⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#ارتباط_باروحانیت
#قسمت_اول
محمدرضا به شرکت در مجالس اخلاقی و عرفانی اهمیت زیادی می داد و هرگاه به مرخصی می آمد، در این گونه مجالس شرکت میکرد ...آن زمان یکی از اساتید عرفان و اخلاق به نام مرحوم آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی در مسجد حاج عبدالغفار ، واقع در خیابان عبدالرزاق اصفهان جلسات عرفانی و اخلاقی داشتند ... محمدرضا در جبهه نیز ارتباط موثری با روحانیت داشت و از محضر روحانیونی که درلشکر حضور داشتند ،استفاده میکرد .گاهی نیز ستاد تبلیغات لشکر از علما برای سخنرانی دعوت میکرد که محمدرضا در اینگونه جلسات حضوری مستمر داشت و هرگاه به مرخصی می آمد ، نکات جالب و آموزنده ای را که شنیده بود برای ما نقل میکرد .
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#عبادت
#قسمت_دوم
محمدرضا برای عبادت و توسلات به اهل بیت علیهم السلام ارزش بسیاری قائل بود؛ حتی در دوره ی نوجوانی (حدود14یا15سالگی) مجلس دعای ابوحمزه و احیایش ترک نمیشد ...
سعی میکرد مجلسی را انتخاب کند که حال و فضای معنوی بیشتری داشته باشد ... همیشه با وضو بود و بسیار اهل نماز بود و علاوه بر نماز های واجب ، پیوسته نوافل و یا نماز قضا و نمازهای مستحبی مثل نماز امام زمان علیه السلام را میخواند ... هنگام رانندگی سوره هایی که حفظ بود و یا زیارت عاشورا را می خواند ...اوقات بافضیلت مانند؛ شب جمعه و روز جمعه و روز جمعه را مراقبت میکرد وبا مراجعه به مفاتیح الجنان ، اعمال و دعاهای وارد شده در این ساعات راانجام میداد .
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#نمازشب
#راوی_برادرشهید
#قسمت_سوم
دوساعت قبل از اذان صبح مشغول عبادت و شب زنده داری میشد .در حال نماز شب و راز و نیاز خیلی گریه میکرد ؛ به طوری که گاهی من و یا پدرومادر از صدای گریه ی او بیدار میشدیم .
شب هایی که اصفهان بود ، رخت خواب پهن نمیکرد و روی زمین میخابید و فقط پتو را به عنوان روانداز استفاده میکرد دلیل آن هم این بود که راحت تر برای نماز شب بیدار شود .
#همرزم
هنگامی که رزم شبانه داشتیم ،موقع سحر که می شد برنامه تمرین و آموزش راقطع و همه را برای نمازشب مرخص میکرد و با برشمردن فضیلت نمازشب؛ همه را برای خواندنش تشویق میکرد .
محمد خیلی اهل نماز شب بود و به عبادت و انجام مستحبات خیلی مقید بود؛ ولی بااین همه میگوید اگر میتوانستم شب ها را نمیخوابیدم و روزها را روزه میگرفتم ..
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#روزه
#قسمت_چهارم
هنگامی که به مرخصی می آمد ، روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه مستحبی می گرفت .. با روزه گرفتن روح خود را صیقل می داد .. در جبهه نیز همین کار را میکرد .. یک روز همه ی بچه ها را جمع کرد و پرسید : شماها روزه بدهکار نیستین؟(به دلیل حضور در عملیات و رفت و آمد روزه بدهکار بودند)
گفتند : چرا.
گفت : پس بیایید همه با هم روزه هایمان را قضا کنیم .. سحرها خودش زودتر از بقیه بیدار می شد، و سحری بچه ها را آماده میکرد،چای را درست میکرد و بعد همه را صدا میزد.
با دوستانش تصمیم گرفت تا قضای روزه ی همرزمانی که شهید شده اند را به جای آورند .
#خاطره_خصوصیت_رفتاری_شهید
یک روز بعدازظهر باهم به سنگر عده ای از دوستان رفتیم ..آن ها چای آتشی درست کرده بودند که واقعا بعد از ناهار و توی آن هوای گرم میچسبید .. چای را ریختند و با سینی دور میگرفتند . .وقتی به شهید تورجی رسید؛ چیزی نگفت و چای را برداشت ..ولی بعد هنگام صحبت یواشکی به من که کنارش بودم گفت:(علی لیوان چای مرا با لیوان خالی خودت جابه جا کن؛ من روزه ام)
من هم همین کار را کردم و چای را خوردم . شهید تورجی نخواست بگوید روزه است و بچه ها از این که جلویش چای خورده بودند،خجالت بکشند .(راوی :علی نوری)
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#تقواومعنویت
#قسمت_پنجم
کم حرف میزد و سعی میکرد مشغول ذکر گفتن باشد و به خدا توجه داشته باشد . درصدد تهذیب نفس بود .
از مجالسی که در آن حرف های بیهوده زده می شد ،دوری میکرد .
