16.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت
رهبر انقلاب اسلامی هماکنون در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
مقاومت این است، جبهه مقاومت این است: هرچه فشار بیاورید محکمتر میشود، هرچه جنایت کنید، پرانگیزهتر میشود. هرچه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.
آن تحلیلگرِ نادانِ بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد. ۱۴۰۳/۹/۲۱
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دیگه باخودم غریبه ام
هیچ چشم غریبه ای غریبه ترازخودم اشکامونمی بینه
یعنی معنی جدایی همینه ؟
برگها ازشاخه ها دل کندن وتابه زمین برسن به خواب رفتن
صاعقه خانمان براندازبرباغ زندگیم فرودامد
ایابهاربازبرباغ زندگیم خواهدامد؟
تقدیم به پدرومادرم
#سحر_فلاح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
خاکستری سردم،کسی کرده فراموشم
او رفت و من هم بعدِ او خاموشِ خاموشم
دیگر کسی مانند او هرگز نخواهد شد
دیگر ندارم حسی و سرد است آغوشم .
#علی_جعفری
#بداهه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بیشترین عشق جهان را بهسوی تو میآورم
از معبر فریادها و حماسهها.
چراکه هیچچیز در کنار من
از تو عظیمتر نبوده است
که قلبت
چون پروانهای
ظریف و کوچک و عاشق است.
#بیستویکآذرزادروز
#احمد_شاملوگرامیباد🌹
#احمد_شاملو
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
33.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(وعده و پیمان)
سخت است که هی دم زنی از عشق فراوان
اما رَوَد از یاد تو آن وعده و پیمان
آن روز که دیدم گل رویت به تو گفتم:
لبخند تو کردهاست مرا ، واله و حیران
دل بستی و دل بُردی و ناگاه برفتی
چه زود رسیدی به خطِ قرمز پایان؟
برتافتی از روی من آن روی منیرت
من ماندم و تاریکی شبهای بیابان
گویی که تو از قافلهی گنجوَرانی
اما منم از قافلهی قافلهگیران
من ساکن کوخی که خراب است به شوشام
تو ساکن کاخی به بلندای شمیران
در سلسلهی عشق تو عمریست اسیرم
تو بیخبر از سلسله و سلسله جنبان
مانند کویری که ترک خورده ز خشکی
چون دیر زمانیست که دور است ز باران ـ
من تشنهی ته جرعهای از آب حیاتم
اما تو شدی مست ز سرچشمهی حیوان
سرخ است گل روی تو از رونق بازار
زرد است ولی روی منِ بیسر و سامان
من شاخهی خشکیدهای از باغ خزانم
آن شاخهی درماندهی در بندِ زمستان
اما تو دلانگیزتر از فصل بهاری
مانند گل نسترنی در دل گلدان
هرچند که پژمرده و افسردهترینم
اما تو فریباتری از قالی کرمان
دل میکَنم از (ساقی) و میخانه و مستی
اما تو مرا جرعهای از عشق، بنوشان.
#سیدمحمدرضا_شمس (ساقی)
#خوانش🎙 #اعظم_کلیابی #بانوی_کاشانی
🟩 اعضاکانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آمدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد
رفتموحسرت به این دل ماندتاروزابد
#محمدهادی_شریفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صدشاخه گُلِ دُعا نصیبم شده است
دیدارِخوشِ شُما نصیبم شده است
الماسِ سلامت و صفا ، آرامش
لُطف و مَددِ خُدا نصیبم شده است
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
همچنان صیاد را صحرا به صحرا میکشند
آهوان مست، جور چشم او را میکشند
زیر بار عشق، قامت راست کردن ساده نیست
موجها باری گران بر دوش دریا میکشند
قصهی انگشتری بیمثلم اما بینگین
دوستان از دست من شرمندگیها میکشند
قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشید و ماه
سایهام را بیشتر بر خاک دنیا میکشند
شرک موری بود بر سنگ سیاهی در شبی!
چشمهای ما فقط «رنج» تماشا میکشند
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شادم از اینکه دیدن تو محتمل شده
از اینکه دشت فاصلهها پرگسل شده
شیرینی خیال تو با جان من چه کرد!
طعم تمام ثانیههایم عسل شده
آغوش وانکرده مرا مست میکنی
جام سراب من به شرابت بدل شده
ایمان من به روز قیامت سبب نداشت
با بیّنات قامت تو مستدل شده
روح نماز هم تویی ای راه مستقیم!
آری! نماز هم به تو خیرالعمل شده
من باز در خیال خودم با تو پر زدم
سوغات آن خیال خوشم این غزل شده
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سرم
گیج میرود...
دکترها میگویند
فشارم
افت کرده است.
دستت را
بیشتر
به دستم فشار بده!
کامم
به اندازهی کافی
تلخ است؛
قول میدهم
دیگر
قهوه نخورم.
اصلاً
از تو میپرسم:
منِ روستازاده را
چه به قهوهی روبوستا؟!
کافئین
نوشِ جانِ بوفهایِ کورِ کافهنشین!
بیخوابیِ مرا
عمیقتر نکنید.
من
درد و دوای خودم را
بهتر میشناسم.
چای و
آویشن دم کنید؛
و در فنجان من
چند تکه نبات بیاندازید...
زیلویی غبار گرفته را
زیر سایهی نارنجِ کنجِ حیاط
پهن کنید،
و به کودکان محل بسپرید
هیچ گنجشکی را
با سنگ
نشانه نگیرند.
پنجرهها را
باز بگذارید؛
بوی خاک بارانخورده
پشت شیشهها
منتظر ایستاده است.
قاصدکها
قاصد روزهای بارانیاند...
کاش
فردا هوا چتری باشد،
من آری؛
ولی
بادامهای کوهی
به چتر محتاج نیستند.
کوهها
دستهای دعای زمین
به سمت آسماناند
و برکهها
-حتی اگر خشک-
عاشق روی ماهِ مهتاب...
پلنگی پیر
بر بلندای صخره
چنگ به چهرهی ماه میکشد.
شب
ظلمت نیست؛
ستارهها
به شوق وصل
چشمکپرانی میکنند
و شباویزها
یک در میان
«حَقحَق» میگویند،
و «هِقهِق» میگریند...
کاش
کومهای کوچک داشتم
بر بام «کوه قلعه»
تا در هیاهوی سرمای زمستان
تَش و پیش بُر میکردم
و کندهی پیر بنکی را
در آتش میانداختم؛
آنگاه
به قاعدهی سوز فایزهای پولاد اسماعیلی
تنگدلانه میخواندم:
«بُتی کز ناز پا بر دل گذارد
ستم باشد که پا بر گِل گذارد
داد بیداد...».
فریاد
از دل بنیبشر،
که هم
به وسعتْ
خانهی خدای احد و صمد است،
و هم
در کوچکی
به قاعدهی دل یک گنجشک
تنگ میشود...
همین روزها
میروم
و سر به شانهی کوه میگذارم.
چه فرقی میکند
که امشب چندم ماه قمریست؟!
تو که باشی
ماه
همیشه کامل است...
#مصعب_یحیایی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky