یازهرا(س)
هر شروعی بعد بسم الله،یازهرا(س)بگو
هرنفس،هرثانیه،هرگاه یازهرا(س)بگو
تا شود روشن مسیر رفتنت سوی بهشت
می گذاری تا قدم در راه یا زهرا(س) بگو
ذکر او در نا امیدی ها ،امیدت می دهد
دستت از هرجاکه شدکوتاه یا زهرا(س)بگو
درد اگر داری فقط از دست او درمان بگیر
هرکجا شد غصه ای جانکاه یازهرا(س)بگو
در غم زهرا (س)بگو هر لحظه از جان یاحسین(ع)
در غم جانسوز ثارالله یا زهرا (س)بگو
نیست غیر از این سخن،سِرِ سلیمانی شدن
در میان اشکها با آه یا زهرا(س)بگو
#فاطمیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
حرم سوخت...
حرامی شعله افکند و حرم سوخت
حریمِ خاندانی محترم سوخت
نه تنها خانه یِ زهرایِ اطهر(س)
تمامِ عالمِ هستی ز غم سوخت
علی(ع) با دستهایِ بسته می گفت:
اُمیدم، غمگسارم، یاورم سوخت
فقیری در میانِ گریه می گفت:
خدایا سوختم... بابُ الکرم سوخت
به جانِ بیت از غم شعله افتاد
بیانم،واژه واژه، دم به دم سوخت
نشد بنویسم از این بیش دیگر...
به دفتر آتش افتاد و قلم سوخت
#فاطمیه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
تقدیم به ساحت مقدس شهید مدافع امنیت احسان نصیری
السلام علیکِ یا زهرا(س)
پاره ی جان حضرت طاها
ای که از برکت قدم هایت
فیض بخشیده ای به این دنیا
السلام علیکِ یا زهرا(س)
ای که از جام لطف تو مستیم
بازهم مادرانه شد شعرم
ماهمه سخت مادری هستیم
باز هم در شهادتِ مادر
مجلس مادرانه ای برپاست
حرف آغاز مجلس شهدا
السلام علیکِ یا زهراست
نور بخشیده اند اولادت
به زمین و زمانه سرتاسر
کوثرِ عالمی و هستی بخش
دشمنان پلیدِ تو ابتر
جلوه ای از صفای بی حدت
جلوه گر گشته در صفایِ حسین(ع)
کیست او سیدِ شهیدان است
همه عالم شود فدایِ حسین(ع)
السلام علیکَ یا مظلوم
بر تو بادا سلام، ثارالله
برده نام تو را به لب هرکس
پا نهاده به عشق در این راه
السلام علی الحسین (ع)شهید
جانفشانیم در رکابِ حسین(ع)
با شهادت همیشه پا برجاست
عزتِ نامِ انقلابِ حسین(ع)
ما همه ملتِ امام حسین(ع)
ملتی تا ابد سرافرازیم
از سرِ خطِ خون حَنجر خویش
هر زمان طرح نو دراندازیم
نزد دلدادگان اهلِ یقین
مرگِ سرخ است چون عسل شیرین
سخت مشتاقِ فصلِ پروازیم
چه برایِ پرنده بهتر از این؟
ذره جانی اگر به تن باقی ست
نذرِ لبخند حضرتِ ساقی ست
نزد ما که به دوست دمسازیم
چه غم از رنجِ راهِ مشتاقی ست
می شود گوشه ی همین مجلس
توشه ای بهر صبح فردا بست
خاصه که باز با غممادر
یادی از یک شهید مظلوم است
شیرمردان راه امنیت
مثل زهرا در اوج گمنامی
جان به کف در مسیر عشق شدند
بهر یاریِ دین حق ،حامی
بعد سربند های خود بستند
دلشان را به حضرتِ زهرا(س)
روضه ای مادرانه بر جا ماند
از فداکاریِ نصیری ها
نه فقط نام او، که احسان بود
مَنِشش در مرامِ سربازی
جان سپردن برای این مکتب
بود در باورش سرافرازی
مانده در قلب دوستان باقی
عزت و مهر و حسن اخلاقش
روزی آخر نصیب او گردید
آرزویی که بود مشتاقش
اسوه ی دوستان و یاران بود
عشقبازی و شورِ بندگی اش
تا که گردد شهید راهِ خدا
بود عمری شهید زندگی اش
داد آخر برایِ مکتب عشق
جانِ خود را نصیری عاشق
سوی او پرکشید مستانه
بهر دیدار دوست شد لایق
گر نباشند اینچنین مردان
شهر سُست است گر چه فولادی
هدیه ی خون پاک آنان است
عزت و اقتدار و آزادی
در مسیرِ صلابتِ ایران
پیرو راه این شهیدانیم
تا که جانی به جسم هامان هست
به خدا پای عهد و پیمانیم
شود از یاد پاکشان هر دم
راه ما در زمانه نورانی
درس مان می دهد در این دوران
مکتب قاسم سلیمانی
در دلِ جبهه هایِ جانبازی
راز دل با حسین (ع)می گوییم
تا خبر از شهید تازه رسد
دم به دم یاحسین(ع)می گوییم
عزت این حریم رویایی
پیش مردان راه محترم است
حاج قاسم چقدر زیبا گفت؛
اینکه ایران پاک ما حرم است
پس شهیدان راه امنیت
حافظان حریم این حرمند
مثل خیل مدافعان حرم
در ره وصل دوست هم قسمند
خوش به حالت شهید امنیت
حافظ این حرم شدی با جان
نام پاک تو بر زبان جاریست
هرکجا هست نامی از ایران
گر شدند آن مدافعان حرم
کشته بهر حرم به خاک دمشق
این شهیدان شدند غرق به خون
در وطن ،در یگانِ ویژه ی عشق
عاشقان حسین در میدان
جسم شان چاک چاک وپُر ترکش
زیر باران تیر می مانند
تا بماند وطن در آرامش
باز هم یادواره پر شور از
نفسِ خانواده ی شهداست
به خدا تاکه جان به تن داریم
چشم مان شرمگین ز روی شماست
جان مان از شماست، شرمنده
از شهیدان فقط سخن گفتیم
وقت بیداری است اما ما
بی خبر مانده گوشه ای خُفتیم
آه و افسوس برده ایم از یاد
غم و اندوهِ جانِ رستا را
گرچه پیداست پُر نخواهد کرد
هرکه و هر چه جای بابا را
آه رستایِ کوچک بابا
شانه یِ دستهایِ بابا کو؟
لحظه هایی که ناز می کردی
کودکانه برای بابا کو؟
آه مثل رقیه در جانت
روضه روضه غم پدر داری
وه چه شبها که با تصاویرش
گفت وگو می کنی و بیداری
باز زخمی ز رفتن این گل
قلب ایرانِ پر صلابت شد
خوش به حالِ کسی که در این راه
سهم او شربت شهادت شد
دوستان گر در اوج امنیت
ساکن این حریم زیباییم
نرود یادمان که مدیون
عزت و قدرتِ فراجاییم
گر نباشند حافظان وطن
گلشن و لاله زار و باغی نیست
مردمِ خوب یادمان باشد
اینکه امنیت اتفاقی نیست
پاسداریم تا ابد با عشق
عزت مکتب حسینی را
می رسانیم دست صاحب آن
پرچمِ نهضت خمینی را
می رسد با عنایت ایزد
لحظه یِ انتقام مظلومان
ندبه هامان اثر کند یک روز
می رسد آن امام مظلومان
شهدا دیده اند سر حیات
رسد از عطر خونشان برکات
شاد کن روحشان به نغمه ی عشق
به نوای معطر صلوات
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
غزل..
زمین وزندگی وآب وچشمه سار غزل
زمانه،صبح،نفس،روز ، روزگار غزل
ببین چه محکم و فاخرسروده حضرت عشق
برایِ چینش هر سنگ کوهسار غزل
نگاه کن به همه صفحه های دفترِ خاک
شکفته از نفسِ روشنِ بهار غزل
نگاه کن به ستاره نوشته در دل شب
قصیده وار و فصیح و ادامه دار غزل
کنار پنجره ی لحظه ها تماشا کن
خدا نوشته به هر گوشه و کنار غزل
اگربه عشوه ی گل می کنی نظر غزل است
اگر چکامهی قُمریِ بیقرار ، غزل
نگیر وقت سرودن بهانهی مضمون
شبیه ابر برای زمین ببار غزل
کمی طراوت لبخند صبح را بنویس
که هست در دلِ هر لحظه اش هزار غزل
#غزل
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فرمانده تویی و راهِ تو راهِ خداست
در جبههی حق دعایِ خیرت با ماست
بر جملهی عاشقان و سربازانت
ارزندهترین مدال، لبخندِ شماست
#احمد_رفیعی_وردنجانی
ما مطیع رهبریم
اللهم احفظ لنا سیدنا و نور عیننا و قلبنا الذی بین جنبینا قائدنا امامنا الخامنه ای
ماملت امام حسینیم 🚩
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شهادت...
