eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
86 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۵۶ 🌸 کاش ما هم مانند این بانوی شهیده چنین دیدگاهِ زیبایی داشتیم #شهیده #م
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۵۶ ✍ کاش ما هم مانند این بانوی شهیده چنین دیدگاهِ زیبایی داشتیم شهناز تأکید زیادی روی نماز اول وقت داشت. حتی برایِ نماز لباسِ جداگانه‌ای می‌پوشید. هر وقت هم ازش می‌پرسیدم: چرا وقـت نماز لباست رو عـوض می‌کنی؟ ، می‌گفت: چطور وقتی می‌ خواهی بری مهمونی لباسِ آراسته می ‌پوشی؟ چه مهمونی و دعوتی بالاتر از گفتگو کردن با خدا؟ نماز مهمونیِ بزرگیه که خدا بندگانش رو در اون می پذیره ، پس بهترین وقته برای مرتب و پاکیزه و منظم بودن ... 📌خاطره ای از امدادگر شهیده شهناز حاجی‌شاه 🇮🇷منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه 76
"خاطرا‌ت‌طنزجبهہ"🙃 یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید... دستہ بود شب برایش جشن پتو گرفتند... حسابے کتکش زدند من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕 سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت صبح، گفت... همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت: اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔 گفتند : ما خواندیم..!✋🏻 گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳 گفتند : سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من برایِ شب اذان گفتم نه نماز صبح 😁😊 ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
👆خاکریز خاطرات ۸۹ 🌸 یکی از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ شهید همت . ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۸۹ ✍ یکی از اصلی‌ترین رموزِ موفقیتِ شهید همت سرتاپاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهره‌اش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره؛ اما رفت وضوگرفت تا نماز بخونه.گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم. حس می‌کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. محمد ابراهیم حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده... 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید محمّد ابراهیم همّت 📚منبع: یادگاران«کتاب همت» صفحه56 به روایت همسر شهید . ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۱۱۵ ✍ رفتارِ این شهید در فرودگاه آمریکا ، تعجب مردم را برانگیخت : عبدالله برای تحصیل رفته بود آمریکا. با ورود به فرودگاه متوجه شد که وقتِ نماز داره می‌گذره. توی همون فرودگاهِ آمریکا سجاده‌اش را پهن کرد و ایستاد به نماز. تعداد زیادی از مسافران، به همراهِ خدمه‌ی فرودگاه دورش جمع شدند تا ببینند داره چیکار می‌کنه. عبدالله هم که مسلط به زبانِ انگلیسی بود، بعد از نماز براشون توضیح داد و گفت: «من مسلمانم و مشغول عبادت هستم» 📌خاطره ای از زندگی سردار شهید عبدالله مسگر 📚منبع: کتاب مدافعِ فکور ، صفحه ۱۰۲ #رفیق_شهیدمـ ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈ @shahadat313barayagha ┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۱ ✍ یک ویژگی لازمِ نیروی انقلابی از نظر شهید باقری : سـوار بلدوزر بودیم و داشتیم می‌رفتیم خـط. عراقیها همه جـا رو می‌کوبیدند. حسـن‌آقا تا صـدای اذان رو شنیـد،گفت: نگهدار تا نمـاز بخـونیم.گفتیم: تـوپ و خمپـاره میـاد ، خطر داره ؛ اما حسـن‌آقا گفت: کسی که میـاد جبهه ، نباید نماز اول وقت رو ترک کنه... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسن باقری 📚منبع: یادگاران4 «کتاب شهید باقری» 🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۹۰ 🌺 نگاه بی‌نظیر شهید به نماز جماعت چند دقیقه قبل از اذانِ مغرب با عجله از خونه خارج شد. پرسیدم: حسین! کجا میری با این عجله؟ همونطور که داشت می‌رفت، گفت: «با یه نفر قرارِ ملاقات دارم» این رو گفت و رفت... از برادرش پرسیدم: کجا می‌رفت با این عجله خندید و گفت: « رفت مسجد جامع تا نمازش رو اولِ وقت بخونه » فهمیدم اون کسی‌که میگه باهاش قرار ملاقات دارم، خداست... 📌خاطره‌ای از زندگی شهید غلامحسین خزاعی 📚منبع: نشریه امتداد ، شماره 82
∞♥∞ 🍃 چھل سال است ڪہ عبادت می‌ڪنی؛ ولی مثل مرغ پَر ڪنده وقتی مشغول هستی، می‌خواهی زود سلام بدهی و فرار ڪنی، داداش جون! این برای این است ڪہ پروردگار لذت عبادتش را از تو گرفتہ است...!
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۲۹ 🌺 شهیدی که نمی‌خواست همرنگ جماعت باشد تا سفره‌ی ناهار پهن شد، اذان گفتند. عبدالعلی بلند شد تا نمازش رو اولِ وقت بخونه. یکی از اهلِ خانه بهش گفت: شما هم مثلِ همه سـرِ سفـره بشین و بعداً نمـاز بخوان...عبدالعلی خندید و گفت: چرا بقیه مثلِ من اول نمازشون رو نمی‌خوانند و بعد ناهار نمی خورند؟!!! 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید عبدالعلی ناظم‌پور 📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت ۵ ، صفحه ۶۹ 🇮🇷
حسن باقری اگر از دست کسی هستید دو رکعت بخوانید و بگویید: خدایا ! این بنده تو نبود ، من از او تو هم بگذر...
وقتی حضرت موسی علیه السلام خواست به کوه‌ طور برود گسی به او گفت: به پــروردگار بگــو این هــمه مـن معصـــیت میگنم چــرا مـن را تنبیه نمیکنی؟! خداوند به حضرت موسی گـفت وقـتی رفتی به او بگو: بالاتــرین تنبـیهات این است که میخوانی‌ و لذت‌ را نماز را نمیچشی! •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
~🕊 🌿شهیدی که بین زمین و آسمان درحال عبادت بود.. 🍀 تعریف کردند: 🍁من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی شدم. به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. اما نه روی زمین بلکه بین زمین و آسمان . مشغول تسبیح حضرت حق است. 🍁جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است! بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت : تا زنده ام به کسی حرفی نزنید.. ♥️🕊 "شهــ گمنام ــیـد"