ادامه :
#سهراب از پاسخ #هجیر غمگین شد که نتوانسته بود نشانی از #رستم بیابد و همان طور که مادرش از پدرش نشانی داده بود به دنبالش گشت اما نتوانسته بود هنوز پدرش را پیدا کند ...
سپس دوباره از هجیر سوال پرسید « آن خیمه که پرچم اش نشان گرگ دارد برای کیست ؟»
هجیر پاسخ داد « او پسر #گودرز ، گیو است که ایرانیان او را #گیوِ نیو صدا میکنند ( گیو پهلوان ) . پسر بزرگ گودرز است »
سهراب باز پرسید « سوی مشرق یک خیمهٔ سفید از دیبای رومی میبینم و ده هزار سوار اطرافش هستند و پهلوانی روی تختی از عاج نشسته و و اطراف خیمه اش گروه گروه غلام ایستاده است کیست ؟»
هجیر پاسخ داد « او #فریبرز است ... فرزند #کیکاووس شاه »
بار دیگر سهراب پرسید « آن خیمهٔ زرد رنگ که پرچمی گراز پیکر دارد کیست ؟ »
هجیر پاسخ داد « او #گرازه است از نژاد کاوگان ( فرزندان #کاوه ) »
سهراب نشانی از پدرش نیافت . روزگار را چگونه میخواهی بسازی که خودش ساخته است و سرنوشت اینگونه نوشته شده بود...
بار دیگر سهراب از آن خیمه سبز رنگ و پهلوانش پرسید و هجیر بار دیگر او را پهلوان چینی معرفی کرد...
سهراب گفت « چرا از رستم نامی نبردی ؟ تو گفتی که بزرگ لشکر ایرانیان اوست »
هجیر پاسخ داد « احتمالا برای جشن به #زابلستان رفته باشد »
سهراب گفت « این را نگوی که هنگام جنگ پهلوانان به جنگ میروند و اگر جهان پهلوان در این روزگار در جشن باشد پیر و جوان بر او میخندند.... ما پیمان بستیم و اگر تو پهلوان را به من نشان دهی به تو بی اندازه گنج خواهم داد اما اگر از من پنهان کنی سرت را ز تن جدا خواهم کرد »
@shah_nameh1