هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
🌴تقدیم به ارواح پاک
وطیّب شهدای آسمانی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🍃 «شهید هادی الگویی
برای همه ملت ها»🍃
🧕 «خانم نازلی مارگاریان»
۲۵ ساله و دارای مدرک لیسانس
روابط بین الملل اهل کشور ارمنستان
میگوید:
💖«#عاشق_مرام_شهیـد_هـادی_شدم،
چون در عملش #اخلاص داشت.»
📘 در فضای مجازی از کاربرهای
ایرانی خواهش کردم به من کتاب
زندگینامه شهدا را معرفی کنند.
یک کاربر، کتاب سلام بر ابراهیم
را به من معرفی کرد. بعد تصمیم
گرفتم فارسی خوانی ام را روان کنم.
🌸زمانی که برای زیارت امام رضا (ع)
به مشهد رفتم. کتاب سلام بر ابراهیم
را از کتابفروشی تهیه کردم و آن قدر
این کتاب جذاب بود که در یک روز
کتاب سلام بر ابراهیم ۱ را خواندم و
فردایش سلام بر ابراهیم ۲ را خریدم.
و آقا ابراهیم شد دوست شهید من.
❇به نظر من آقا ابـراهیم یک #شیعه
واقعی بود. خیلیها را با عملش به راه
میآورد. حتی با دشمنانش با مهربانی
برخورد میکرد. این عمل گرایی و
اخلاصی که شهید هادی داشت،
برایم جذاب بود. فقط حرف نمیزد.
دم از مسلمانی نمیزد بلکه با عملش
ثابت میکرد که یک #مسلمان مؤمن
و معتقد است.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
مداحی آنلاین -اهل شوخی باشید - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
2.44M
♨️اهل شوخی باشید
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 #نذر_کرده_امام_رضا_ع ▪️امروز روز تاسوعا است. الآن توی حیاط مدرسه نشسته ام. یکی از ماش
قسمت آخر
داستان نذر کرده
امام رضا را با
هم میخوانیم.👇
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
🌹🕊🍃
🍃
#نذر_کرده_امام_رضا_ع
🌹روزهای آخر همواره می گفت :
پایگاه دست من امانت است ،خوب به صحبت هایم گوش کن، سعی کن امانتدار خوبی باشی و کارهایی که به شما محول می کنم را حتما انجام بده تا من مدیون پایگاه و بیت المال نباشم.
👌در ادامه سفارش و تاکیدات فراوان به بسیجیان برای فعالیت همیشگی پایگاه بسیج دو سفارش نیز برای من داشت و می گفت:
❤️از شما می خواهم که بعد از من، انجام این دو کار را هرگز فراموش نکنید؛ اول اینکه مراسم جزء خوانی قرآن در شبهای ماه مبارک رمضان طبق سالهای گذشته در منزل برگزار شود و دوم، فعالیت صندوق قرض الحسنه خانوادگی ادامه داشته باشد.
✍دست نوشته شهید :
هرکس ولو به لحظه ای فکر کند کسی شده است، همان لحظه لحظه ی سقوط اوست.
شهید #مدافع_حرم #زمینه_ساز_ظهور #شهید_محمدجواد_قربانی به روایت همسر
🔻قسمت بیستم - آخر🔺
🍃
🌹🕊🍃
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
22 Mihmani (1394-5-6) Mashhad.MP3
26M
🔈 #مهمانی
* آداب پاسخگویی به تلفن در جمع
* پاسخ به سوال: چرا به جزئیاتِ آداب معاشرت پرداختیم؟
* در میهمانی پیرامون چه مباحثی صحبت کنیم
* تبیین مصادیق محاوره های مذموم و محاوره های ممدوح در میهمانی
* مصادیق رفتارهایی که مغایر با آداب معاشرت است
* غریب نوازی در میهمانی های خصوصی
* نحوه برخورد با افراد پرحرف و کم حرف
* معرفی افراد حاضر در میهمانی
* حکم غیبت در میهمانی
* آداب خروج از میهمانی
* توصیه به خواندن کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
⏰ مدت زمان: ۴۹:۱۵
#مشهد
#رمضان94
#سخنان_بسیار_زیبای 👌👌👌
#استاد_امینی_خواه ( از حامعه مدرسان حوزه علمیه قم )
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد عالی
🎬موضوع: سرنوشت قاسم بی نماز
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
✅از #امام_خمینی (ره) بخواهید برای شما دعا کند!
🔰امروز هم هنوز دعا کردن برای #امام (ره)، توسل به امام (ره)، نذر کردن برای امام (ره) تقدیم یک نماز و دعایی به روح امام (ره) باعث این میشود که شما هم از برکات و نورانیت امام (ره)الان هم استفاده کنید. تجربه کنید!
🔰امام (ره) بیش از سی سال است که از دنیا رفته است، اما شما توسل کنید به امام (ره) و هدیهای برایش بفرستید و از ایشان بخواهید که برای شما دعا کند. تجربه کنید و ببینید چطور میشود.
۹۸/۱۰/۱۲
🎤آیتالله مصباح یزدی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سۅخته #قسمتـــ_ھشتــــــم۸🔻 👈این داستان #سوز_دࢪد ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
داستان واقعی
قسمت نهم و دهم
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــــ_نــــھــم۹
⇦این داستــان #چشمهای_ڪورمن🔻
>>>>>>>>>•⇩•<<<<<<<<<
🔳 اون روز ... یه ایستگاه قبل از مدرسه ... اتوبوس خراب شد🚌 ... چی شده بود؛ نمی دونم و درست یادم نمیاد ... همه پیاده شدن ... چاره ای جز پیاده رفتن نبود ...😢
توی برف ها ❄️می دویدم و خدا خدا می کردم که به موقع برسم مدرسه ... و در رو نبسته باشن ... دو بار هم توی راه خوردم زمین ... جانانه سر خوردم و نقش زمین شدم ... و حسابی زانوم پوست کن شد ...😭
یه کوچه به مدرسه ... یکی از بچه ها رو با پدرش دیدم ... هم کلاسیم بود ... و من اصلا نمی دونستم پدرش رفتگره🤔 همیشه شغل پدرش رو مخفی می کرد 👍
نشسته بود روی چرخ دستی پدرش ... و توی اون هوا، پدرش داشت هلش می داد ... تا یه جایی که رسید؛ سریع پیاده شد 💐... خداحافظی کرد و رفت ... و پدرش از همون فاصله برگشت...☺️🌷
کلاه نقابدار داشتم ... اون زمان کلاه بافتنی هایی که فقط چشم ها ازش معلوم بود👌 ... خیلی بین بچه ها مرسوم شده بود ... اما ایستادم ... تا پدرش رفت ... معلوم بود دلش نمی خواد کسی شغل پدرش رو بفهمه ... می ترسیدم متوجه من بشه ... و نگران که کی ... اون رو با پدرش دیده ...
تمام مدت کلاس ... حواسم اصلا به درس نبود😢 ... مدام از خودم می پرسیدم ... چرا از شغل پدرش خجالت می کشه🤔؟... پدرش که کار بدی نمی کنه ... و هزاران سوال دیگه ... مدام توی سرم می چرخید ...
#زنگ_تفریح ... انگار تازه حواسم جمع شده بود ... عین کوری که تازه بینا شده ... تازه متوجه بچه هایی شدم که دستکش یا کلاه نداشتن ... بعضی هاشون حتی چکمه هم نداشتن... و با همون کفش های همیشگی 👟👞... توی اون برف و بارون می اومدن مدرسه ...
بچه ها توی حیاط ... با همون وضع با هم بازی می کردن😳 ... و من غرق در فکر ... از خودم خجالت می کشیدم ... چطور تا قبل متوجه نشده بودم؟ ... چطور اینقدر کور بودم و ندیدم؟.😁..
اون روز موقع برگشتن ... کلاهم رو گذاشتم توی کیفم ... هر چند مثل صبح، سوز نمی اومد ... اما می خواستم حس اونها رو درک کنم ...👌
وقتی رسیدم خونه ... مادرم تا چشمش بهم افتاد ... با نگرانی اومد سمتم .😳.. دستش رو گذاشت روی گوش هام ...
- کلاهت🎩 کو مهران؟ ... مثل لبو #سرخ شدی ...☹️
اون روز چشم هام ... سرخ و خیس بود ... اما نه از سوز سرما ... اون روز .. برای اولین بار ... از عمق وجودم ... به خاطر تمام مشکلات اون ایام ... #خداروشکرکردم ...😊
خدا رو شکر کردم ... قبل از این که دیر بشه ... چشم های من رو باز کرده بود ... چشم هایی که خودشون باز نشده بودن ...🌹
و اگر هر روز ... عین همیشه ... پدرم من رو به مدرسه می برد ... هیچ کس نمی دونست ... کی باز می شدن؟ ... شاید هرگز ...☺️.
#ادامــــــہ_دارد...🍁