با بغض از ته گلویم به کسی که وقتی رفت نا امنی و ظلمت کل جهان را گرفت بابا جان از کجا برایت بگویم از وقتی که دستت را نانجیبان قطع کردن دیگر دست دادن ممنوع شد ، از روزی که رخ زیبایت را از ما گرفتن رو بوسی مثل قیامت شد که همه ی مردم از ترس اعمالشان از همدیگر فرار می‌کنند مثل مادر از بچه ی خودش و برعکس سردار میدونی بعد رفتنت ظالمان کودک کش غرب چه برسر کودکان غزه آوردن ، هر روز و هر شب فقط به این فکر میکنم که اگر سردار زنده بود بازم این اتفاقها می‌افتاد؟ بعد رفتنت میدونی رهبر عزیزمون خیلی تنها شده و هیچکس نمیتونه جای خالی شما و براش پر کنه ،ولی یادمه روزی که برای عرض تسلیت به منزل شخصی شما رفته بود و بی قراری فرزندان شما رو دید بهشون گفت پدر شما بعد ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعت میکنه ،پس منتظر اون روز باشید سردار دیدی دشمنات در چهارمین سالگرد شهادتت چه بر سر عاشقان در نزدیکی آرامگاهت آوردن چه کردی با اونا که حتی از مزارت هم ترس دارن اونا فهمیدن که شهید حاج قاسم سلیمانی از خود قاسم سلیمانی برایشان خطرناک تر است چون اون موقع فقط با یک نفر طرف بودن ولی الان با میلیون ها حاج قاسم طرف هستن اونم نه فقط حاج قاسم ایرانی بلکه حاج قاسمان جهانی کاش من هم جزء یکی از اون شهدای حادثه تروریستی کرمان بودم که با شما دیدار میکردم حاج قاسم یادت که نرفته درعالم خواب چه قولی بهم دادی ؟ به من گفتی دخترم چی میخوای ، منم گفتم شفاعتتون و روز محشر میخوام بعد شما دستتون و روبروی من قرار دادی و سه بار گفتی ان شاءالله .ان شاءالله .ان شاءالله فقط یک دعا از شما در حق همه ی مردم بعد خودم و خانواده ام طلب میکنم .اینکه دعا کنی ما هم مثل شما زندگی کنیم و در رکاب آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهید بشویم به امید دیدار وعده‌ی موعود🤲 ✅️‌ ارسالی اعضا محترم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی‌ نیست‌ ... که‌ زندان‌ مکافات‌ است‌این‌ کَس‌ به‌ زندان‌ مکافات‌ نماناد‌ ای کاش‌ در‌ باغی‌ بگشاید‌ به‌ رُخت‌ سبز ولی‌ سخت‌ بُن‌ بست‌... که‌ هرگز نگُشایاد‌ ای‌ کاش اوّل‌ امید‌ که‌ خیری‌ برساند‌لیکن! وآخرش‌ خوف‌ که‌ شری‌ نرساناد‌ ای‌ کاش‌ جز‌ ستم‌ نیست‌ توانایی‌ وآن‌ هم‌‌ که گناه! آدمی‌ هیچ‌ گناهی‌ نتواناد‌ ای‌ کاش‌ ... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 🌷 -نمیدونم..باز این پسره پیام داده که نمیتونی ازدواج کنی..زنگ بزن داداش. با نگرانی شماره امیرعلی رو گرفت. خانمی جواب داد.گفت: _این گوشی همراه آقای جوانی هست که تصادف کرده و آوردنش بیمارستان،شما میشناسینش؟ امیررضا خشکش زد. به فاطمه نگاه کرد.فاطمه سرشو بین دستهاش گرفته بود.خانمه میگفت: -الو...الو امیررضا گفت: -حالش چطوره؟ -فعلا معلوم نیست.ظاهرا که زیاد خوب نیست. عصبانی،پیاده شد که سراغ افشین بره.فاطمه هم سریع پیاده شد و صداش کرد. -امیر امیررضا به فاطمه نگاه کرد. -بدترش نکن داداش..بریم. افشین از دور نگاهشون میکرد. امیررضا دوباره با شماره امیرعلی تماس گرفت و آدرس بیمارستان رو پرسید. با پدرش هم تماس گرفت، و جریان رو تعریف کرد.حاج محمود خیلی ناراحت شد.گفت: -من میرم بیمارستان.فاطمه رو برسون خونه،بعد بیا بیمارستان. ولی فاطمه راضی نمیشد. میخواست زودتر از حال امیرعلی مطمئن بشه.بالاخره امیررضا کوتاه اومد و فاطمه هم با خودش برد.ولی قرار شد تو محوطه بیمارستان باشه.چون هنوز جواب مثبت فاطمه رو به خانواده رسولی نگفته بودن و نمیخواستن امیرعلی یا اطرافیانش فاطمه رو ببینن. امیررضا داخل بیمارستان رفت و فاطمه روی نیمکت،تو محوطه نشست. با خدا درد دل میکرد. خدایا خودت خوب میدونی چقدر برام سخته کسی بخاطر من اذیت بشه.کمکم کن... -چند نفر دیگه باید بخاطر تو قربانی بشن؟ سرشو برگرداند. افشین بود که کنارش نشسته بود و خیره نگاهش میکرد.سریع بلند شد. -چند نفر باید بخاطر خودخواهی های کثیف تو قربانی بشن؟..تو یه موجود حقیری..حتی حیف بهت بگن آدم. برگشت که بره.افشین عصبانی ایستاد و گفت: _خودت خواستی فاطمه نادری.کاری میکنم که به غلط کردن... کسی از پشت سرش گفت: -آقای مشرقی افشین برگشت سمت صدا.یه دفعه صورتش داغ شد.تعادلش بهم خورد. دستشو به نیمکت گرفت تا نیفته.کمی که گذشت به کسی که بهش سیلی زد،نگاه کرد.پدر فاطمه بود که با اخم نگاهش میکرد. افشین به فاطمه نگاه کرد.سرش پایین بود.از پدرش شرمنده بود.حاج محمود جلوی نگاه افشین ایستاد و گفت: _به نفعته دیگه هیچ وقت نبینمت. -دو بار دخترت بهم سیلی زد.اونم از پسرت،حالا هم خودت..