eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
3.5هزار ویدیو
30 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
صدشاخه گُلِ دُعا نصیبم شده است دیدارِخوشِ شُما نصیبم شده است الماسِ سلامت و صفا ، آرامش لُطف و مَددِ خُدا نصیبم شده است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
همچنان صیاد را صحرا به صحرا می‌کشند آهوان مست، جور چشم او را می‌کشند زیر بار عشق، قامت راست کردن ساده نیست موج‌ها باری گران بر دوش دریا می‌کشند قصه‌ی انگشتری بی‌مثلم اما بی‌نگین دوستان از دست من شرمندگی‌ها می‌کشند قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشید و ماه سایه‌ام را بیشتر بر خاک دنیا می‌کشند شرک موری بود بر سنگ سیاهی در شبی! چشم‌های ما فقط «رنج» تماشا می‌کشند 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شادم از اینکه دیدن تو محتمل شده از اینکه دشت فاصله‌ها پرگسل شده شیرینی خیال تو با جان من چه کرد! طعم تمام ثانیه‌هایم عسل شده آغوش وانکرده مرا مست می‌کنی جام سراب من به شرابت بدل شده ایمان من به روز قیامت سبب نداشت با بیّنات قامت تو مستدل شده روح نماز هم تویی ای راه مستقیم! آری! نماز هم به تو خیرالعمل شده من باز در خیال خودم با تو پر زدم سوغات آن خیال خوشم این غزل شده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
سرم گیج می‌رود... دکترها می‌گویند فشارم افت کرده است. دستت را بیشتر به دستم فشار بده! کامم به اندازه‌ی کافی تلخ است؛ قول می‌دهم دیگر قهوه نخورم. اصلاً از تو می‌پرسم: منِ روستازاده را چه به قهوه‌ی روبوستا؟! کافئین نوشِ جانِ بوف‌هایِ کورِ کافه‌نشین! بی‌خوابی‌ِ مرا عمیق‌تر نکنید. من درد و دوای خودم را بهتر می‌شناسم. چای و آویشن دم کنید؛ و در فنجان من چند تکه نبات بیاندازید... زیلویی غبار گرفته را زیر سایه‌ی نارنجِ کنجِ حیاط پهن کنید، و به کودکان محل بسپرید هیچ گنجشکی را با سنگ نشانه نگیرند. پنجره‌ها را باز بگذارید؛ بوی خاک باران‌خورده پشت شیشه‌ها منتظر ایستاده است. قاصدک‌ها قاصد روزهای بارانی‌اند... کاش فردا هوا چتری باشد، من آری؛ ولی بادام‌های کوهی به چتر محتاج نیستند. کوه‌ها دست‌های دعای زمین‌ به سمت آسمان‌اند و برکه‌ها -حتی اگر خشک- عاشق روی ماهِ مهتاب‌... پلنگی پیر بر بلندای صخره چنگ به چهره‌ی ماه می‌کشد. شب ظلمت نیست؛ ستاره‌ها به شوق وصل چشمک‌پرانی می‌کنند و شباویز‌ها یک در میان «حَق‌حَق» می‌گویند، و «هِق‌هِق» می‌گریند... کاش کومه‌ای کوچک داشتم بر بام «کوه قلعه» تا در هیاهوی سرمای زمستان تَش و پیش بُر می‌کردم و کنده‌ی پیر بنکی را در آتش می‌انداختم؛ آن‌گاه به قاعده‌ی سوز فایزهای پولاد اسماعیلی تنگ‌دلانه می‌خواندم: «بُتی کز ناز پا بر دل گذارد ستم باشد که پا بر گِل گذارد داد بی‌داد...». فریاد از دل بنی‌بشر، که هم به وسعتْ خانه‌ی خدای احد و صمد است، و هم در کوچکی به قاعده‌ی دل یک گنجشک تنگ می‌شود... همین روزها می‌روم و سر به شانه‌ی کوه می‌گذارم. چه فرقی می‌کند که امشب چندم ماه قمری‌ست؟! تو که باشی ماه همیشه کامل است... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مثال خنجری از عشق روی سینه می‌مانی مرا چون آتشی در زیر خاکستر بنا کردی شبیه پازلی زخمی تمام تکیه‌هایم را همان روزی که رفتی با غمت از هم جدا کردی میان بستری از اشک هر شب خیس و بارانی که عشق توست، در این سینه‌ام مانند زندانی نگو از حال این دل با خبر هستی و می‌دانی که بعد از من به چشمان سیاهی اقتدا کردی اسیر ظلمتی تسلیم گشته نور فانوسم کنار خاطرات توست هر شب غرق کابوسم که می‌سوزم درون آتشی از آه و افسوسم مرا آسان میان آتشی از غم رها کردی چه می‌خواهم از این دنیا که حسرت مانده بر این دل تمام آرزوهایم به زیر لایه‌ای از گِل که از این زندگی جز غم نبرده عمر من حاصل تمام حرف من این است بر قلبم جفا کردی میان خاطرات تو هنوزم غرق دیروزم بر این باور که می‌آیی شبیه آه می‌سوزم زمستان می‌شود بی‌تو بهار و عید نوروزم به دردی بی‌دوا عمریست من را مبتلا کردی.... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همرهِ قافلهٔ عشق تو هستم بی‌‌شک مِی به دستـم بده و از غـم و هجران مگو 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بطلب! قلب من آکنده شده از یادت که زنم پنجه در آن پنجره‌ی فولادت قبله‌ی من! به طواف حرمت، راهم دِه تا که دل‌شاد شوم گوشه‌‌ی گوهرشادت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
توانِ کشمکشم نیست بی‌ تو با ایام برونم آور از این ماجرا، که می‌میرم اگر هنوز من آوازِ آخرینِ توام بخوان مرا و مخوان جز مرا، که می‌میرم! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
زندگی این روزها آنقدر تکراریست که من از دیدن خورشید دلم می گیرد دستِکَم موقع خواب ذهنم از غصه ی تکرار کمی آزاد است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
من آن پروانه بودم گرد شمعی ز جورِ بی وفایی پیله بستم کنون در پیله تنهایی خود به شوق پر گشودن زنده هستم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky