eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
866 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🌸 #استاد_پناهیان : 💫 آرزوی صادقانۀ شهادت، موجب پاکی دل از آلودگی‌ها و نورانی شدن اندیشۀ انسان می‌شود. 💖 شهادت‌طلبی خوش‌فهمی می‌آورد و حکمت را بر زبان آدم جاری می‌کند. سلام صبح و روزتون بخیر و شهدایی 😉 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
دلم #شهادت می خواهد... مردن را که همه بلدند... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
کوچ کردند رفیقان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در خانه خزیدم 🔷 معرفی شهید #مدافع_حرم #شهید_سجاد_عفتی ✅ ارائه : خانم خادم شهدا محل شهادت : حلب، سوریه 🌹 مزار پاک شهید : تهران - شهریار #تاریخ_ولادت : ۶۴/۰۴/۳۰ #تاریخ_شهادت : ۹۴/۰۹/۲۹ 📆 پنج شنبه ۲۹ آذر ۹۷ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 💠 گروه مدافعین حریم حضرت زینب (س) http://eitaa.com/joinchat/2134573067Cf807406a4f ✅ اطلاع رسانی کنید...
❤️ مقام معظم رهبری : شهادت یعنی معامله ی باخدا. وقتی شما در راه خدا مجاهدت می کنید، همچین نیست که بِری جانِتو دو دستی بِدی دست دشمن بگی بکُش! این جوانِ ما (شهدای ) که در دفاع از حرم، در فلان کشور خارجی در مقابل داعش ایستاده و شهید شده قبل از اینکه شهید بشه؛ صدتا ضربه به او زده، جلو او رو گرفته، اهداف او رو ناکام کرده، پدر او رو درآورده! 🕊 حالام شهید میشه... این یک وعده ی الهیست! خدا داره به شما وعده میده. 🌹 اوناییکه شهید میشن، خدای متعال بیشترین لطف رو به اونها میکنه! بالاترین لطف رو به اونها میکنه! این شهادتِ ! @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ۹۴/۰۹/۲۹ 🎁 سالروز شهادتت مبارک آقا امیر، برادر گرامی، 🎈
🕊 #برادران_شهدا 🎒 کلاس پنجم ابتدائی بودم که یک روز کبوتری از خانه ی همسایمان روی پشت بام خانه ی ما نشست و چون من آن زمان کبوتر زیاد داشتم هر کبوتر غریبه ای که به روستای ما می آمد روی پشت بام ما و در میان کبوتر هایم می نشست. 🕊 من آن کبوتر را گرفتم و سرش را بریدم در همین حین برادرم داریوش وارد حیاط شد از کاری که من انجام داده بودم خیلی ناراحت شد. 😔 از کاری که من انجام داده بودم کمی مرا سرزنش کرد. ✅ بعد هم به سمت کبوترانم رفت و دو تا از کبوتر هایم را برداشت و به خانه ی همسایه داد تا پسر همسایه از دست ما ناراحت و رنجیده نباشد. من از کار ایشان بسیار تعجب کردم. tashohada.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein #راوی : برادر شهید، حامد #شهید_داریوش_زنگنه_قاسم_آبادی #دفاع_مقدس #تاریخ_ولادت : 1346/06/10، تربت ‌حیدریه #تاریخ_شهادت : 1364/12/06
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 💼 چمدانش را که روی زمین می کشید انگار قلب من را با خودش می برد و حسی به من می گفت حاجی دیگر بر نمی گردد و به این خاطر در سفر آخرش حس و حال نوشتن نامه برایش را نداشتم و شمارش روزها از دستم خارج بود. 💕 ارادت خاص به اهل بیت داشت و همیشه می گفت، مجلس ختم من را در روز شهادت امام حسن عسکری (ع) بگیرید. شب شهادت امام حسن (ع) وصیت نامه اش را در حلب نوشت و روز شهادت امام حسن عسکری (ع) به شهادت رسید. شب شهادت امام محمد باقر (ع) خبر شهادتش را به ما دادند  و روز شهادت امام جواد (ع) وسایلش را برای ما آوردند. esfahanshargh.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : ۹۴/۰۹/۲۹ 🎁 آقا محمود سالروز شهادتت مبارک، التماس دعا 🎈
💍💕💍💕💍💕 💕💍 💍 🕊 ❤️ مادر شهيد استقبال گرمی از همسرم و دوستانش كرده بود. با گريه گفته بود شماها خيلی برايمان عزيزيد. شما مهمان‌های سيد مجتبی هستيد. ✅ در همان جلسه خواستگاری و بعد از آن همسرم خيلی از معجزه‌های اين شهيد برايم تعريف كرد. می‌گفت مادر شهيد برايمان خاطره‌ای از فرزند شهيدش روايت كرد. مادر شهيد علمدار گفته بود : 😔 من از سيد مجتبی گله كردم كه روز مادر است تو هم به من يك تبريكی بگو يك علامتی، چيزی كه من هم دلخوش باشم به اين روز. 🌹 سيد مجتبی در خواب مادرش گفته بود : مادر جان! من هميشه در كنارت هستم. ✅ و بعد دست مادر را بوسيده و يك انگشتری به دست مادر گذاشته بود. وقتی مادر از خواب بيدار شده بود انگشتر اهدايی شهيد علمدار به مناسبت روز مادر در دستش بود. مادر شهيد انگشتری را به همسرم نشان داده بود و همان جا هم ايشان (شهید عبدالمهدی) از شهيد علمدار همسری خوب می‌خواهند و كمی بعد هم به خواستگاری من می‌آيند. 🌐 javanonline.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت پنجم 🔺 🍃🌸 💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍 💫 🕊 📜 روایت ازدواج و همسرش 💍 💕💍 💍💕💍💕💍💕
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⬅️ ادامه خاطره 😓 لحظات سختی بود هر کاری کردم که به خرپشت برگردم نتونستم، و در آن حین برادر امجدیان داد میکشید که برگرد و الّا میزننت...اما بدجوری به دام افتاده بودم. به برادر امجدیان گفتم لحظه‌ای که بلند شدم تو بطرفشان رگبار بگیر که بتونم خودم رو بتو برسانم. ❤️ نام مبارک یا ابوالفضل (ع) رو بر زبان جاری کردم و بلند شدم و بطرف درب خرپشت خیز برداشتم، اما زمانی که به درب خرپشت رسیدم ناگهان بلند شدم و به زمین خوردم... بله گلوله به هر دو پا از ناحیهٔ زانوهام اصابت کرده بود. یک آن واحد زمین خوردم و درد تمامی اعضایم را در بر گرفت. لحظه اول نمیدانستم کجای بدنم گلوله خورده است تا اینکه برادر امجدیان داد کشید و گفت یدالله پاهات تیر خوردند. به من نزدیک شد و زیر کتف‌هایم رو گرفت که بتونه مرا زیر آتش ضدانقلابها بیرون بکشد، اما ناگهان... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💠 شکستن محاصره و اشغال شهر بوکان توسط تیپ ویژه و مجروح شدن آقای نویدی مقدم 🔹 قسمت هشتم (۷) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💔 #قرار_بی_قراری کاش می شد زمانه بر می گشت آن مسافر به خانه بر می گشت نور می شد و صبح می تابید ماه می شد! شبانه بر می گشت... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹 یک آیت الکرسی هدیه به امام رضا (ع)، برای برگشتن حاجی و باخبر شدن از وضعیتش... 🕊🌹 #حاج_احمد_متوسلیان ❤️ الهی به امید تو