🍃🌺#حدیث_روز
❤امام باقر عليه السلام:
🍃أربعٌ مُن كُنوزِ البِرِّ : كِتْمانُ الحاجةِ ، وكِتْمانُ الصَّدقةِ ، وكِتْمانُ الوَجَعِ ، وكِتْمانُ المُصيبةِ🍃
🔻چهار چيز از گنجهاى نيكى است:
🔸نهان داشتن نياز
🔹نهانى دادن صدقه
🔸نهان داشتن درد
🔸و نهان داشتن مصيبت
📚تحف العقول، ص۲۹۵
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
خیلی قشنگه
مخصوصا دخترااااااااااا🌹
لطفا بخونید
داداشم منو تو خیابون دید..
با جمع دخترا بودیم و حجابم خیلی جالب نبود...
با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی تنبیهم میکنه..
نزدیک غروب رسید خونه..
وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت "بیا اینجا"
حالا منم ترسیده بودم
گفت "آبجی بشین"
نشستم
بیمقدمه شروع کرد حرف زدن راجع به حضرت زهرا
حسابی گریه کرد... منم گریهام گرفت
بعد گفت "آبجی میدونی حضرت زهرا چرا روزای آخر صورتشو از امام علی میپوشوند؟؟
نمیخواست علی بفهمه خانمش سیلی خورده و دق نکنه...
آخه غیرت اللهِ
میدونی بیبی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!
میدونی چرا امام حسن زود پیر شد؟؟
بخاطر اینکه تو کوچه همراه مادرش بود ولی نتونست کاری براش بکنه
...
آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی
تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
یدفعه ناخودآگاه نره عقب و موهات بیفته بیرون
من نمیتونم فردای قیامت جواب حضرت زهرا رو بدما"
♥️سرمو پایین انداختم و شروع کردم به گریه کردن..
سرم رو بوسید💕 و گفت "آبجی قسَمت میدم بعد از من مواظب چادرت باش
از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرمندگی میکردم
گفتم "داداش ایشاالله سایهت همیشه بالا سرم هست".. و پیشونیشو بوسیدم...💘
گذشت تا سه روز بعد که خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده
یه مدت بعد، لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...💥
روی سربند یا فاطمه الزهرا.س.🥀
حالا دیگه سالهاست هر وقت تو خیابون یه زن بیحجاب میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما اینا داداش ندارن که....
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🔺 دقت کردین جماعت سلبریتی چطور در برابر خشونت و توحش امریکا ساکت شدن؟
فکر میکنید چرا؟ 🤔👆
#افول_آمریکا
#سلبریتی_....
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
:) #استوری ❤️
:) #پس_زمینه_گوشی ❤️
:) #شهید_جهاد_مغنیه ❤️
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
Tarane Eshgh Bahaneh Eshegh.mp3
3.7M
این جمعه آمد ولی نیامدی😭😭
#اللهم_العجل_الولیک_فرج🤲
#پیشنهاد_ویژه_ادمین✌️
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
#نهج_البلاغه🍃🌷
☀️حضرت علي عليه السلام فرمودند:
🔸عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نميگرداند، اگر به واجب زيان رساند.
📚 نهج البلاغه حكمت ٣٩
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
❗️😏
#بردهیجسمی
#بردهیجنسی
#آمریکا_رو_به_افول_است👌
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
آقا جان ...
بازهم جمعه گذشت و خبر از یار نشد
بازهم یوسفمان راهی بازار نشد
بازهم شنبه و یک هفته ی دیگر ، یعنی
بازهم دیده ی ما لایق دیدار نشد
اللهم عجل لولیک فرج
تعجیل ظهورش صلوات😊
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت #پارت_هشتم {مجروح عملیات} 🌸سال 1390بود و مزدوران و
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_نهم
🌸کمیسیون پزشکی،خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصد میدانست و موافق عمل نبود . امابا اصرار من و با حضور یک جراح از تهران،کمیسیون بار دیگر تشکیل و تصمیم بر این شد که قسمتی از ابروی من را شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند .
🌸عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستانهای اصفهان انجام شد . عملی که شش ساعت به طول انجامید . تیم پزشکی قبل از عمل، یک بار دیگر به من و همراهان اعلام کرد: به علت نزدیکی محل عمل به مغز و چشم،احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مغز و مرگ وجود دارد . برای همین احتمال موفقیت عمل،کمتر از پنجاه درصد است و فقط با اصرار بیمار، عمل انجام میشود .
🌸 با همه دوستان و آشنایان خداحافظی کردم . با همسرم که باردار بود و در این سالها سختی های بسیار کشیده بود وداع کردم . از همه حلالیت طلبیدم و با توکل به خدا راهی بیمارستانی در اصفهان شدم .
🌸 وارد اتاق عمل شدم . حس خاصی داشتم . احساس میکردم که از این اتاق عمل دیگر بر نمیگردم . تیم پزشکی با دقت بسیاری کارش را شروع کرد . من در همان اول کار بیهوش شدم .....عمل جراحی طولانی بود و برداشتن غده پشت چشم ، با مشکل مواجه شد . پزشکان تلاش خود را مضاعف کردند . برداشتن غده همانطور که پیشبینی میشد با مشکل جدی همراه شد . آنها کار را ادامه دادند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد .....
🌸احساس کردم آنها کار را به خوبی انجام دادند . دیگر هیچ مشکلی نداشتم . چقدر حس زیبایی بود ! درد از تمام بدنم جدا شد . یکباره احساس راحتی کردم . با خودم گفتم: خدا رو شکر . از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم . چه قدر عمل خوبی انجام شد . با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم .
برای یک لحظه، زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم!
از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدم، برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت!
🌸چقدر حس و حال شیرین داشتم . در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم! در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا، با لباسی سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم . او بسیار زیبا و دوست داشتنی بود . نمی دانم چرا اینقدر او را دوست داشتم . می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم . او کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند می زد . محو چهره او بودم . با خودم می گفتم: چقدر چهرهاش زیباست! چقدر آشناست . من او را کجا دیده ام!؟
🌸سمت چپم را نگاه کردم . عمو و پسر عمه ام آقا جان سید و ... ایستاده بودند . عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود . پسر عمه ام نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود .
از اینکه بعد از سالها آنها را می دیدم خیلی خوشحال شدم .
زیر چشمی به جوان زیبارویی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم . من چقدر او را دوست دارم . چقدر چهره اش برایم آشناست .
🌸یکباره یادم آمد . حدود ۲۵ سال پیش . شب قبل از سفر مشهد . عالم خواب . حضرت عزرائیل . با ادب سلام کردم . حضرت اسرائیل جواب داد . محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند:برویم؟ با تعجب گفتم :کجا؟ بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم . دکتر جراح ، ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم پی جراحی گفت:مریض از دست رفت . دیگه فایده نداره .... بعد گفت: خسته نباشید . شما تلاش خودتون رو کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه . یکی دیگه از پزشک ها گفت: دستگاه شوک رو بیارین .....
🌸نگاهی به دستگاهها و مانیتور اتاق عمل کردم . همه از حرکت ایستاده بودند ! عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت،اما من میتوانستم صورتش را ببینم ! حتی فهمیدم که در فکر چه می گذرد! من افکار افرادی که داخل اتاق بودن را هم می فهمیدم . همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد .
آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
#اربابحسین🍃[♥️]
سلام رفیق
بلندشو بلندشو کارت دارم
دسستت را بزار روی سینه ات
و بگو
السلام علیک یا بن الزهرا ❤️
جواب سلام واجبه ها 😍
أیْن صاحِبُنا؟؟؟؟؟؟
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزمندگان همیشه در صحنه هستند...
روایتی زیبا از شهید باکری
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