eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
هر نفس #درد بیاید ، برود،حرفی نیست... قاب عکسَت بشود دار و ندارم سخت است . . . #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعا♥️ 🍃🌙| @shahid_dehghan
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز جمعه: اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🌸📝| @shahid_dehghan
🍃🌹| اوایل شیطنت های دبیرستانش من رو از رفاقت باهاش میترسوند.. من اونموقع نسبت بهش خیلی آروم تر بودم... و فکر میکردم اینکه بخوام صمیمیتم رو باهاش علنی کنم من رو از چشم مدیر و معاون و مشاور مدرسه میندازه.. واسه همین بیشتر ارتباطمون بیرون مدرسه بود چه دورانی بود!! وقتایی که بیرون مدرسه با هم گشت و گذار داشتیم شبها تا اخر وقت به هم پیامک میدادیم ولی تو مدرسه انگار نه انگار که رفیقیم.. ولی بعد از مدتی وقتی مرام و معرفت و پاک بودنش رو درک کردم خیلی قضیه فرق کرد.. دیگه اواخر دوران دبیرستان بود و با خودم میگفتم آیا ارتباطمون بعد از فارق التحصیلی هم ادامه داره؟؟ تا اینکه وقتی فهمیدیم با هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم جور دیگه واسه رفاقتمون برنامه ریختیم.. عید غدیر 92 بود که عهد بستیم هرجا هستیم با هم باشیم... (بماند که یکبار عهد شکنی کرد و رفت و ... دیگه برنگشت..) روز ثبت نام دانشگاه محمد خیلی ذوق داشت.. یادم نمیره اون روزی رو که 8 صبح قرار داشتیم و من تا 10 خواب بودم.. محمد کارهای ثبت نام اولیه ش رو انجام داده بود و تا ساعت 11نشسته بود سر قرار دم مترو بهارستان منتظر من.. بدون اینکه حتی بهم زنگ بزنه😐 وقتی دیدمش اول فکر کردم تازه اومده نگو به خاطر من فقط منتظر مونده.. من رو برد کافی نت برای ثبت نام اینترنتی.. شناسنامه و مدارکم رو گرفت خودش شروع کرد به تکمیل مراحل ثبت نام... شاید نشنیده باشید که محمد حافظه خیلی خوبی داشت و بعد از اون جریان واسه همیشه شماره شناسنامه و کد پستی تلفن منزل و حتی کد سریال شناسنامه من رو حفظ بود... حتی از اون سال تمام انتخاب واحد های من رو محمد اول وقت برام انجام میداد که با هم تو یک کلاس باشیم😄 ترمای بعد از رفتنت خیلی دیر انتخاب واحد کردم... و خیلی کلاس ها رو غیبت خوردم... و خیلی روز ها رو بدون تو.... ♦️نقل شده از 🌸📝| @shahid_dehghan
4_5825622330952385657.mp3
9.15M
شَـهـیٖـدمُـحْـسِـڹ‌حُـجَـجـی 🌹 ||وصـیـتـنـامہ 🍃 💠 گـنـاه روز بہ روز رشد میڪنہ؛ پاك بـودڹ تو این جامعہ سخت‌تر از زمان قبلِ... 🍃📝| @shahid_dehghan
خیالت برده خواب از ما و خود آسوده می خوابی بخواب آسوده،آرامم که جز این آرزویم نیست... #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعا♥️ 🍃🌙| @shahid_dehghan
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز شنبه: یا رب العالمین 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
💛🍃| @shahid_dehghan
💛🍃| یادمه یه روز تو دانشگاه نشسته بودیم که گفت پاشو بریم.. کجا؟! شهرک چرا؟! ماشین باباتو بردار بریم قیطریه.. چه خبره؟! بریم حالا.. ما هم که نمیتونستیم نه بگیم.. رفتیم قیطریه نگو میخواسته وسایل جهاز خواهرشو بگیره.. خلاصه از اونجا به ما گفت بریم میدون خراسون.. منم گفتم میریم اونجا بعدم یک ناهار میزنیم و بعد دانشگاه.. رفتیم میدون خراسون با کلی دردسر.. باز یک تیکه دیگه جهاز برداشتیم از اونجا هم رفتیم منزلشون سمت آزادی که این وسایل رو بزاریم.. آخرش هم 5 هزارتومن بهم داده میگه بیا اینم پول بنزین دمت گرم خدافظ..😐 حالا خودش دو قدم کسی رو با موتور میبرد 20 تومن پول بنزین میگرفت😂.. با خودم میگفتم دمش گرم عروسیمون جبران میکنه میترکونه... الان کجایی؟! دقیقا کجایی؟! ما کجاییم!!. البته انصافا ده برابرش تو خیلی جاها جبران کرد.. مشکل اینجاست که جای خالیش هر روز بیشتر از دیروز حس میشه... ♦️ نقل شده از .... 💛🍃| @shahid_dehghan
یعنے: وارد شدن درحریم خلوت الھےو میھمانـ شدن برسرسفره ے ضیافتـ الھے♥️ این ڪم چیزے نیست این خیلے بـاعظمتـ استـ ✋ #س #اما 🌸🍃| @shahid_dehghan
هوای 💚 بی هوا می آید... دلتنگم می کند ومیرود... 🏴 @shahid_dehghan
•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز یکشنبه: یا ذی الجلال و الاکرام 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌤•═┄•