کاری میکنم خودت دخترتو... دوباره حاج محمود سیلی محکمی به صورت افشین زد و گفت: _تو خیلی کوچکتر از اون هستی که من و خانواده مو تهدید کنی...تو هیچی از مرد بودن نمیدونی. رو به فاطمه گفت: -بریم دخترم. حاج محمود و فاطمه میرفتن و افشین با و به رفتن اونا نگاه میکرد. ورودی ساختمان بیمارستان بودن... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" به رسم ادب آخرین پست " شب با تمام پیچیدگی اش چه ساده آرامش می‌بخشد کاش ما هم مثل شب باشیم پیچیده ولی آرام بخش دل ها... عزیزان همراه خدای رنگین کمان مراقبتون باشه🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️برخیز دلا! 🤍که دل به دلدار دهیم ❄️جان را به جمال آن خریدار دهیم 🤍 این جان و دل و ❄️دیده پیِ دیدنِ اوست 🤍جان و دل و دیده را به دیدار دهیم 🤍صبحتون بخیر و شادی ❄️یکشنبه تـون 🤍سراسـر عشق و نیکبختی ‌ ‎‌‌ 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز آرامش 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
احساس دیگران... - احساس دیگران....mp3
5.92M
صبح‌ یکشنبه 17 دی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد خونابه ز دیده‌ام چکیدن گیرد هرجا خبر دوست رسیدن گیرد بیچاره دلم ز خود رمیدن گیرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
وقتی به کنارم آمدی ای زیبا! دل از کف من رفت و خرد شد شیدا پیش از تو گلی نبود در باغ دلم با آمدنت قشنگ شد این دنیا ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم این سروده زیبا رو تقدیم میکنم به 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
اگر می‌دانستیم قرار است در آینده چه بلاهایی را تاب بیاوریم، در کودکی به جای توپ پلاستیکی‌مان قلبمان را دو لایه می‌کردیم؛ شاید اینگونه بغضمان حریف گریه هایمان می شد... ✅️‌ ارسالی‌ اعضا محترم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
زیباتر از چشمان تو چشمـــان من بـــود وقتی که تصویــرت بر آنها نقش می بست 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Aron Afshar - Sad Sale Nori (128).mp3
3.55M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ آرون_افشار 🎼‌صد سال‌ نوری❤️❤️
به نام خدا و یاد خون شهدا سلام حاج بابا خوبی برایت دلی می نویسم ، گرچه میدانم قبل از نوشتنم آگاهی که چه میخواهم برایت بنویسم، سردار بزرگ حاج بابا ببخش اگر نجف دیدمت اما نشناختمت 🥺ببخش که فکر کردم یک فرد بیکاری که سر به سرم گذاشتی 🥺وقتی خبر شهادتت را اعلام کردند و عکست را در تلویزیون خانه دیدم تازه فهمیدم چه کسی در نجف به من گفت شما دخترای ما هستید ما مواظب شماییم با لباس معمولی آمدیم تا کسی ما را نشناسد، حاج بابا چقدر دیر فهمیدم آن مرد با یک پلک چشم افتاده ، تو بودی حاج بابا دل همه ی بچه های سرزمینم برایت تنگ شده است، ای کاش زمان به عقب بر میگشت و میدیدمت، اما با این تفاوت که ایندفعه می شناختمت حاج بابای خوبم ✅️‌ ارسالی‌ اعضا محترم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر سر کوی تو عمری به تماشا ماندیم در کویر دل سودا زده تنها ماندیم تا نجویند رقیبان ز دلم بوی تو را سر بازار تو پیوسته به حاشا ماندیم دل شیدایی ما شیفته روی تو بود سالیانیست که با این دل شیدا ماندیم آنچنانم دل ما سوخته عشق تو بود که در این مرحله از سینه خود جا ماندیم طشت رسوایی ما عاقبت از بام افتاد نرسیدیم به گرد تو و رسوا ماندیم رهرو عشق تو بودیم وبه سودای وصال از همه بود و نبود دل خود وا ماندیم همه شب سوخته دل از غم هجران تو باز به امید سحری در ره فردا ماندیم رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم   💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دل نهان خانه عشق است یقین می دانی بر چپ سینه که وارد بشوی می مانی راه تسخیر دلم نیست بجز مهر و وفا گرچه چشمت بزند قفل به لب ها آنی سینه ی من پرِ از عطر نفس های گل است نکند جا شده ای در دل من پنهانی ؟ تو که با عطر گل و عشق و صفا آمده ای پس بمان تا به ابد در دل این آبانی به شب و صبح و نسیمش به بهاران سوگند که اگر دل بدهی جان بشود قربانی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خانه‌ای ساده اگر هست دلم می‌خواهد از نگاه گل و پروانه و آیینه و آب سخنی تازه شوم یا شوم شعر تری مثل یک بوسه‌ی باران به لب رود که شب می‌داند غم این حسرت جا‌مانده‌ی من چون زمستان به تن باغ سکوت است و سکوت... ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky