باز در من شهید آوردند
انقلابی پدید آوردند
خسته بودم از این همه ظلمت
در دل شب نوید آوردند
بین ابیات روسیاه من
شعرهای سپید آوردند
قفل دل باز شد زمانی که
اشک هایم کلید آوردند
سرد بودم،خدا به من تابید
آفتاب امید آوردند
شهرِ مُرده شکوفه باران شد
عطر دلچسب عید آوردند
شاه بیت کتاب عمرم را
با لباسی سفید آوردند
باز امروز استخوانی از
سروهای رشید آوردند
#مارال_افشون🌱
#مهر_و_ماه
🌹🌹🌹🌹🌹
کانال بانوان شاعر در ایتا:
#عاطفه_جوشقانیان
@sobhetazedam
#فاطمه_عارف_نژاد
@fatemeh_arefnejad
#سعیده_کرمانی
@kaftarchahiemamreza
#مریم_بسحاق
https://eitaa.com/Bichatr_zir_baran_poem
#آمنه_رضایی
@aseman8madad
#مهتا_صانعی
@shaeranehowzavi
#فاطمه_معصومه_شریف
https://eitaa.com/masoome_sharif
#ریحانه_ابوترابی
@https://eitaa.com/joinchat/4077519164C6ffca5f589
#مهسا_ایمانی_ماه
@mahemahsa
#زهرا_سلیمی
@shabenoghreie
#نرگس_سادات_موسوی
@khatkhatism
#مارال_افشون
@poem12
💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در ازدحام غریبی زمین مچاله شده
و ماه محو سکوت سیاه چاله شده
کجای ارض و سمائی امام خوبیها
نصیبهرشبمان بغضو آهوناله شده
پیالهی دلمان پر ز خونِ غیبت شد
شرابِ نابِ ظهورت هزار ساله شده
#مارال_افشون
💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹
خوب می دانم که آخر در حرم گل می کنم
فصل دوری را اگر دارم تحمل می کنم
می روم از خانه بیرون،بی نهایت تشنه ام
بر حریم خواهر باران توسل می کنم
درّه ی تاریک دلتنگی امانم را برید
پس برایش می نویسم،شعر را پل می کنم
می رسم با واژه ها میدان هفتاد و دو تن
شهر را در سایه ی مهرش تخیّل می کنم
خسته و درمانده با صدها سوال بی جواب
می گذارم سر به روی شانه های آفتاب
می نشینم با خیالم در حوالی حرم
در بهشت خاطراتم،در خیابان ارم
می روم نزدیک تر ،نزدیک تر،نزدیک تر
هرچه هست و نیست را جا می گذارم پشت سر
اقتدا بر خواهر خورشید هشتم می کنم
با یقین و نور روحم را تیمم می کنم
دفترم را چشمه ی دل آبیاری می کند
قلبم اینجا جای خون احساس جاری می کند
در شگفتم کاغذم طعم محبت می دهد
یا دهان واژه ها بوی حقیقت می دهد
گرچه امروز آمدم با بقچه ای شعر جدید
من همانم،شاعر دلتنگ از خود نا امید
السلام ای نبض شعر از نفس افتاده ها
ای تمام دلخوشی در قفس افتاده ها
لا به لای بوته های بیشه ی عشق خدا
سبز می ماند غزل با ریشه ی عشق شما
#مارال_افشون
#السلام_علیک_یا_فاطمه_المعصومه
@shaeranehowzavi
ورزقان را وجب وجب گشتیم
تا سحر در میان تب گشتیم
غرق در عشق،با دو دست دعا
آسمان را وجب وجب گشتیم
باز تکرار،باز هم تکرار
صبح گشتیم،نیمه شب گشتیم...
با جماعت دل شبستان را
در فرادی و مستحب...گشتیم
از بهشتی و باهنر گفتیم
از رجایی و ...جان به لب،گشتیم
جنگلِ درد را به دنبال
سرو جمهورِ منتخب گشتیم!
شعر شیدایی و شهادت بود
واژه ها را چه بی سبب گشتیم
#مارال_افشون
#شهید_جمهور
@shaeranehowzavi
یک طاقه غم از مشکی کمیاب می خواهم
پیراهنی از روضه ها بی تاب می خواهم
از دام و دانه، از جوانی خسته ام خسته
گنجشک های کربلایی آب می خواهم
در دجله ی دل از فرات اشک لبریزم
من ماهی دلتنگی ام،قلاب می خواهم
تکلیف دشواریست آب آوردن بابا
من اصغر شش ماهه را سیراب می خواهم
آه ای محرم! ای شبستان مناجاتم
در حوض قلبم ماه عالمتاب می خواهم
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین
#مارال_افشون
#سلام_بر_محرم
@shaeranehowzavi
پشت در باز دو پای چمدان میلنگد
عقربه از نفس افتاده، زمان میلنگد
کفشهایم دو قدم مانده به در میگرید
میدَود با هیجان، با هیجان میلنگد
آب در کاسهٔ بیصبری من میرقصد
نه زلال است نه روشن نه روان، میلنگد
خواستم گریه کنم باز ولی صبر آمد
خواستم شِکوه کنم باز زبان میلنگد
نه فقط کار من دلنگران و دلتنگ
تو نباشی به خدا کار جهان میلنگد!
#مارال_افشون
@shaeranehowzavi