مادر گرانقدر شهید :
محمدرضا خیلی به مسئله حجاب اهمیت می داد . مثلا به من میگفت : مادر میخواهم اگر شهید شدم خواهرانم حجابشان را کامل داشته باشند . اگر صدایشان بالا رفت و نامحرم صدای ایشان را شنید من از چشم شما میبینم.(این در حالی بود که خواهرانش از هر حیث محجبه و مومن بودند.)
#همرزم
حاضر نبود کلمات و عبارات غیر شرعی ؛حتی به شوخی بیان شود . مثلا بچه ها اصطلاح تک زدن را برای وقتی که چیزی را بدون اجازه برداریم به کار می بردند . ولی بعدا این اصطلاح را در موارد معمولی هم به کار میبردند .شهید تورجی به بچه ها تذکر میداد که حتی به صورت شوخی هم این اصطلاح را به کار نبرید.
#همرزم_شهید
سعی داشت که اعمالش با اخلاص باشد .مدتی بود بچه ها خیلی به او التماس دعا میگفتند . من متوجه بودم که او همین طور ازاین موضوع در درون خودش ناراحت است .
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#شکستن_نفس
#قسمت_ششم
#راوی_همرزم
یک روز بعد از نماز ظهر همه بچه های گردان دور هم جمع شده بودیم.در این هنگام ؛یکی از مسئولان لشکر وارد شد و گفت : رفقا دسشویی اردوگاه خراب شده ،برای تعمیر چند نفر را آورده ایم؛ ولی گفته اند باید چاه دسشویی تخلیه شود . یکی میگفت : پیف پیف بو میده، یکی میگفت : پیف پیف چه کارهایی از ما میخواهند، ماآمده ایم بجنگیم نه اینکه ... رفتیم برای ناهار و بعدهم مشغول استراحت شدیم.
باخودم گفتم : کسی که برای این کار داوطلب بشود ،کار بزرگی کرده و نفس خودش را شکسته است؛ چون خیلی ها حاضرند از جانشان بگذرند اما... برای همین گفتم تا بچه ها مشغول استراحت هستند ،بروم به طرف دسشویی ها طببینم چه خبر است.
وقتی به آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم . عده ای از بچه های گردان ما مشغول به کارشده بودند . باتعجب به آنها نگاه کردم .آنها ده نفر بودند .اول آنها شهیدتورجی بعد شهید علی روزگاری،شهید حسین مرادیان،شهید سید رحمان هاشمی و...آنها تا غروب مشغول کار بودند .
نمیدونم چرا؟ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم .سه ماه بعد به اسامی آنها نگاه کردم. درست بعد از عملیات کربلای 10،نفر اول شهید ،نفر دوم شهید،و...تا نفر آخر آنها که شهید تورجی بود .سر انجام یکی پس از دیگری ؛ گویی این کار آنها و این شکستن نفس مهر تاییدی برای شهادتشان بود ..
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#جمکران
#قسمت_هفتم
#راوی_همرزم
بچه ها خیلی دوستش داشتند .همیشه تعدادی از نیروها اطرافش بودند ...
بهش گفتم :(محمد باید معاون گروهان شوی.) اول قبول نمیکرد ؛ ولی بعد از اصرار من گفت : قبول اما به شرطی که سه شنبه ها تاعصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی . با تعجب گفتم:چطور؟!
با خنده گفت: (جان آقای مسجدی نپرس)
قبول کردم و اومعاون گروهان شد .مدیریت محمد خیلی خوب بود . مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گروهان بشی . رفت و یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم:(اگر مسئولیت نگیری ،باید از گردان بری)
وقتی این را گفتم دلش سوخت؛ چون در گردان قبلی مشکلات زیادی داشت . گفت : قبول میکنم اما با همان شرایط قبلی ...گفتم صبر کن ببینم !یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم سه شنبه ها و جهارشنبه ها که نیستی کجا میری؟! اصرار داشت که نگوید . بالاخره گفت : حاجی تا زنده هستم به کسی نگو . من سه شنبه ها از این جا به مسجد جمکران میرم و عصر چهارشنبه برمیگردم ...باورم نمیشد ؛ ولی چیزی نگفتم .بعدها فهمیدم مسیر900کیلومتری دارخوئین تا جمکران را میرود و بعد از خواندن نماز امام زمان عجل الله برمیگردد که تقریبا 36ساعت رفت و برگشتش طول میکشید .
خودش میگفت یکبار 14بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم .بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم .
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
کف خیابان🇵🇸
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷 ⚜💢💢🌷🌷 💢 ⚜🌹🕊🌹 💢 ⚜💢💢🌷🌷 ⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷 #سرداررشیددفاع_مقدس #شهیدمحمدرضاتورجی_زاده #جمکران #قسم
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#آراستگی_ظاهر
#قسمت_هشتم
از کودکی برای وضعیت ظاهری اش خیلی اهمیت قائل می شد .. همیشه موهایش شانه کرده و لباس هایش مرتب بود و دوست میداشت که شیک باشد(البته این خصلتش به نحوی بود که من آن را با تجمل گرایی و مدزدگی های امروز متفاوت میدانم) ...
