فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن
کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن
حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد
صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن
حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود
مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن
#دوشنبههای_امام_حسنی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فریاد کن نام مرا تا بشکُفم در جان تو
بیهوده هر جایی نرو، تنها منم درمان تو
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بر شاخهای نشستی و سیبم نمیشوی
دلتنگ دستهای غریبم نمیشوی
در خوابهای من کسی از راه میرسد
تعبیر خوابهای عجیبم نمیشوی؟
بیمارم آنچنان که حریفت نمیشوم
بیتابی آنچنان که طبیبم نمیشوی
من کوهم و تو کوهنوردی که بیگمان
قربانی فراز و نشیبم نمیشوی
دستی شدم که گاه رفیقت نمیشوم
سیبی شدی که گاه نصیبم نمیشوی...
#ناصر_حامدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدید در دل غم آمد و پدیده نشد
دوید با غم دل هرچه کرد دیده نشده
تمام زندگی اش چشم می کشید ولی
به صبحگاه سعادت شبش کشیده نشد
درید تیغ زمانه تن غرورش را
ولی به رغم غم و غصه ها، دریده نشد
نگفت جز حق و یک عمر جز مقابل حق
همیشه سرو سهی مانده و خمیده نشد
شبیه میوه ی باغی که تا رسید کسی
سراغ از آن نگرفت و به وقت چیده نشد
خرید طعنه ی بازار را به دل اما
نداشت مشتری و لاجرم خریده نشد
گلایه داشت از این روزگار اما دید
بدون غصه و غم آدم آفریده نشد
#محمدجواد_منوچهری
🟩 عضو کانال
🌹بماند به یادگار از طرف کانال کلبه ی شعر به
آقای منوچهری عزیز تولدتون صدها سال
پُرتکرار و مبارک باشه🌹😍
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
عجب
معمار خوش ذوقے
ڪه با آبادے احساس
براے هر ڪه عاشـق شـد
دلے ویرانه مے سازد......
#مهـدی_جعفریـان
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سرو از خیال قد و بالای تو میافتد
کوه از شکوه فوق رؤیای تو میافتد
وقتی که میتابی در این ظلمتسرا ای نور!
خورشید مثل ذره در پای تو میافتد
مستم نکرده جز نگاهت چشم بیماری
یک روز دور من به صهبای تو میافتد
قلبم درون سینه پرپر میزند ای عشق!
هرگاه چشمانم به سیمای تو میافتد
پر میشود دامان من از درّ و مروارید
وقتی که اشک من به دریای تو میافتد
سوز زمستان نفاق ای آتش ایمان!
از سرکشی با لطف گرمای تو میافتد
باید عزاداری کند امروز اسرائیل
چون پرچمش دارد به فتوای تو میافتد
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قدر وسع بی کرانت نیستم
گوشه ای از صحن زیبایت بس است
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بُگذار زمين زير پر و بال تو باشد
خورشيد نمايندهی فعّال تو باشد
بُگذار پس از اينهمه حرّافی بیربط
خطهای جهان جمله در اشغال تو باشد
هرچند خداوند غزل را به بشر داد
تا شعر برازندهی امثال تو باشد
اوضاع جهان بدتر از آن است كه بِالْكُل
مضمون غزل فلسفهی خال تو باشد
يکعمر قرار است به هر خاک بيفتی
تا يک وجب از خاکِ جهان مال تو باشد
سيمرغ شوی بُگذری از قاف به قاشق!
تا مرغ نحيفی نوک چنگال تو باشد
با اينهمه، بُگذار به جای جدلی پوچ
در اين جگر سوخته، جنجال تو باشد...
#غلامرضا_طریقی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥
#پارتصدوسیویکم🍀💚
فاطمه با مکث چشم هاشو باز کرد،
ولی اشک هاش بیشتر شد.ناراحت به علی نگاه میکرد.علی اشک های فاطمه شو پاک میکرد.
