eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
182 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺 چنان گوهر نشان ؛ شاهِ چراغ است منور خاک آن ؛ شاه‌ِچراغ است شفا بخش است بر دلهای زوار چنان مرهم به جان ؛ شاه‌ِچراغ است شدم دلتنگ صحن باصفایش به دلها مهربان ؛ شاه‌ِچراغ است به سویش پر دهم مرغِ دلِ خویش که آب و دانه اش ؛ شاه‌چراغ است ببندد دل دخیلی بر ضریحش امید دیدگان شاه‌چراغ است چنان خورشید می تابد به دنیا فروغ آسمان ؛ شاه‌چراغ است شود جاری به صحنش عطری‌از یاس بهشت بیکران ؛ شاهِ چراغ است @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔎 💢 اولین جشنواره ملی شعر مرصاد ⏳ آخرین مهلت ارسال آثار: تا تاریخ ۱۵ تیر ماه ۱۴۰۲ 💻 پست الکترونیک: 🌐 mersad.poetry@gmail.com 📲 ارسال آثار در پیام رسان ایتا: ۰۹۱۸۸۵۸۹۴۰۵ ۰۹۳۷۴۳۵۷۱۲۰ 📌 علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به کانال اطلاع رسانی جشنواره به نشانی: https://eitaa.com/joinchat/2953118107Ca6aaaa8723 مراجعه نمایند. @shaeranehowzavi
شیراز خاتون🌹 پیشتر چشم خوش و روی پری ها داشتی بیشتر از این که گفتم دلبری ها داشتی گونه هایی خوش تراش و خط وخالی با نمک دل نمی بردی که تو، غارتگری ها داشتی غنچه ی لبها بقم، هاشور مژگان ها ظریف وسمه ی ابرو به جا ، نقش پری ها داشتی پلک های نیمه بازت سایه ریز سرمه بود برمدارناز چشمت مشتری ها داشتی مثل مژگان سر نمی پیچیدی اما گاه گاه با تمام سربه زیری خودسری ها داشتی کنج هشتی می نشستی مثل پنجه ی آفتاب رو به حوض فرش کاشی ششدری ها داشتی قد وبالای خوشت بی چارقد زیبا نبود گل درشت از باغ وبوته روسری ها داشتی باغ لیمو باغ گردو باغ گل باغ انار غنچه ها دوشیزه یعنی دختری ها داشتی زیر چترآلبالو پر شکوفه کوچه ها گوشواره،سینه ریز، انگشتری ها داشتی چینه ها کوتاه بود وشیطنت می کردباد زیر چادر ریز گل دامن- زری ها داشتی شرم بید وچشمک بادام و رسم خنچه بر جینگ وجینگ ساز میادو ....مادری ها داشتی شب نشینی های چله نقل ومنقل روبه راه اندکی دلگرمی از دور وبری ها داشتی صبح مکتب خانه ها با درس قران تازه بود شب ولی شاهچراغ و منبری ها داشتی دستکارشاعرانت پیشکار وحی بود با زبان فارسی پیغمبری ها داشتی آه ای شیرازخاتون، نازخاتون، گل پری حیف شد آن روزها نام آوری ها داشتی ای دریغ آن روزگاری را که برکل جهان برتری ها برتری ها برتری ها داشتی! @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 کوه میخوانید اما مشت کاهی بیش نیست  عشق این آتشفشان هم اشک و آهی بیش نیست  پشت سر پل های فرتوتی که زانو میزنند  پیش رو ـ هر چند بهترـ کوره راهی بیش نیست  غم رفیق و یار گرمابه گلستانم ولی  نارفیقم شادمانی گاه گاهی بیش نیست آشنایان هر چه میخواهید دل را بشکنید  سهم یوسف از برادرهاش چاهی بیش نیست  پست و شهرت، مال و ثروت، این بلندیهای پست  خوب میداند دلم که پرتگاهی بیش نیست  پیش مردم تاج شاهی بوده اما، نزد من  آن چه رفته بر سرم غیر از کلاهی بیش نیست  غوکها، از چه زلال برکه را گل میکنید  جرم او که عشق ورزیدن به ماهی بیش نیست @shaeranehowzavi
