eitaa logo
🌻لَبخْندِ هادے🌻
85 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
8 فایل
خنده ات طرح لطیفےست که دیدن دارد نگاهتان را گره بزنید به لبخند شهدا @shahadat313barayagha لطفا با ذکر صلوات وارد بشید هروز احادیث"زندگی نامه شهدا"داستانهای کوتاه شهدایی و..... با بیت الشهدا همراه باشید با ذکر صلوات🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۱ ✍ یک ویژگی لازمِ نیروی انقلابی از نظر شهید باقری : سـوار بلدوزر بودیم و داشتیم می‌رفتیم خـط. عراقیها همه جـا رو می‌کوبیدند. حسـن‌آقا تا صـدای اذان رو شنیـد،گفت: نگهدار تا نمـاز بخـونیم.گفتیم: تـوپ و خمپـاره میـاد ، خطر داره ؛ اما حسـن‌آقا گفت: کسی که میـاد جبهه ، نباید نماز اول وقت رو ترک کنه... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسن باقری 📚منبع: یادگاران4 «کتاب شهید باقری» 🇮🇷
🔰 سال هشتاد و نه، سخنران مراسم بزرگداشت شهيد باكري تو تالار وزارت كشور، حاج قاسم بود. بعد مراسم به محمودرضا گفتم: بريم از نزديك سلام بديم به حاج قاسم. گفت: خودت برو. گفتم: چرا با هم نريم؟ گفت: من خجالت ميكشم تو چشماش نگاه كنم بس كه اين چشمها هميشه خسته است. ✍ احمدرضا بیضائی 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 شہادٺ ڪارے عاقلـانہ اسٺ شہادٺ پیش از آنڪہ عاشقانہ باشد، عاقلانہ اسٺ و با اٺڪاء بہ این عقلـانیٺ اسٺ ڪہ احساس عاشقانہ‌ے شہادٺ‌طلبے، بسیار شورآفرین و احساس برانگیز مےشود... 👤اسٺاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از تاب و تب افتاده دلم یارکجایی؟ هستی دل حضرت دادار کجایی؟ . دید هرکه تورا به غیرتو چشم فرو بست رخصت بده بر دیده به دیدار کجایی؟ 🌸
💫🌹 ای نفسِ صبحدم ،گر نهـے آنجا قدم خستہ دلم را بجو،در شِکنِ موی دوست جان بِفِشانم زشوق ،در ره باد صبا گربرساند بہ ما،صبح دمے بوی دوست 🤚 🍃 🌹💫
حسین حقوق بگیرسپاه بود اما هیچوقت پول به خانه نمی آورد. می گفت:من نیازی به پول ندارم چون خرجی ام باپدرم است. کل حقوقش رابه خانواده های بی بضاعت روستامصرف می کرد. یادم هست ازمراغه خوردوخوراک مثل روغن نباتی، برنج، قندوچای ووسایل دیگر می خرید وبار موتور می کرد و می آورد روستا وبین خانواده های نیازمند تقسیم می کرد. چندبارازطرف سپاه مراغه خواستندبه حسین زمین بدهند اماقبول نکردوگفت:من نیازی به زمین ندارم. چون فعلادرخانه پدرم زندگی می کنم. اخلاقش طوری بودکه توی روستاهمه دوستش داشتند. 🌹🌹🌹🌹
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۲ ✍ حساسیتِ جالبِ شهید صیادشیرازی روی یک مساله شرعی : خیلی مراقب بود اسرافی صورت نگیره. برای‌ کاری رفتیم کردستان. بعد از تصویربرداری از منطقه ، فیلمبردار داشت فیلمِ دوربین رو عوض می‌کرد که آقای صیاد بهش گفت: چند دقیقه از فیلم باقی مونده؟ فیلم‌بردار جواب داد: دو دقیقه... آقای صیاد گفت: حتما اون 2 دقیقه رو در جایی استفاده کن تا اسراف نشه. فیلمبردار هم روی جعبه نوشت: این فیلم دو دقیقه جای خالی دارد... 📌خاطره‌ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحه 5 🇮🇷