گࢪچہ این شهر شلوغ است،
ولے باورڪن..؛
آنچنان جای تو خالیست،
صدا مےپیچد... :)💔
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۸۸
🌸 این خاطره پُر از مهربانی است...
#متن_خاطره
مادرم رفته بود مکه. از اونجا برای جمال یه جفت کفش فوتبالی آورده بود. میگفتم: جمال! خوش به حالت؛ چقدر کفشهایت قشنگه... اما هیچوقت ندیدم اون کفشها رو توی روز بپوشه. فقط وقتی میرفت گشتِ شبانه اونا رو میپوشید ، تا کمی کثیف و کهنه بشه. میگفت: اگه کسی این کفشها رو ببینه و دلش بخواد، اما پول نداشته باشه بخره ، من چیکار کنم؟
📌خاطرهای از زندگی شهید جمال عنایتی
📚منبع: ماهنامه امتداد ، شماره 84
#شهیدعنایتی #مراقبه #بیتفاوت_نبودن #مهربانی
🇮🇷
#مبحث_چالشی
💯 یڪ منبع بــےنظیر انرژے
اولین و بیشٺرین چیزے ڪہ انسان باید دربارهے آن فڪر ڪند هدف اسٺ؛ آن هم عالےٺرین هدف. هدفداشٺن بہ انسان انگیزه و بہ زندگے معنا مےدهد. انگار نفس اندیشیدن دربارهے هدف، انسان را بہ هدف نزدیڪٺر مےڪند. گرما و انرژے ٺولید شده در اثر داشٺن یڪ هدف عالے بہ هیچ وسیلہے دیگرے قابل دسٺیابـے نیسٺ...
👤اسٺاد پناهیان
جمعـه يعنی زانوی غم دربغل
بر سر سجاده های العجل
جمعـه يعنی اشک های انتظار
جمعـه يعنی شکوه ازهجران يار
جمعـه يعنی آه ،الغوث ،الامان
در فراق مهدی صاحب زمان
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم🌸🍃
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۸۹
🌺توصیهای شاد از شهید عبدالله میثمی🙂
#متن_خاطره :
هیچوقت عبدالله رو بیلبخند نمی دیدی. به دیگران هم میگفت: از صبح که بیدار میشین، به همه لبخند بزنین، تا هم دلشون رو شاد کنین و هم براتون حسنه بنویسن...
وقتی به دنیا اومد ، پدربزرگش به قرآن تفأل زد و این آیه اومد: قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آتَانِيَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيّاً . برا همین اسمش رو گذاشتند عبدالله. وقتی هم شهید شد، سخنرانِ مراسم تشییع (که روحانی بود ) میگفت: مانده بودم چطور سخنرانی رو شروعکنم. تفألی به قرآن زدم و این آیه آمد: قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آتَانِيَالْکِتَابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيّاً ...
📌خاطرهای از زندگی روحانی شهید عبدالله میثمی
📚منبع: ماهنامه امتداد شماره ۱۴ / پایگاه اینترنتی نوید شاهد
#شهیدمیثمی #شادی
🇮🇷