همیشه لوازمی مثل :آینه ،شانه ،عطر و مسواک را همراه داشت. خودش می گفت : بچه ها سر به سرم میگذارند و می گویند: آقای تورجی لوازم آرایش دارد .
در جبهه سعی میکرد لباس های نظامی اش دارای تناسب بوده و زیبا باشد .برای همین پیراهن های زیبایی را که از نظر رنگ و دوخت با لباس نظامی تناسب داشته باشد به خیاط سفارش می داد.
#همرزم
خیلی علاقه داشت وقتی را برای خرید عطر و انگشتر بگذاریم .عطر گل یاس را خیلی دوست داشت و بعضا گل محمدی. در جبهه وقتی صبح ها از خواب بلند میشد ؛ لباس هایش را منظم میکرد . در جبهه چون اتو نبود؛ وقتی لباس هایش را می شست کمی آن ها را تر میکرد و زیر پتو میگذاشت تا صاف شود .
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#وقت_شناسی_واهمیت_به_وعده
#قسمت_نهم
از اینکه در برخی مجالس دعا، بی برنامه باشد و زمان رعایت نشود و یا حال و هوای دعا نباشد ،ناراحت میشد .حتی ممکن بود به این دلیل دعا را نخواند ..
در نوار ویدوئی که از شهید در اختیار داریم؛ هنگامی که قبل از عملیات برای بچه های گردان صحبت میکند ،ضرورت داشتن نظم در عملیات را برای بچه ها توضیح میدهد و در این راستا ؛ حدیث(اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم)را می خواند و سپس شرح میدهد که از نظر مولاعلی علیه السلام چقدر نظم در امور اهمیت دارد.
#به_نقل_ازهمرزم
یک روز 12 یا13نفر از بچه ها را دعوت کردم .. حاج خانوم هم سنگ تمام گذاشت و کباب و مرغ پخت .. ولی سه نفر آمدند ..اول کمی صبر کردیم گفتم شاید بیایند ولی قطع امید کردیم ..
آقای تورجی خیلی ناراحت شد؛ خصوصا که مادرم خیلی زحمت کشیده بود. محمد گفت :پیش مادرت به روی خودت نیاور که بچه ها نیامده اند .. ما خودمان یک جوری جبران میکنیم. خیلی خوردیم تا حجم غذا را کم کنیم و اینطور وانمود کنیم که تعدادی اضافه شده اند.
بعدا وقتی محمد بچه ها را دید به شدت با آنها برخورد کرد و گفت: شما مگر وعده نکرده بودید؟ شما مگر مسلمان نیستین؟ چرا خلف وعده میکنین؟!
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii
⚜ ⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢
⚜🌹🕊🌹
💢
⚜💢💢🌷🌷
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
#سرداررشیددفاع_مقدس
#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده
#چراغ_هدایت
#روضه_قبل_ازدعا
بسم رب الشهداء
(قسمتی از روضه های شهید بزرگوار دفاع مقدس؛ شهید محمد رضا تورجی زاده ؛مداح اهل بیت وفرمانده ی گردان یا زهرا"سلام الله علیه" که به صورت یک دلنوشته برای خدا تقدیم شما میشود..یادش گرامی و روحش شاد ..)
یا ستار العیوب ویا علام الغیوب ویا کاشف الکروب؛ اعفر ذنوبی کلها؛ به حرمت محمد وآل محمد..
یا غفار؛ یا غفار؛ یاغفار ...
الهی جزتو من یاری ندارم
تورا دارم زکس کاری ندارم
قربونت برم وقتی درخونت میام در می زنم جوابم و میدی؛ وقتی میام درخونت (ناله) می زنم جوابم و میدی؛
تاحالا من و از در خونت ردم نکردی ؛ بارها میام میگم خدا بد کردم ؛معصیت کردم ؛بد کردم من و ببخش؛ گریه می کنم ؛ ناله می زنم ؛پا می شم ازتو مجلست بیرون میرم مجددا معصیت می کنم؛ بر می گردم دوباره میگم؛ خدا ببخشم ؛ خدا دوباره گناه کردم ؛بازم ردم نمی کنی؛ بازم جوابم و میدی؛ عجب خدای خوبیه ؛بیایید دست توسل به دامن چهارده معصوم بزنیم؛ ازشون بخوایم مارو با خدا آشتی بدن؛ ما را با خدا رفیق کنند ؛
" به خدا قسم راه سعادت اونیکه این بزرگواران رفتند "
از این دنیا راحت شدند ؛ از غم ها و غصه ها راحت شدند ودر کنار مولاشان پیامبر خدا هستند؛ با خدا هستند...
شهدایی هم که رفتند حالا در جنت رضوان کنار مولاشان سرور شان حسین "علیه السلام " هستند ....
یا الله...
یا الله...
یا الله..
(شادی روح پاک شهید والا مقام محمد رضا تورجی زاده صلوات)
⚜⚜⚜⚜🌷🌷🌷
⚜💢💢🌷🌷
💢🌹🕊🌹
@shahid_beyzaii