eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.3هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494 📝|ارتباط با ادمین: 🆔| @bentolabbas8
مشاهده در ایتا
دانلود
من به دنبال دل گمشده‌ای می‌گردم... يک پريدن به من از بالِ كبوتر بدهيد... #شوق_پرواز_بده_روح_زمین_گیرِمرا | @Shahid_Dehghan |
🍃🌸 باسلام... کاربران محترم کانالِ | 💕شهید محمدرضا دهقان💕 | آثار و نوشته هاے خود در رابطه با 📝| 📝| 📝| و... را براے ما بفرستید تا با اسم خودتان در کانال دلنوشته شهید منتشر شود! 🆔| @anonymous_983 ! آثار شما در این کانال قرار میگیرد👇 | @delneveshte_shahid_dehghan | لطفا عضو شده و به دوستانتون معرفی کنید 🌸
میگه : خستگی ِ ما از کار نیست! بلکه از گیجی و بی برنامگی ست! ⛔️ @shahid_dehghan
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═━❝🏴❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🏴❞━═┄•
شُهدا ناز میکَردن.. خدا نازشونو میخَرید.. این شَبا برایِ ارباب ناز کنین.. این شَبا، شبایِ ناز خریدنه... 🌺شبتون پراز نگاه شهدا 🌺 •┄═•🌙•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌙•═┄•
•┄══❝سـلـام❞══┄• #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز چهارشنبه: یا حی یا قیوم 100مرتبه •┄═•🔸•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🔸•═┄•
🍃📽| #مصاحبه #قسمت_اول گفتگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با #خواهر_و_مادرشهید🌹 👇
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📽| #مصاحبه #قسمت_اول گفتگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با #خواهر_و_مادرشهید🌹 👇
🍃📽| تسنیم : در آخرین ارتباطی که با هم داشتید چه گفتید؟ : دفعه‌های آخر در ارتباطات تلفنی خیلی غُر می‌زد از اینکه خسته شده... من احساس می‌کردم از دوری خانواده و یا سختی جا خسته شده... این مدل حرف زدن‌ها از خیلی بعید بود. منتها جدی حرف نمی‌زد و خیلی کم مظلوم می‌شد یعنی اغلب با شیطنت‌های خاصی و با شوخی و خنده حرف‌های جدی‌اش را می‌گفت... آخرین بار سه‌شنبه بود که تماس گرفت، گفت پنجشنبه، جمعه برمی‌گردم اگر نشد تا دوشنبه خانه هستم و با مظلومیت خاصی گفت خیلی خسته‌ام دیگر نا ندارم بهش گفتم دو، سه روز دیگه می‌آیی... من و مامان خیلی ذوق داشتیم باهاش حرف بزنیم و گوشی تلفن دست دوتایمان بود... در همین حین مامان شروع به صحبت با محمدرضا کرد... یکسری حرف‌هایش برایم خیلی سنگین بود خصوصا آن موقعی که مدت زیادی بود ندیده بودیم و توی خطر بود و حرف‌هایش بوی خاصی می‌داد... بعد که صحبتش با مامان تمام شد دوباره با من صحبت کرد و گفت: مامان و بابا را راضی کردی؟ چون از من قول گرفته بود بعد از دو ماهی که برمیگردد مادر و پدر را راضی کنم که برایش به خواستگاری برویم و من هم شب قبل اعلام رضایت را گرفته بودم... ... •┄❁🌹❁┄• @shahid_dehghan •┄❁🌹❁┄•
وقتے خدا خیلے دوستت داره برات یک راهنما مےفرسته یک سنگ صبور ... کے بهتر از یک شهید ؟ کہ هم میشنوه هم میبینه 《قدرشو بدون ...》 #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌹 | @shahid_dehghan |
پای ثابت شوخی‌های جمع خادم‌الشهدا بود. در دورانی که در دو کوهه خادم بودیم، بین خادمین یک رسم برقرار بود؛ یعنی هرکس که دوره خادمی‌اش تمام می‌شد، برایش جشن پتو می‌گرفتند. او آن‌قدر در این رسم وفاداری نشان داد که دست آخر نوبت خودش رسید و در این جشن، از مشت و لگدهای باقی خادمان حسابی فیض برد. راوی: دست شهید ۵۹ @shahid_dehghan
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═━❝🏴❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🏴❞━═┄•
توجـهت بہ هر چہ باشد قیـمت تو همان است ... اگر توجهت بہ خـدا و خـوبان باشد قیمتے مےشـوے ... حــواس تو بہ هر ڪہ رفت تـو همــانـے ... شبتون شهدایی •┄═•🌙•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌙•═┄•