🍃🌹🌹 حیدر و عزت از اینکه بین کعبه زاده شد؟ کعبه از اول برای چه چنین آماده شد؟ . با کنایه گویمت تا که بدانی این جواب خواهش از ابر است که پشتش بماند آفتاب . بودِ عالم بسته شد به هستی و به بودِ او عزت از کعبه است که حیدر شده مولود او . آمد و با بودنش اهل جهان را شاد کرد کعبه را اصلا علی با این قدم آباد کرد . کعبه یک مسجد، علی، آقا و بانی اش شده افتخار کعبه آن رکن یمانی اش شده . پس نه اینکه ناگهان در کعبه او زاده شده کعبه از اول برای حیدر آماده شده . پس بدان حج و طوافی که نشانی منجلیست در حقیقت گشتن ما دور مولامان علیست . 💠 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 عمریست اگر به مهرتان دل بستم یا اینکه به خادمین تان پیوستم غیر از کرم و لطف شما مولا جان مدیون دعای خیر ”مادر”هستم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹 گهگاه غزل می رود آن ور که نباید گهگاه شود آن کَسِ دیگر که نباید در مزمزه یِ شیطنتِ بچگی اش باز گهگاه زند سنگ به آن در که نباید از آب گرفته ست تنش را کسی و گفت: بوده ست در آن برکه شناور که نباید هی می زدی اش بر سر هر‌قصه و می گفت آرام، غزل با تو، که مادر که نباید! آهسته سر کوله ی او سر زدی آخر... یک روز به آن صفحه ی دفتر که نباید چندیست مخالف شده با هر که توگفتی چندیست موافق شده با هرکه نباید آخر غزل آنگونه که باید نشد انگار با آنهمه تاکید که: دختر که نباید!!! @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 زندۀ جاوید کیست؟ کشتۀ شمشیر دوست کآب حیات قلوب در دم شمشیر اوست گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق آید از آن کشتگان زمزمۀ دوست دوست... بندۀ یزدان‌شناس، موت و حیاتش یکی‌ست زآن‌که به نور خداش پرورشِ طبع و خوست... گوش دل مؤمن است سامع صوت خدا گر چه ز آواز خلق، ملک پر از های و هوست... عاشق وارسته را با سر و سامان چه کار؟ قصۀ ناموس و عشق صحبت سنگ و سبوست عاشق دیدار دوست اوست که همچون حسین زردی رخسار او سرخ ز خون گلوست... گر به اسیری برند عترت او دشمنان هرچه ز دشمن بر او دوست پسندد، نکوست تا بتوانی «فؤاد» در غم او گریه کن بر تو از این آبِ رو نزد خدا آبروست @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 وقتی دلت می‌گیرد از دنیا و آدم‌ها وقتی شبیخون می‌زنند از هر طرف غم‌ها وقتی چنان کاری‌ست زخمِ لاعلاجت که هم‌پای دردت اشک می‌ریزند مرهم‌ها درددلت وقتی که یک راز مگو باشد حس می‌کنی نامحرمند انگار محرم‌ها شب تا به روی صورتت چادر می‌اندازد می‌جوشد از چشم عزادار تو زمزم‌ها از بس که می‌سوزی و گر می‌گیرد آهِ تو آتش تمنا می‌کنند از آن جهنم‌ها وقتی دلت تنگ است اما رو می‌اندازی هر شب به تنهاییِ خود از شر همدم‌ها وقتی دلت یک عشق می‌خواهد که اینجا نیست عشقی که تعریفی ندارد بین معجم‌ها یعنی که دلتنگ کسی هستی که مدت‌هاست از شوق دیدار تو گفته خیر مقدم‌ها دلتنگ عشق اولت، آن عشقِ دیرینه عشق خدایت، محرمت، سلطانِ مرهم‌ها @shaeranehowzavi