eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.1هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
023.mp3
1.5M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش بیست و سوم" 🌹 اگه جایی واقعا نتونستیم خواسته های همسرمون رو براورده کنیم باید چیکار کنیم؟🤔 💥 دکتر حمید ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
15.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ امیرالموؤمنین علی علیه السلام فرمودند: ‌‌ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَا يَغَارُ خدا لعنت كند كسي را كه غيرت ندارد. منبع حدیث: المحاسن، ج1، ص115‌ ‌ ‌ در پی حادثه تاسف بار پاساژی در شهر مقدس شیراز، که فرزند و همسر شهید مورد هتک حرمت و ضرب و شتم قرار گرفتند، عده ای از مردم مشهد در تجمعی مقابل دادگستری شهر مشهد ، بیانیه ای را خطاب به مسئولین قوه ی قضاییه و مردم ، ایراد کردند .‌ ‌ ببینید و نشر بدید 🧡‌ هشتم شهریور هزار و چهارصد و یک ‌ ‌
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا جمیع ما را کربلائی کن الهی آمین 🤲🤲🤲🤲
🌸🌸🌸 اصلا ب ذهنم خطور نمیکرد مجرد باشه😳 قیافه جا افتاده ای داشت.. اصلا توی باغ نبود🤦‍♀ تا حدی ک فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود دانشجویان باشه ...🤯 گفتم ته تهش کارمندی چیزی از دفتر نهاد رهبری است. بی محلی ب خواستگارهایش را هم از سر همین میدیدم ک خب ادم متاهل دنبال دردسر نمیگرده ,, به خانم ابویی گفتم:«بهش بگو این فکر رواز توی مغزش بریزه بیرون 😏😑» شاکی هم شدم که چطور به خودش اجازه داده از من خواستگاری کند🙄 وصلهٔ نچسبی بود برای دختری که لای پنبه بزرگ شده است😁 کارمان شروع شد ، ازمن انکار واز او اصرار ...🤦‍♀ سردر نمی آوردم آدمی که تا دیروز رو به دیوار می نشست، حالا این طور مثل سایه همه جا حسش می کنم😐 دائم صدای کفشش توی گوشم بود ومثل سوهان روی مغزم کشیده می شد😫... ناغافل مسیرم را کج کردم ، ولی این سوهان مغز تمامی نداشت😑 هرجا می رفتم جلوی چشمم بود : معراج شهدا ، دانشگده ، دم در دانشگاه ، نمازخانه و جلوی دفتر نهاد رهبری! گاهی هم سلام می‌پراند😏 دوستانم می گفتند:«از این آدم مأخوذ به حیا بعیده این کارا!» ...
🌸🌸🌸 کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را انجام نمی داد و خیلی مراعات می کرد ، دلش گیر کرده و حالا گیر داده به یک نفر و طوری رفتار می کرد که همه متوجه شده بودند 😱 گاهی بعدازجلسه که کلی آدم نشسته بودند ، به من خسته نباشید می گفت😬 یا بعد از مراسم های دانشگاه که بچه ها با ماشین های مختلف می رفتند بین این همه آدم از من می پرسید :«باچی و کی بر میگردید؟» یک بار گفتم :«به شما ربطی نداره که من با کی میرم!😐» اصرار می کرد حتماً باید با ماشین بسیج بروید یا برایتان ماشین بگیرم . می گفتم :«اینجا شهرستانه . شما اینجارو با شهر خودتون اشتباه گرفتین ، قرار نیست اتفاقی بیفته😕 » گاهی هم که پدرم منتظرم بود ، تا جلوی در دانشگاه می آمد که مطمئن شود😶 در اردوی مشهد ، سینی سبک کوکو دست من بود و دست دوستم هم جعبهٔ سنگین نوشابه. عز و التماس کرد که «سینی رو بدید به من سنگینه!» گفتم :«ممنون ، خودم میبرم!😑» و رفتم ... از پشت سرم گفت :«مگه من فرمانده نیستم؟! دارم می گم بدین به من!🙁» چادرم را کشیدم جلوتر و گفتم :«فرمانده بسیج هستین نه فرمانده آشپزخونه!😄» گاهی چشم غره ای هم می رفتم بلکه سر عقل بیاید ، ولی انگار نه انگار ...🤦‍♀ ...
السلام علیک یا قمر بنی هاشم 🥀 لشڪرم ریخٺ بهم یار رشیـدم برگرد ناامیـدم نڪن عبـــاس، امیـدم برگرد نگران حرمـم جان حســـین زود بیــا حرف غارٺ شدن خیـمہ شنیدم برگرد امروز یهو دلم رفت حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام😭😭😭 هرچی پست برام باز شد از حضرت سقا بود منم گفتم بذاراین حالم را با شما خوبان قسمت کنم هرجایی هستین امروز را برید درخونه باب الحوائج حضرت ابوالفضل یاابوالفضل العباس خیلی دلتنگ حرمت شدیم اقا... 😭😭😭 😭 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ حُبّ المَهدی (عج) ،حُبّ الله عزّوجل 🔹شهید : در حال بازگشت از حرم حضرت معصومه (س) بودم، رفتم پیش پارچه فروش و بهشون گفتم پارچه سفید خدمتتون هست، گفتند خیر، گفتم در حد نیم متر چی؟گفت خب. گرفتم از ایشان و با دست خودم نوشتم " (عج) "