eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
520 دنبال‌کننده
1هزار عکس
161 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید آره خیلی رفیق اند رفاقت تا روز مرگ💔 .................... رفیقای واقعی باهم میمیرن🥲
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عده ای تلاش دارند حس وطن پرستی رو مقابل مذهب و اسلام قرار بدن! اما برخی همچون استاد "فیاض زاهد" اعتقاد دارند مسلمان و شیعه بودن با ایرانی بودن تعارضی ندارند و میتوان هم به آیین های مذهبی اعتقاد داشت و هم جشن های باستانی رو گرامی داشت! @shah_nameh1
باخبر شدن از قتح دژ سپس پهلوانان برخاستند و آفرین کردند. گفت« لبان مان را شب و روز به آفرین تو خواهیم گشاد کسی که زمین را زیر سم اسبش پیمود و آرام و خواب ندید. تا کنون کسی چنین لشکر عظیمی را ندیده و نشنیده بود. گرداگرد این دژ گشتیم و راهی برای فتح دژ نداشتیم که تیر و کمان تو نجات مان داد، تو پشت و پناه شاه و ایرانی و سزاوار ماست که چاکر تو باشیم. ما توان پاداش دادن به تو را نداریم و از یزدان میخواهیم چهره تو را خندان کندو بزرگیت روز به روز افزایش یابد.» به ایشان آفرین کرد و گفت« زمین به پهلوانان آباد است. پشت و پناه من نیز ایرانیان هستند.» سپس ادامه داد« سه روز به شادی مشغول باشیم و روز چهارم به جنگ افراسیاب رویم.» پهلوانان با سخن او به خوردن روی آوردند. به افراسیاب خبر رسید که دشمن پیش روی کرده و بوم و برت خراب شده است . افراسیاب با شنیدن اخبار سخت ناراحت شد و با خود گفت« اگر سالار لشکر ایران همان رستم است که من دیده ام....» سپس روی برگرداند و بلند گفت« ما چه کسی را داریم که با بجنگد؟ زمانی که کودکی مانند نِی بود مرا از زین گرفت و به زیر انداخت.» لشکریان به افراسیاب گفتند« از جنگ رستم نترس! تو آنی که در دشت نبرد خون به آسمان می فشانی و لشکری بزرگ داری چرا به رستم فکر میکنی؟ از یک سوار میترسی ؟چنان باشد که از آهن است و هر چه دلیر باشد یک تن است. تو با لشکری بزرگ به جنگ او برو و از زین به زیر بکش پس از رستم کار شاه ایران تمام است، نه می‌ماند نه ایران. نگاه کن به ما که آماده جنگ هستیم. همه سر به سر تن به کشتن دهیم‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ از آن به که گیتی به دشمن دهیم» افراسیاب با شنیدن این سخنان نبر گذشته را فراموش کرد و لشکر آراست. @shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
باخبر شدن #افراسیاب از قتح دژ سپس پهلوانان برخاستند و آفرین کردند. #گودرز گفت« لبان مان را شب و رو
‌بچه ها بیت معروف « همه سر به سر تن به کشتن دهیم‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ از آن به که کشور به دشمن دهیم.» به این شکل از زبان تورانیان در شاهنامه اومده
تا ازتون میخوام کتاب معرفی کنید ناشناس کویر میشه😐😂 منو باش فکر میکردم اعضای کانالم همه کتابخون و با اطلاعات ان😐😂💔
شاهــنامهٔ فردوســی
عده ای تلاش دارند حس وطن پرستی رو مقابل مذهب و اسلام قرار بدن! اما برخی همچون استاد "فیاض زاهد" اعت
یادمه یه پسره بود که وقتی حرف از ایران باستان میشد رگ غیرتش باد میکرد و تا ناموس دفاع میکرد از هر هیتی ( البته مودبانه نه مثل بچه روبیکایی ها😂) وقتی هم بحث اسلام بود همچنان حرفی برای گفتن داشت ازش پرسیدم بلاخره فازت چیه گفت بنظرم ایرانی بودن و هویت ایران سه تا ریشه داره تاریخ ایران زبان فارسی مذهب شیعه خلاصه که آره👌😀
تصمیم حمله: از سرزمین نیاکانش قصد جدیدی کرد و گفت« من خواهم جنگید و نمیگذارم که از بخت خویش شادمان شود و سر زابلی را از تن جدا میکنم.» لشکریان به او آفرین خواندند« شاه جاوید و پیروز باد» مردی شیردل به نام بود. افراسیاب بزرگان را از دربار بیرون کرد و به فرغار گفت« برو سوی سپاه ایران و نگاه کن سواران چند اند.» فرغار را روانه کرد و غمگین شد. فرزندش را پیش خواند و سخنانی مخفیانه به او گفت. به گفت« میدانی سپاه بزرگی که به اینجا آمده چندین هزار نفر به فرماندهی هستند. هیچ کس توان جنگ با رستم را نداشت. کاموس و خاقان چین و و شاه هند و.... همه کشته و اسیر شدند. چهل روز آویزان لشکر بود و کشت و برد. اکنون بار دیگر لشکر جمع کردم و خود نیز طمعی به گنج ندارم. تمام ثروت را به الماس رود می‌فرستم که هنگام جشن و سرور نیست. از رستم هراسانم، نه نیزه بر او اثر دارد نه تیر، گویی از آهن نه بلکه از نژاد اهریمن است. من با او جنگیده ام و سلاحم به او کارگر نیست، اگر جنگ اینگونه ادامه پیدا کند مجبورم به دریای چین گریخته و سرزمین را به او تسلیم کنم.» شیده گفت « جاودان باشی تو زور و فر و مردانگی داری. نگاه کن و و سران سپاه همه خسته و شکسته دل اند نباید در آب این جنگ کشتی برانی. به جان شاه قسم من نیز از و غمگینم.» شب تیره دژم چشم گشاد و ماه از غم کمر خم کرد. فرغار از سپاه ایران بازگشت و نزد افراسیاب آمد و گفت« سوی رستم رفتم و خیمه سبز رنگ بزرگ و درفش اژدها فش دیدم و رستم سخت آماده جنگ است. طلایه داران سپاه نیز و هستند.» @shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
‌ بچه ها تابستان گذشته رفتم تو نخ ادیان و عقاید باستانی و یه چیز عجیب و مکرر که تو اکثرشان دیدم این
‌ ‌بچه ها بنظرتون چرا برخی از آموزه های اوستا شبیه که احکام و آموزه های اسلام و قرآنه بعضی پیشگویی ها و داستان هام که اصلا کپیه فقط اسم شخصیت ها یسری جزئیات فرق دارن؟🤨 ‌ https://daigo.ir/secret/4207512
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهان مشهور ایران باستان 👑 ساخت پ.ن چقدر قیافه هاشون به شخصیت شون میاد😂 @shah_nameh1
ادیتای بالا رو دیدی مشتی؟❤️✋ اگه بیشتر دنبال مشتی ترین ادیتای رندوم در مورد همه چی میگردی(مقصود همه چیز به معنی واقعی کلمه است)، جات توی گردانه❤️🤝 اگه بازم ادیتای ناب از موضوعات مختلف میخوای جات تو گردانه! اگه دنبال ساختن خودتی، از کارای بعضی همسنات متنفری، دلت میخواد متفاوت باشی، اخبار رو جور دیگه ای دنبال کنی، جوین شو عشق داداش؛ https://eitaa.com/joinchat/2088698820Ca87ebed99d