eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
622 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
172 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
باز در من شهید آوردند انقلابی پدید آوردند خسته بودم از این همه ظلمت در دل شب نوید آوردند بین ابیات روسیاه من شعرهای سپید آوردند قفل دل باز شد زمانی که اشک هایم کلید آوردند سرد بودم،خدا به من تابید آفتاب امید آوردند شهرِ مُرده شکوفه باران شد عطر دلچسب عید آوردند شاه بیت کتاب عمرم را با لباسی سفید آوردند باز امروز استخوانی از سروهای رشید آوردند 🌱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 در ازدحام غریبی زمین مچاله شده و ماه محو سکوت سیاه چاله شده کجای ارض و سمائی امام خوبی‌ها نصیب‌هر‌شبمان‌ بغض‌و‌ آه‌و‌ناله شده پیاله‌ی دلمان پر ز خونِ غیبت شد شرابِ نابِ ظهورت هزار ساله شده 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 خوب می دانم که آخر در حرم گل می کنم فصل دوری را اگر دارم تحمل می کنم می روم از خانه بیرون،بی نهایت تشنه ام بر حریم خواهر باران توسل می کنم درّه ی تاریک دلتنگی امانم را برید پس برایش می نویسم،شعر را پل می کنم می رسم با واژه ها میدان هفتاد و دو تن شهر را در سایه ی مهرش تخیّل می کنم خسته و درمانده با صدها سوال بی جواب می گذارم سر به روی شانه های آفتاب می نشینم با خیالم در حوالی حرم در بهشت خاطراتم،در خیابان ارم می روم نزدیک تر ،نزدیک تر،نزدیک تر هرچه هست و نیست را جا می گذارم پشت سر اقتدا بر خواهر خورشید هشتم می کنم با یقین و نور روحم را تیمم می کنم دفترم را چشمه ی دل آبیاری می کند قلبم اینجا جای خون احساس جاری می کند در شگفتم کاغذم طعم محبت می دهد یا دهان واژه ها بوی حقیقت می دهد گرچه امروز آمدم با بقچه ای شعر جدید من همانم،شاعر دلتنگ از خود نا امید السلام ای نبض شعر از نفس افتاده ها ای تمام دلخوشی در قفس افتاده ها لا به لای بوته های بیشه ی عشق خدا سبز می ماند غزل با ریشه ی عشق شما @shaeranehowzavi
ورزقان را وجب وجب گشتیم تا سحر در میان تب گشتیم غرق در عشق،با دو دست دعا آسمان را وجب وجب گشتیم باز تکرار،باز هم تکرار صبح گشتیم،نیمه شب گشتیم... با جماعت دل شبستان را در فرادی و مستحب...گشتیم از بهشتی و باهنر گفتیم از رجایی و ...جان به لب،گشتیم جنگلِ درد را به دنبال سرو جمهورِ منتخب گشتیم! شعر شیدایی و شهادت بود واژه ها را چه بی سبب گشتیم @shaeranehowzavi
یک طاقه غم از مشکی کمیاب می خواهم پیراهنی از روضه ها بی تاب می خواهم از دام و دانه، از جوانی خسته ام خسته گنجشک های کربلایی آب می خواهم در دجله ی دل از فرات اشک لبریزم من ماهی دلتنگی ام،قلاب می خواهم تکلیف دشواریست آب آوردن بابا من اصغر شش ماهه را سیراب می خواهم آه ای محرم! ای شبستان مناجاتم در حوض قلبم ماه عالمتاب می خواهم اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین @shaeranehowzavi
پشت در باز دو پای چمدان می‌لنگد عقربه از نفس افتاده، زمان می‌لنگد کفش‌هایم دو قدم مانده به در می‌گرید می‌دَود با هیجان، با هیجان می‌لنگد آب در کاسهٔ بی‌صبری من می‌رقصد نه زلال است نه روشن نه روان، می‌لنگد خواستم گریه کنم باز ولی صبر آمد خواستم شِکوه کنم باز زبان می‌لنگد نه فقط کار من دل‌نگران و دلتنگ تو نباشی به خدا کار جهان می‌لنگد! @shaeranehowzavi