متوجه معنی نگاهش شد.
دیگه نتونست تحمل کنه،از اتاق بیرون رفت.
فاطمه رو بردن خونه.
نماز صبح شو نشسته خوند و خوابید. علی سرکار نرفت.
تمام مدت کنار تخت فاطمه نشسته بود و نگاهش میکرد.فاطمه چشم هاشو باز کرد.علی لبخند زد ولی باز هم فاطمه ناراحت نگاهش میکرد.
-علی #راضی باش...من حالم خوب نمیشه..آخرش میمیرم.. تو چه راضی باشی چه نباشی،این سختی ها هست ولی اگه راضی باشی هم تحملش برات راحت تره هم ثوابش برات بیشتره...آدم وقتی به سختی های بزرگتر فکر میکنه، تحمل سختی ای که توش هست،راحت تر میشه..به سختی های امام علی(ع) فکر کن.برای غصه های امام علی(ع) گریه کن..از خدا و امام علی(ع) بخواه تو سختی هات کمکت کنن...علی جانم، راضی باش..به مردن من راضی باش.
علی دیگه نتونست تحمل کنه.
از اتاق بیرون رفت.در رو بست و پشت در نشست.
زینب جلوش ایستاد.
بخاطر بغض باباش،بغض کرد،بعد گریه کرد.زهره خانوم از اتاق بیرون اومد. وقتی علی و زینب رو دید،اونم گریه کرد.زینب رو بغل کرد،به آشپزخونه برد و آرومش کرد.
علی بلند شد و از خونه بیرون رفت.
بی هدف راه میرفت.به اطراف و آدم ها توجهی نداشت.خیلی راه رفت.
صدای اذان شنید.
به اطراف دقت کرد.روبهروی امامزاده ایستاده بود.همون امامزاده ای که افشین،علی شد.
بعد نماز سجده رفت.
خیلی طول کشید.سر از سجده برداشت. همونجایی که برای اولین بار با فاطمه نشسته بود،نشست و به ضریح رو به روش خیره شد.فکر میکرد.به همه زندگیش،به فاطمه،به خدا،به امام علی(ع).
با خدا حرف میزد.
*خدایا،تا حالا هرچی ازت خواستم بهم دادی.پس چرا سلامتی فاطمه رو نمیدی؟!...خدایا،منو با فاطمه امتحان نکن.من بدون فاطمه تنها میشم ... تنهاتر از امام علی(ع)؟ ... خدایا،من امام علی (ع) نیستم.از من #امتحانهایسخت نگیر...
اونقدر اونجا نشست،و فکر کرد که اذان مغرب شد.نماز مغرب هم همونجا خوند.
آخرشب،زهره خانوم مشغول خواباندن زینب بود.حاج محمود به اتاق فاطمه رفت.فاطمه چشمش به در بود.وقتی حاج محمود رو دید لبخند زد.
حاج محمود رفت داخل.
-باباجونم،لطفا درو ببندین.
به سختی یه کم نشست.حاج محمود درو بست و کنار فاطمه نشست.فاطمه گفت:
_علی نیومده؟
-نه.
-بهش زنگ زدین؟
-گوشی شو نبرده.میخوای برم تو خیابان ها دنبالش؟
-نه..بابا،بعد از من علی رو تنها نذارین. خانواده ش باشین،بیشتر از الان.کمکش کنید ازدواج کنه.بهش بگید من ازتون خواستم.
به سه تا دفتر تو قفسه کتاب هاش اشاره کرد و به حاج محمود گفت:
_لطفا اونارو بدید.
حاج محمود دفترها رو به فاطمه داد....
#سرباز
#ادامهدارد...🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب زیبـا ♡
بـالاتـرین آرزویـم ♡
براتـون این اسـت ♡
کـه حـاجت دلتــون ♡
با حکمت خــدا یکی باشـد♡
🌓🌓🌓🌓
شبتون سر شار از مهر خدا
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky