eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 #رمان🌵📿 #عاشقانه⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید #پارت_بیست‌و‌چهارم خسته بودم ... ر
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید جلو در ساختمون دوتا دختر اجق وجق منتظر ایستاده بودن کلید انداختم میخواستم درو ببندم که جلو در اومدن .. -بله؟ - می‌خوایم بیایم تو -شما؟ -حرفی نزدن... - ببخشید من نمیتونم شما رو راه بدم با هرکی کار دارید به همون بگید تا درو براتون باز کنه - صبر کنید خانم... گوشیش رو جواب نمیده! -شرمنده من چاره ای ندارم در رو بستم دکمه ی آسانسور رو زدم وقتی پایین اومد پسر همسایمون با یک قیافه ی فشن از آسانسور اومد بیرون! حالم از سرو وضعش بهم خورد سلامش نکردم و رفتم تو آسانسور در آسانسور تا بسته شد پسر همسایمون امون نداد و دکمه ی آسناسور رو فشار داد...در باز شد داد زد: چرا درو واسه عشقام بار نکردی؟؟ احساس کردم داره عمد اینجور داد میزنه که اون دخترا صداشو بشنون حرفی نزدم تو دلم گفتم جواب ابلهان خاموشی ست ول کن نبود داخل آسانسور شد عصبی شدم تا خواستم خارج بشم چادرم رو گرفت نزاشتم چادرم از سرم کشیده بشه سریع بهش گفتم: عباس تو پارکینگه صدامو در نیار اگر برسه یکی از اون مشتای دردناکش روباید تحمل کنی... ولم کرد و منم سریع جیم شدم راه پله ها رو یکی دوتا رد کردم به طبقه ی سه که رسیدم مریم رو دیدم سلام کردم -سلام ، نرگس کی جلو در حیاط بود؟ - دو تا دختر بودن مریم افتاد رو پله ها و هق هق گریه هاش بلند شد... - مریم چی شده؟ -این پسر اومده از من خواستگاری کرده! من ساده هم جواب مثبت دادم ، اما بهش گفتم شرط داره اونم اینه که این عجوزه ها رو ول کنه اون بهم قول داد! ولی میبینی... من قلبم و بهش دادم ولی اون دلش دنبال دخترای هرزه ی متنوعه! -بنظرت این مرد زندگیه؟ - نرگس من ۲۴سالمه تا حالا یه خواستگار هم نداشتم ، اما این اومد خواستگاری ، چارم چیه؟ 🌾🌸 ⭕️
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 #رمان🌵📿 #عاشقانه⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید #پارت_‌بیست‌و‌پنجم جلو در ساختمون
🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼🌼 🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 🌵📿 ⛓♥️ -رمان‌حوریہ‌ی‌سید - خواستگار نداشتی چون مدام به اون فکر میکردی... این فکر حرامه و بهش میگن زِنای فکری ! زنا خیر و برکت رو از زندگی می‌بره مریم ، عزیزم ، اون پسر لیاقت تو رو نداره! تو پاکی ، اون هوس بازه می‌دونم سخته ولی فراموشش کن تا خواستگار بیاد برات ... خدا همسر پاکی برات در نظر گرفته ولی تو بافکر کردن به اون پسر خودت رو از همسری اون مرد پاک محروم میکنی تازمانی که به اون فکر کنی خدا تو رو با اون امتحان میکنه ولش کن بیخیال! باحرفام کمی آروم تر شد بلندش کردمو تا در خونشون همراهیش کردم درخونمون رو که وا کردم ولو شدم رو زمین باکفش رفتم تو با پا در خونه رو بستم و همون جا خوابیدم "سرمو گذاشتم رو‌قبری‌که روش‌ نوشته‌بود: شهید اسم شهید رو هم نوشته بود اما توجه ای بهش نکردم نمیدونم چرا گریه میکردم هیچکس اونجا نبود با صدای یه آقایی سرمو بلند کردم صورتش واضح نبود ، سایه افتاده بود روش بهش گفتم:شما کی هستید؟ - به حرفام گوش کن! ترسیدم سرمو به نشونه ی تایید تکون دادم ادامه داد:اولین نفری که اومد خاستگاریت آدم خوبیه ، اما باهاش ازدواج نکن ولی دومین نفر!آدم خوبیه اما تا ابد باهات نمی‌مونه اون شهید میشه! سومین نفر، اون یک متظاهره... در لباس آدم خوب ولی ،بد ذاته اما چهارمین..." با صدای خفه ی اذان گوشیم بیدار شدم عرق کرده بودم و بشدت گشنه م بود چه خوابی بود! یعنی چه معنایی میداد؟ شاید به خاطر فکر کردن به مریم بود شایدم فکر کردن به همسر شهید بازرگان بوده! شاید منظور خواب با من نبوده! حتما و قطعا به خاطر فکر کردن و صحبت با مریمه ... این خواب توهمه ، الکیه چرا باید بهش توجه کنم؟ اصلا اون کی بود؟ چرا صورتش رو نمی‌دیدم؟ چرا سرمزار یه شهید بود...؟؟ اصلا از کجا معلوم رویای صادقه باشه؟ تنم لرزید... نکنه باید به این دستوری که اون داد عمل کنم! وضو گرفتم و به نماز ایستادم تمرکزم سر نماز بهم ریخته بود اولین خاستگار اومده بود ، پارسال ولی بابام راضی نشد گفت این شغلش جوریه که تو توی زندگی اذیت میشی ، منم قبول کردم . اما دومین خاستگار! شهید میشه!😥 سومین:یک متظاهره! چهارمی...چرا از اون حرف نزد؟ چرا پریدم چرا؟ سجده رفتم:خدایا راضی ام به رضای تو برای بنده هات که بد نمی‌خوای؟ من از خودم هیچ ندارم همه‌ام تویی... خدایا رهام نکن من به هدایتگر تو زندگیم نیاز دارم ولم کنی کج میرم راهنما می‌خوام یا صاحب الزمان ادرکنی 🌾🌸 ⭕️ 🌼 ✨』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیشترین بلاها امام زمان رو در بر گرفته اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱 ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام فرمانده یاران آخر زمانی اجتماع بزرگ دهه نودی ها حضور پر شور ( مشهد مقدس) 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸
✋🏻💚 اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذکر روز سه شنبه: یا ارحم الراحمین (ای بخشنده‌ترین بخشندگان) ذکر روز سه‌شنبه به اسم امام سجاد (ع) و امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) است. روایت شده در این روز زیارت سه امام خوانده شود. ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات می شود ۱٠٠
💯 ✨ 🌺 مقــام معظــم رهبــری : خاطره شهـدا را باید در مقابل طــوفــان تبلیغات دشمن زنده نگــه داشــت. ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
چه خوش است؛ . . 🌱! ـ شهید‌چمران !!! ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️
مَرد عمل بودید تا وعده ؛ صادق و زلال ؛ این سرزمین به مرام‌تان نیاز دارد برگردید ... - مردان بی ادعا 🌱! - دفاع مقدس ♥️﴾@Shahid_dehghann﴿♥️