بس سالها مانوس بودی با شهادت
مستانه آخر پر کشیدی تا شهادت
از تو خدا پرسید وقتی حاجتت را
گفتی: شهادت،یا شهادت،یا شهادت
آخر مهیای شد برایت بالِ پرواز
آخر اجابت شد دعایِ یا شهادت
از بس شهید زندگی خویش بودی
کم بود پاداشی تو را الا شهادت
دریافتیم از خط خون عشق بازان
باشد سرانجام بسیجی ها شهادت
دلداده ی پیر سرافراز بسیجیم
شاید شود روزی نصیب ما شهادت
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهادت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بگریمت مادر
جهان،جهان شده با اسمِ اعظمت مادر
شکفته زندگی از برکتِ دَمَت مادر
به گردشند همه مُهره هایِ سُبحه ی دهر
به لطفِ رشته یِ ذکرِ دَمادَمَت مادر
عزیزِ جانِ خدیجه(س) چقدر دریایی
هزار آسیه هستند مریمت مادر
میانِ معرکه یارایِ ذوالفقار شده ست
همیشه تیغ بیاناتِ مُحکمت مادر
نداده قد خِرَد عالِمانِ دهر هنوز
به درکِ کوچه ای از کُلِ عالَمَت مادر
شکوهِ زندگیِ جاودانه می بخشی
به هر که کشته شود زیرِ پرچمت مادر
غم مدینه سرآغاز داغِ کرب و بلاست
و فاطمیه شروعِ مُحّرَمت مادر
نه فاطمیه فقط،بلکه هر نفس داریم
به خانه یِ دلمان آتش از غمت مادر
نمی شود بنویسم غمِ تو را باید
هزار بیتِ پس از این ،بگِریَمَت مادر
#شهادت_حضرت_زهرا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلی الله علیک یافاطمه الزهرا🌷
هستی شِکُفت از خاک بی روحِ عدم بانو
وقتی زدی در کوچه یِ بودن قدم بانو
چرخانده ای چرخ جهان را مثل دستاست
با گفتن تسبیح هایِ دم به دم بانو
در دست می گیرم قلم شاید که بنویسم
در حد فهم از آن شکوهِ محترم بانو
طفل دبستان خِرد در لُکنت افتاده
بر برگه ی اندیشه می لرزد قلم بانو
هر قدر می دانیم از تو ذره ای هم نیست
بسیار می گوییم و می دانیم کم بانو
دریا به دریا گر بگوییم از مقام تو
کی می خورد یک قطره از وصفت رقم بانو
در گفتن وصفت زبان واژه ها قاصر
درمانده در شعرت هزاران محتشم بانو
هر کس به سویِ خانهی لطف تو رو کرده
کی دست خالی رفته از باب کرم بانو؟
لعنت به آنان که نصیب خانه ات کردند
در پاسخ احسان تو داغ و الم بانو
در حیرتم با داغ سنگین فراق تو
دنیا چرا از هم نمی پاشد زغم بانو؟
در بیت الاحزان دلِ ما روضه ات برپاست
همواره در دلهای مان داری حرم بانو
نومید کی برگردد از دریای لطف تو
هرکس که بردارد به سویت یک قدم بانو
دریایی و وصف تو کار واژه هایم نیست
دروصف تو شاعرنه،باران می شوم بانو
#شهادت_حضرت_زهرا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
آقا....
در خودم زندانی ام آقا به دادم می رسی؟
خسته از حیرانی ام آقا به دادم می رسی؟
در گذار از کوچه های تنگِ غربت مُهر غم
خورده بر پیشانی ام آقا به دادم می رسی؟
کاش قدری زودتر...چون می کُشد آخر مرا
غصه پنهانی ام آقا به دادم می رسی
چند جرعه زندگی در جامِ جان بریز
من در اینجا فانی ام آقا به دادم می رسی
در میانِ ازدحامِ پوچ تهران گم شدم...
