eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
86 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تولدت مبارک سید ما سرورما☺️🌺🌺🌺🌺 💝✨ 💝 ✨💝 🍃رهبرمن..آقای من...بهار81سالگیتان مبارڪ..😍👌🏻 🍃 تیرماه شناسنامه ای است.. 🍃و تاریخ دقیق تولدایشان،بیست و نهم فروردین ۱۳۱۸ هست. 💝 اصلا مهم نیست تاریخ تولدتان آقاجان💝 🍃۲۹فروردین است یا ۲۴ تیر؛ ما حتی ۶ تیرهم به شڪرانه اینڪه خدا دوباره تورا به ما بخشید، برایت می گیریم. 🍃و همه اینها بهانه است آقا جان! بهانه ایست ڪه ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را  داده است. خدا را برای این ، شڪر می گوییم.. 💫تولدت مبارڪ سلاله ی زهرا(سلام الله علیه)💫 💝✨ 💝 ✨💝
حاج آقا ‏پناهیان:الهی‌که همه ی پسرا مزدوج بـشن☺️ جمعیت: الهےآمیننننن استاد: نگاشون کن عینِ این دخترایی که خواستـگار ندارن میگن الهۍآمین😑 خنده ی حـضار 😂😂 استاد: پسرا باید عین م‍رد برن خواستگاری نه این که بشیـنن تو خونه دعا کنن خواستگار براشون بیاد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهان‌راباتمامِ‌حسّ‌وحالش امتحان کردم ... در اين دنيا،تو آن‌حسّی‌ که تکراری‌ نخواهد شد ...
. 👆خاکریز خاطرات ۳۷ 🌸اگر همه‌ی مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان میشد
🌻لَبخْندِ هادے🌻
. 👆خاکریز خاطرات ۳۷ 🌸اگر همه‌ی مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان میشد #بیت_المال #رزق_حلال
. 📝متن خاکریز خاطرات 37 ✍ اگر همه‌ی مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان میشد : اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد ، خودش رفت جلسه و محمد مهدی رو گذاشت پیشِ ما ... پذیراییِ جلسه که تموم شد ، مقداری موز اضافه اومد. یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی... نمی دانم حاج احمد برای چه‌کاری من رو احضار کرد. وقتی رفتم داخل اتاق ، محمدمهدی هم پشت سرم اومد. حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟ گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده ، یه موز از سهم خودم بهش دادم... نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش ، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز می‌خری و می‌ذاری جای یه دونه موزی‌که پسرم خورده... 🌷خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حاج احمد کاظمی 📚منبع: کتاب احمد ، صفحه 137 🇮🇷
ز💌 | با خدا حساب کن! 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا