#یاحضرتِمهدیِصاحبالزّمان
از پُشتِ حجابِ دل عیان کُن ما را
آیینه ی عبرتِ زمان کُن ما را
گوییم که یار و زارِ هجرانِ توایم
یک جمعه بیا و امتحان کُن ما را
#حسن_یزدان_پناهی_فسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط _ حسینی
🌷#قسمت۲ 🎬
همان وقتی که خاله هاجر امده بود ,راجع به من وعمر صحبت کند,طارق هم از راه رسید.
پدرم یک نخلستان دراطراف موصل داردکه رسیدگی به نخلها وجمع اوری محصول و...به عهده طارق است ومغازه ی خرما فروشی درموصل راپدرم اداره میکند,امروز طارق زودتراز نخلستان امد ومتوجه خاله هاجرشد,طارق ازخانواده همسایه مان اصلا خوشش نمیاید,حالا چرا؟؟من هم نمیدانم....
طارق وارد اتاق شد وگفت:لیلا....سلما گوش وایستادین؟؟مگه ام عمر چی میگه که براتون جالبه؟
من ولیلا اروم جا خوردیم ,خاله هاجرتاصدای طارق راشنید بلند شد وگفت:ام طارق من حرفم را زدم ,خدامیدونه دخترای تورامثل دخترا ی خودم دوستشون دارم ودلم میخوادخوشبخت بشن حالا دیگه خبراز شما....بلندشدوخداحافظی کرد ورفت.
طارق رفت داخل اون اتاق وروبه مامان:این عمری(معمولا به اهل سنت اطلاق میشه) اینجا چی میخواست؟؟
مادرم انگاری برای خودش خواستگارامده باشد شرم داشت بگه,بهش حق میدادم اخه اولین باربود که برای دخترش خواستگارامده بود واولین فرزندی بود که میخواست ازدواج کند,سرش راانداخت پایین وخیلی اروم که حتی ما به سختی صداش رامیشنیدیم گفت:سلما رابرای پسربزرگش عمر خواستگاری کرد...
طارق مثل یک خروس جنگی از جا در رفت وگفت:بیجا کرده زنیکه ی عمری با اون پسر وطن فروشش...
مادر:پسرم هرکسی برای خودش دین ومذهبی داره همونطورکه ما ایزدی هستیم انها هم مسلمان وسنی مذهبند,هم ما وهم اونها به خدای یکتا اعتقادداریم ,دلیلی ندارد که به همسایه مان بی احترامی کنیم واونا راوطن فروش بدانیم...
طارق سری تکان داد وزیرلب هی هی کرد وداشت به بیرون ازاتاق میرفت که خیلی نامحسوس به من اشاره کرد تا پشت سرش برم.
خیلی ناراحت بودم,ازروی طارق خجالت میکشیدم,انگار با خواستگاری ام عمر,من گناه بزرگی مرتکب شده بودم,روی حیاط رفتم وطارق گفت:بیا پایین توزیرزمین کارت دارم,یه چیزایی هست که باید بدونی وحرکت کردطرف زیرزمین.
وقتی طارق رفت داخل,برگشتم بالا ووقتی مطمئن شدم مادرم حواسش به من نیست وسرگرم کارهای خونه است ,منم رفت طرف زیرزمین...لیلا هم میخواست بیاد که بااشاره بهش فهموندم مراقب مامان باشه که طرف زیرزمین نیاد...
🌷#ادامه_دارد...
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ #پنجشنبه_های_حسینی
حسین...
نامت آمد به میان...
اشک همه شد جاری...
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
امشب میخوام دعا کنم🤲
برای اعضای کانالمون
که
بعضیاشون خیلی گرفتارن.
بعضیاشون خیلی دلشکستن
بعضیاشون خیلی تنهان
بعضیاشون خیلی ناامیدن
بعضیاشون درآرزوی
رفتن به مکانهای مقدس
بعضیاشون درآرزوی داشتن فرزند
بعضیاشون گره سختی افتاده
تو زندگیشون
بعضیاشونو میشناسم
بعضیاشونو نمیشناسم
خداجون هوای دلاشونو داشته باش.
یه دستی به سروگوش زندگیشون بکش.
نذار ایمانشون ضعیف بشه دستشونو بگیر
خدا دل این دوستای مهربونو شاد کن.
خدایا به یگانگیت قسمت میدم
نگذار آرزوهاشون آرزو بمونه.
الهی آمین🙏
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌞صبح به ما مےآموزد
که باورداشته باشیم
روشنایی با تاریکی معنامےیابد
وخوشبختی🌺
با عبور ازسختی ها زیباست🌺
صبحتون بخیر
دلتون شاد ولبتون خندون
و زندگیتون پر از زیبایی🌹
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پراز خیر وخوبی
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
♡
حتی نشد که قدر نگاهی ببینمت
اندازۀ تنفّس آهی ببینمت
شامم سیاه بود و نشد ای نسیم نور!
از پنجره به صورت ماهی ببینمت
یک شب نشد که سر بکنی در سرای من
این هم نشد که بر سر راهی ببینمت
در خواب خوش نصیب شود کاش رؤیتت!
یا در خیال خویش پگاهی ببینمت
من کمتوقعم؛ نه تمام دقایقم
میخواستم که گاهبهگاهی ببینمت
تنها نهاینکه وصل تو ممکن نبود؛ نه!
حتی نشد به قدر نگاهی... ببینمت
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شکوفه های بادام چشم های تو
درآینه ی فرخ روزگار اکنون
که فراقت بال به همراه دارد
و
آسایشی توأمان با حظ و بهره
وقتی لب به سخن می گشایند
دیدگان مالامال از عشقت
به هزار شیوه رندانه
و من که دست و پا گم کرده
می گردم به دنبال واژه ای
برای پوزش و عذر تقصیر ...
#علیرضا_ناظمی
#شعر_سپید
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
408.7K
سلام عزیزان😍
صبح قشنگتون بخیر باشه🌹
#محسن_رشیدی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
"جمعه" یعنی
"عطر نرگس"در هوا سر میکشد..
"جمعه" یعنی
*قلب عاشق*
سوی او پر میکشد...
"جمعه" یعنی
*روشن از رویش*
بگردد این جهان...
"جمعه" یعنی
"انتظار مهدی صاحب زمان"
*سلامتی آقا امام زمان صلوات
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چشمهای در کوه میجوشد منم
کز درون سنگ بيرون میزنم
از نگاه آب تابيدم به گل
وز رخ خود رنگ بخشيدم به گل
#هوشنگ_ابتهاج
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky