eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
123 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
7 فایل
اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل.. @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊 🍃🌹 @shahid_hadi_jafari65🌹🍃 #لبیک_یاحسین...🌴
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌹 گله ای نیست به جز دوری از اربابم 🌹 به گمانم زهمین روست کمی بیتابم 🌹 گر نشد قسمت من کرب وبلا عیبی نیست 🌹 کاش یک شب حرمت جلوه کند در خوابم ✨السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌹 اللهم ارزقنا کربلا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل دوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷🕊ب
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل دوم ..( قسمت چهارم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 (قسمت اول) بنی صدر با کار شکنی هایش سبب شد رزمندگان اسلام با دست خالی در مقابل دشمنی مجهز به سختی و با غیرت بجنگند علی هاشمی کار مهمی را در سپاه آغاز کرد او به دنبال کار اطلاعاتی وسیع در منطقه بود می دانست که پیروزی در حملات احتیاج به کسب اطلاعات دقیق دارد او بچه های بومی را بین نیروهای عراقی می فرستاد تا با آن ها طرح دوستی بریزند این گونه از وضعیت دشمن اطلاعات به دست می آورد البته این کار خیلی سخت بود حرف حدیث های زیادی برای حاج علی درست کرد اما حاجی اصلا به این حرفها اهمیت نمی داد زیرا مهم ترین چیز اطلاعات بدست آمده و غلبه بر دشمن بود. یادم هست که میخواست روی منطقه طراح کار شود حاجی تعدادی از بچه ها را مامور کرد تا از خاکریز خودمان تا رودخانه و از تا خاکریز دشمن کانال بزنند بعد ان کانال ها را انشعاب بدهند و هر کدام را به چهار کانال دیگر تبدیل کنند و روی آن ها را با خار استتار کنند عده دیگری را مامور کرد تا در منطقه دیگری شناسایی وسیعی انجام دهند و گزارش آن را بیاورند. نیروهای سرهنگ جوادی و بچه های جنگ های نامنظم در نزدیکی ما مستقر بودند قرار شد در عملیات طراحی شده همه با هم وارد عمل شویم یادم نمی رود. یک بار حاجی را دیدم که یک کیسه نان خشک را کنارش گذاشته بود و همان طور که از آن می خورد، از روی اطلاعاتی که بچه ها از محل استقرار تانک ها و مواضع دشمن به دست آورده بودند روی طرح کار می کرد. برای توجیه نهایی فرماندهان جلسه ای در مقر لشکر ۱۶زرهی قزوین در اطراف اهواز تشکیل شد مجید سیلاوی که ان موقع معاون حاجی در سپاه حمیدیه بود در جلسه حضور داشت ان ایام دکتر مصطفی چمران شهید شده بود. قرار شد این عملیات به نام این شهید بزرگوار نامگذاری شود. بحث های زیادی در جلسه داشتیم بعضی می گفتند شناسایی ها کامل نیست عملیات باید به تاخیر بیفتد در این بحث ها نگاهم به حاجی افتاد چیزی نمی گفت فقط می شنید علی ناصری کنار حاجی نشسته بود آرام به حاجی گفت: بچه های ما زحمت کشیده اند، شناسایی کامله. اگر عملیات عقل بیفته همه چیز لو می ره حاجی هم گفت: کاری نداشته باشد بگذار به موقعش. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
سکوت جمعه پر از طعم تلخ تنهايي دلم گرفته از اين جمعه ها ، نمي آيي؟ 🌹اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🌹خداوندا ...آخر وعاقبت‌کارهاےما راختم به خیر کن 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#زندگینامه_شهید_ارسلان_حبیبی 🌷🕊 شهید ارسلان حبیبی در سال ۱۳۳۵ در ر
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊 🌷🕊 نام و نام خانوادگی: صباح فتحی فرزند: عبدالله ولادت:۱۳۶۳/۰۷/۰۵ محل ولادت:سنندج شغل: درجه دار کادر نیروی انتظامی تاریخ شهادت: ۱۳ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۸۹ محل شهادت: جاده سنندج- همدان نحوۀ شهادت: درحین تعقیب خودرو قاچاقچیان محل دفن: گلزار شهدا سنندج 👇👇
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#معرفی_شهید_صباح_فتحی 🌷🕊 نام و نام خانوادگی: صباح فتحی فرزند: عبد
صباح فزند عبدالله و در شهر سنندج دیده به جهان گشود. پدرش درجه دار نیروی انتظامی و مادرش خانه دار بود. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و تحصیلات متوسطه را نیز با اخذ مدرک دیپلم به پایان برد. بخاطرعلاقه ای که به خدمت نظام داشت، به عنوان درجه دار به استخدام نیروی انتظامی درآمد. صباح جوانی معتقد و با ایمان بود که با احساس مسٶلیت، به مبارزه با مفاسد اجتماعی و اقتصادی و در چهارچوب قانون می پرداخت. همچنین عشق وافری به دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران داشت. مدت کوتاهی از ازدواج وی گذشته بود که در حین مأموریت و تعقیب قاچاقچیان کالا دچار سانحۀ رانندگی شد و شربت گوارای شهادت را نوشید. شهادت درحین انجام وظیفه پسرم صباح درجه دار نیروی انتظامی و در قسمت مبارزه با کالای قاچاق خدمت می کرد. بنده خودم باز نشسته نیروی انتظامی هستم و همیشه از تجربیات خودم برایش حرف می زدم و گوشزد می کردم که مواظب خودش باشد زیرا خطر هر لحضه در انتظار اوست. روز ۳ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۸۹ به قسمت مبارزه با کالای قاچاق خبر می دهند که یک خودرو حامل مشروبات الکلی از پلیس راه سنندج- همدان رد شده و سریع خودتان را برسانید. پسرم با ما فوقش و دو مأمور دیگر به تعقیب آن ها می پردازند. پس از رد کردن گردنۀ صلوات آباد، قاچاقچیان می فهمند که پلیس در تعقیب آن هاست و درحین عبور، میخ های چند شاخه ای را روی جاده می پاشند. ماشین پلیس متوجه نشده و با سرعت از روی میخ ها رد می شود که لاستیک خودروی آنها می ترکد و ماشین آن ها با اتوبوسی که از روبرو می آمد بشدت برخورد می کنند. پسرم و یکی از همکارانش به شهادت می رسند. پسرم و همسرش تازه خانه ای اجاره کرده بودند. همان روز که صباح از همسرش خداحافظی می کند و بیرون می آید، و این حادثه رخ می دهد، همسرش هراسان از خانه خارج می شود. الان که یک سال گذشته، هیچ کس حتی همسرش یکبار قفل در را باز نکرده تا وارد خانه بشود و همه چیز داخل خانه، به همان شکل روز حادثه مانده است. همسرش نیز در خانۀ پدرش ماندگار شد. از خاطرات آقای عبدالله فتحی، پدر شهید 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
💎 سعے كنيد در كارهايتان خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا،حسادت و بغض پاك نماييد. تاهم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند،اسلام و امامان می‌خواهند،انجام داده باشيد. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل دوم ..( قسمت چهارم)🌹🍃 🌷
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل دوم ..( قسمت آخر )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 (قسمت آخر) مطمئن بودم حاجی به کارشناسایی بچه ها ایمان دارد وقتی همه صبحت ها تمام شد حاجی بلند و شد گفت: برادرها سه صلوات بفرستید. بعد ادامه داد: ما اینجا نیامدیم تا درباره انجام شدن یا نشدن عملیات صحبت کنیم این بحث منتفی است این جلسه برای این است که آخری هماهنگی ها انجام شود و ساعت قطعی عملیات مشخص شود. این را هم بگویم که آقا امام زمان( عج) به خواب یکی از برادران بسیار مومن و معتقد آمده و فرموده اند: عملیات را انجام دهید در این عملیات شما فقط یک شهید خواهید داد. من به این برادر و رویای صادقه اش ایمان دارم. اگر بعضی فرماندهان و نیروهایشان آمادگی ندارند، من با بچه های خودم عملیات را فردا شب شروع می کنیم. صدای تکبیر حاضران در اتاق پیچید که نشانه موافقت فرماندهان بود با صحبت های حاجی حال جلسه عوض شد و کسانی که تا لحظاتی قبل هزار دلیل برای حمله نکردن نمی آوردند آمادگی خود را برای شرکت در حمله اعلام کردند بعد از جلسه علی ناصری به حاجی گفت: فکر نمی کردم این قدر با صلابت صحبت کنی فردا شب عملیات آغاز شد قدرت مدیریت و برنامه ریزی حاج علی مثال زدنی بود. این عملیات که بین سپاه و ارتش و نیروهای جنگ های نامنظم به طور مشترک انجام شد بسیار موفقیت آمیز بود البته نقش سپاه حمیدیه کلیدی بود عجیب آنکه در این عملیات فقط یک نفر به نام سید کریم مزرعه که بچه اهواز بود به شهادت رسید پس از سقوط مواضع دشمن، عراقی ها با چند گردان از لشکر ۹ زرهی چندین پاتک به ما زدند و آتش مفصلی روی مواضع ما ریختند؛ اما با هوشیاری حاجی کاری از پیش نبردند بچه ها هم ایستادگی کردند در این عملیات چندین نفر هم اسیر گرفتیم که در بازجویی اطلاعات زیادی به ما دادند. یک لودر نو به ما داده بودند آن هم با کلی مکافات. در حین عملیات مصطفی چمران وقتی جلو رفته بود پنچر شد و در منطقه باقی ماند. حاجی خیلی پیگیر بود تا لودر را برگرداند این طور امکانات برایمان خیلی بارارزش بود به چند نفر از بچه ها گفت تا بروند و لودر را بیاورند اما بچه ها گفتند که منطقه زیر آتش عراقی هاست حاجی هم اصرار داشت و می گفت که نیروهای شهید چمران هنوز آنجا هستند و باید لودر برگردد. حاجی هنوز داشت جر و بحث می کرد که چشمم افتاد به فرهاد ملکان. از بچه های جدید الحاقی به سپاه حمیدیه بود گوشه ای در سایه نشسته بود و تو حال خودش با خدا حرف می زد. رفتم جلو ببینم چی می گه. می گفت : خدایا ما رو یادت رفته؟ عملیات داره تمام می شه و من هنوز شهید نشدم فرهاد همین که متوجه صحبت های حاجی شد بدون بحث وانگار که منتظر همین فرصت بوده بلند شد و گفت: من می روم بعد با سه نفر از دوستانش سوار وانت شدند و رفتند وقتی وارد منطقه شدند یک تانک دشمن، وانت را هدف قرار داد بچه ها خودشان را از وانت پرت کردند بیرون گلوله های اطرافشان منفجر شدند فرهاد همان جا به شهادت رسید. این حادثه اجازه نداد شیرینی پیروزهایی که در عملیات به دست آمده بود در کام ما بنشیند شدت حادثه یکی از آن سه راه به هم ریخته بود عقب که برگشت یک مدت خبری ازش نداشتبم حاجی از بچه ها سراغش را گرفت فهمیدیم که در خانه اش مانده آدرس را گرفتیم و رفتیم سری بهش بزنیم اما تا حاجی را دید با ناراحتی گفت: برا چی آمدید اینجا؟ همتون را می کشم از لحاظ روانی کاملاً به هم ریخته بود حاجی از ما پرسید: این چشه؟ ما همین طور به هم نگاه کردیم. آن روز ما از خانه این شخص بیرون آمدیم و صحبتی نکردیم شاید حق داشت با دیدن آن صحنه هر آدمی منقلب می شد چه برسد اینکه جلوی چشمش، دوست صمیمی اش پرپر شده بود. مدتی گذشت متوجه شدم حاجی چند بار رفته سراغ همین شخص و او را برده بیمارستان و ... او هم کم کم حالش خوب شد. حاجی به نیروهایش خیلی اهمیت می داد در آن شرایط سخت هم آن را رها نمی کرد. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
ای پسر فاطمه، نور هدی سبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاک تر از آینه ها می شود 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
اگر درد را احساس کردی زنده ای اما اگر درد دیگران را احساس کردی انسانی چه زیبا گفت مولانا دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ دانی که از آدمی چه ماند پس مرگ عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ زندگیتون پراز عشق و محبت 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---