بچه شهرستانی ام آقا به دادم می رسی؟
آشنایی با زبانِ ساده ی اشعارِ من
بنده وردنجانی ام آقا به دادم می رسی
#امام_زمان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
57.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امان از شام
دل فغان می کند، فغان ازشام
آتشم می زند بیان از شام
زخم دارند واژه ها به جگر
لکنت افتاده در زبان ازشام
دردمندان آشنا در جان
زخم دارند بیکران از شام
از مصیبت شکست پشت زمین
خون شده قلب آسمان از شام
شعله ها سرکشید تا به فلک
سوخت سرتاسر جهان از شام
داشت کم کم به چشم می آمد
ازپس جاده ها نشان از شام
فاطمه داشت زیر لب می گفت
نگذرد کاش کاروان از شام
کربلا رفت روبه پایان، نه
تازه شد باز داستان از شام
خیزران خورد روی مروارید
دود برخاست ناگهان از شام
آنچه دیدند اهل بیت کجا؟
وآنچه گفتند دیگران از شام
روضه این است: حضرت زینب(س)
پیربرگشته این جوان از شام
می نویسم فقط به جای غزل
بارها، بارها، امان از شام
#امان_از_شام
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صلیاللهعلیک یا فاطمهیامالبنین
زائری در این حرم دارد زیارت میکند
با مرور ذکر یازهرا (س) عبادت میکند
گَردها را سرمهی چشمان خیسش میکند
کارهای خانه را با قصد قربت میکند
با گلاب اشک میشوید در و دیوار را
دم به دم با فاطمه تجدید بیعت میکند
بوسهباران میکند صحن و سرای نور را
ساکنانش را ز جان خود محبت میکند
دیده اینجا حضرت قرآن ناطق زیر لب
هر طرف رو میکند کوثر تلاوت میکند
بارها دیوار را در نوحهخوانی دیده است
دیده در از روضهی زهرا روایت میکند
در فضای روضههای باز آل مصطفی
هر نفس بر اهل آن عرض ارادت میکند
فاطمه حالا شبیه فاطمه در اوج عشق
هستیاش را صرف در راه ولایت میکند
ازخودش چیزی نمیگوید که محو فاطمهست
یاد زهرا میکند هرگاه صحبت میکند
ذکر تسبیحات زهرا مینشیند بر لبش
تا که در سجاده با معبود خلوت میکند
بند بند پیکر عباس او در علقمه
در میان شط خون غسل شهادت میکند
خواست تا قربانی این عشق باشد هستیاش
آرزویش را خدا دارد اجابت میکند
#حضرت_ام_البنین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یلدا...
تا صبح بیداریم در آجیلخواری!
تاصبح بیداریم با آجیل!! آری
آجیل میخواریم با هم کاسه کاسه
آجیل میآریم هی گاری به گاری
حتی اناریگر نباشد، گونههامان
با ضرب سیلیها شده سرخِ اناری
هرچند سرهامان درون بحر گوشیست
داریم در یلدایمان شب زندهداری
کرسی که دیگر نیست اما خب به یادش
جمع است جمع خوب ما دور بخاری
داریم از یک عالمه یلدای رفته
یک عالمه در قلبهامان یادگاری
آن روزها که بود حرف از اسکناس و
حرفی نبود از کارتهای اعتباری
آن روزها که حرف یک همت نبود و
بسیار ارزش داشت حتی یک هزاری
آن روزها که داشت خیلی خیلی ارزش
دارایی یک راس پیکان سواری
آن روزها حرف جومونگ اصلا نبود و
محبوب ماها بود روزی روزگاری
آن روزها که دُمبه بود و روغنِ پاک
حرفی نبود از کمفشاری پر فشاری
آن روزها که بود جایِ وقوق سگ
در خانههامان شورِ آوازِ قناری
در سفره مادر ظرفهای تازه میچید
تا در بیاید هر دوتا چشمانِ جاری
آن روزها که توی کُلِ رادیوها
میخواند چیزی جایِ بانی، افتخاری
اینگونه دلسرد و زمستانی نبودیم
با یک تبسم جانمان میشد بهاری
حرفی نبود از این مسی یا این رونالدو
آن یک رونالدو بود حتی یا روماری
"یُو"توی وزنم جا نشد ماندهست اینجا
این شیوه است از راههایِ اضطراری
القصه که برپاست یلدامان به هر حال
هر چند با داراییِ کلی نداری
یلدایمان برپاست با رنج گرانی
در خانههای تنگ و تاریکِ اجاری
امروز هم حسرت شود مانند دیروز...
یک روز میگوییم؛ روزی روزگاری
#یلدا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky