eitaa logo
کانال شهید سید حسن روح الامینی
101 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
8 فایل
شهدا⚘️ خاطرات شهدا🌹 عکس نوشته🌱 مطالب مذهبی🇮🇷 استوری مذهبی📿
مشاهده در ایتا
دانلود
: به نظر من شهید برونسی و امثال او را باید نماد یک چنین حقیقتی به حساب آورد؛ حقیقت پرورش انسان‌های بزرگ با معیارهای الهی و اسلامی، نه با معیارهای ظاهری و معمولی به هر حال هر چه از این بزرگوار و این بزرگوارها تجلیل بکنید، زیاد نیست و بجاست …! 🕊" ✨ ✨ ✨هدیه به ارواح طیبه شهداء و امام شهداء فاتحه و صلوات✨
🕊🕊 چیزهای نو را می‌داد به آنهایی که وسایل‌شان گُم یا درب و داغان شده بود..! آرزو به دل بچه‌های تدارکات ماند که یک بار او لباس نو تنش کند یا پتوی نو بیندازد رویِ خودش؛ فقط در یک عملیات لباس نو پوشید عملیات بدر ؛ همان عملیاتی که در آن شد ... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
✧ تصویری دیده نشده از و مرحوم در تشییع پیکر (۲۴اسفند سال۶۳) از فرماندهان لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله ● ایشان در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۳ در چهارمین روز عملیات «بدر» در منطقه عملیاتی شرق رودخانه «دجله» براثر اصابت ترکش گلوله توپ به پشت سرش شربت شهادت نوشید. پیکر غرق در خون شهید به تهران منتقل شد که تنها چند روز از اولین سالگرد شهادت فرمانده پیشین لشکر محمد‌رسول‌الله، می‌گذشت. ● شهید کریمی را طبق وصیت خودش در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۴ در جوار مزار دفن کردند. 🕊🕊 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ✧ همان اول انقلاب دادستان اروميه شده بود. من و حميد را فرستاد برويم يک ساواکي را بگيريم.پيرمرد عصا به دستي در را باز کرد. گفت « پسرم خونه نيست.» گزارش که مي داديم، چند بار از حال پيرمرد پرسيد. مي خواست مطمئن شود نترسيده. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ● داخل پادگان بودیم,اکثر شبها ساعت دو نیمه شب برای سرکشی به مسجد آسایشگاه میرفتم و میدیدم در باز است و جوانی(علی یزدانی )در تاریکی به نماز ایستاده. ● یکی از همین شبها که دوباره برای سرکشی به مسجد رفتم در بسته بود ،دیدم علی بازبه نماز ایستاده و متوجه شدم که از پنجره وارد نمازخانه شده و مشغول نماز شب خواندن است. ✍راوی همرزم شهید علی یزدانی ● مهندس شهید علی یزدانی از مجاهدان و مدافعان حرم آل الله همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) طی عملیاتی در تکریت عراق در مبارزه با عوامل تکفیری بر اثر اصابت موشک به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید مدافع حرم اهل بیت(ع) در گلزار شهدای الغدیر یافت آباد به خاک سپرده شد. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ● می خواست برود پیاده روی اما نرفت و نظرش عوض شد وهمان شب ساکش رو آماده کرد اما نه برای پیاده روی اربعین بلکه برای دفاع از حریم اهل بیت و انقلاب اسلامی ● در سال ۹۵ حدود ۷۰ روز در و در صحن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کار ساختمانی و آرماتوربندی می کردند و چه زیبا پاداشی بهشون داده شد. ● می گفت : برادرها رهبر تنهاست و همه ما این را می دانیم، نباید غم به دل رهبری کنیم. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
وقتی شب بیست و پنجم فروردین درگیری شروع شد تا نزدیک ظهر روز بعد ادامه پیدا کرد. جنگ تن به تن با داعشی‌ها شدت پیدا کرده بود. در آن بحبوحه فضای نبرد، بسیاری از مدافعان حرم مجبور شدند نماز مغرب و عشا را با پوتین بخوانند. چرا که فرصت نبود و جرأت هم نمی‌کردند سرشان را بلند کنند. نزدیک‌های صبح ناگهان صدای اذان از بیسیم به گوش رسید. محمدحسین طبق عادت همیشگی‌اش، در لحظات اول وقت شروع به اذان گفتن کرد تا به نیرو‌های در حال نبرد یادآوری کند وقت نماز است. تنها نیم ساعت بعد از آن، از بیسیم صدای شهادتین محمدحسین به گوش رسید که در اتاقک روضه‌خوانی پادگان، روحش به سوی آسمان پرواز کرد. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 از ‎سردار حجازی تلخ ترین خاطره١٠سال فرماندهی را پرسیدم گفت: در قضیه کوی دانشگاه ٧٨ضد انقلاب به سمت بیت میرفت، دو گردان بسیجی را احتیاطا داخل مسجد جمهوری بردیم. یک مسئول عالی کشور زنگ زد که چر این کار را کردید؟ گفتم ضد انقلاب جولان میدهد شما تحمل بسیجیان در مسجد بسته را ندارید؟ عبدالله گنجی 🌹 29 فروردین؛ سال‌روز شهادت سردار سید محمد حسین‌زاده حجازی 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
روایت می‌کند: «یکی از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله که نمی‌شناختمش با خنده رو به من گفت این بنده خدا را نمی‌شناسم ولی حسین شهید نمی‌شه، این رو شهید یوسف الهی گفته. حاج قاسم گفت، نه؛ اگه اون کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می‌شود. به محض اینکه حاج قاسم این جمله را گفت، شهید بادپا خشکش زد. رو به من گفت: ابراهیم! حاجی چی گفت؟ جمله حاج قاسم را تکرار کردم و گفتم: حاجی گفت: اگه اون کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می‌شود. آن شب زمانی که به خانه حاج حسین برگشتیم، حاجی دوباره از من پرسید: چی گفت؟ دوباره جمله سردار سلیمانی را تکرار کردم. بعد از آن حدود چهار یا پنج بار حاج حسین این را از من پرسید. بعد از مدتی رو به من گفت: ابراهیم! حاج قاسم از غیب خبر داره. گفتم یعنی چی از غیب خبر داره؟ حاج حسین گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم.» حسین سرمست از باز شدن بزرگ‌ترین گره زندگی‌اش خود را به کرمان سر مزار محمدرضا کاظمی رساند. پدر و مادر شهید بالای مزارش نشسته بودند. حسین مادر محمدرضا را واسطه کرد تا به جای پسر برایش دعا کند. مادر دعا کرد و انگار محمدرضا آمینش را گفت. یک ماه بعد حسین به آنچه ۳۰ سال برای رسیدن به آن تلاش کرده بود، رسید و ۳۱ فروردین سال ۹۴ معراج شهید حسین بادپا در منطقه «درعا»ی سوریه رقم خورد. پیکر حسین هنوز برنگشته و این خواست خودش بود. می‌گفت حاج قاسم طاقت تشییع جنازه مرا ندارد و نمی‌خواهم اذیت شود. 🌹
رازی که تا شهادت فاش نشد | سه‌شنبه‌های زیبای شهید تورجی زاده در جمکران یکی از همرزمان در خاطره‌هایش نقل می‌کند: ● محمد را صدا کردم و گفتم: باید مسئول گروهان بشی. رفت یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم: اگر مسئولیت نگیری باید از گردان بری، کمی فکر کرد و گفت: قبول می‌کنم، اما با همان شرط قبلی، گفتم: صبر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط می‌گذاری؟ اصلا بگو ببینم بعضی هفته‌ها که نیستی کجا می‌روی؟ اصرار می‌کرد که نگوید. من هم اصرار می‌کردم که باید بگویی کجا می‌روی. بالأخره گفت: حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه‌شنبه‌ها از این جا می‌رم و تا عصر چهارشنبه بر می‌گردم. ● با تعجب نگاهش می‌کردم. چیزی نگفتم. بعدها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـران را می‌رود و بعد از خواندنن نماز امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می‌گردد. یکبار همراهش رفتم. نیمه‌های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمد انداختم. سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری بود. در مسیر برگشت با او صحبت می‌کردم. می‌گفت: یک بار 14 بار ماشین عوض کردم تا به رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم». 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
● در وصیتنامه اش آمده : مبادا فکر کنید که مرا از دست داده‌اید. بهتر است از قول برایت بگویم که می‌گفت: ما شهیدان را از دست نداده‌ایم. بلکه به دست آورده‌ایم و غلط است که می‌گویند از دست رفته خودمان هم موقعی به دست می‌آییم که روزی به شهادت برسیم ● سرگرد از اولین شهدای خط مقدم جبهه حق بر باطل در دفاع از حریم عمه سادات حضرت زینب (س) بود که در ۹۲/۰۲/۰۹ با جسمی منهدم شده نشان دادند که غیرت را از معشوق آذری ها به ارث بردند و با تمام وجود خود را فدای اهل بیت رسول الله کردند. شهید کنعانی در گلزار شهدای گلشن زهرای مراغه آرام گرفته اند. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ● روح‌الله، زیاد شوخی می‌کرد و سر به سر بچه‌ها می‌گذاشت. یادم است یک بار توی میدان صبحگاه، یکی از بچه‌ها را اذیت کرده و داشت از دستش فرار می‌کرد. آن بنده خدا هم چوب برداشته بود و می‌دوید دنبال روح‌الله. همین‌طور که می‌دوید، داد می‌زد «من تو رو آدمت می‌کنم!»... ● یکی از همرزمان شهید می‌گوید: در پادگان «بُحوث» در جنوب‌شرقی حلب که بودیم، روح‌الله خیلی توی فکر خانواده‌اش بود و گاهی که سر درددل‌اش باز می‌شد، می‌گفت: «احمد! این چند سال خیلی زن و بچه‌ام را بابت شرایط اقتصادی‌ام اذیت کرده‌ام و قصد کردم از سوریه که برگشتیم ببرم‌شان زیارت و گردش تا تلافی این مدت دربیاید» ۲ هفته از این حرف نگذشته بود که خبر شهادت روح‌الله، همه‌مان را شوکه کرد. ● اسمش به عنوان اولین مدافع حرم استان اصفهان در دفتر تاریخ ثبت شده است. «روح الله کافی‌زاده» نیرو لشکر زرهی ۸ نجف اشرف، در شهریور سال ۱۳۵۹ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. سه برادر و سه خواهر داشت و به خاطر علاقه به شغل نظامی در آزمون سپاه پاسداران شرکت کرد و پذیرفته شد. او ۱۵ اردیبهشت ۹۲ در ۳۳ سالگی در حلب سوریه به شهادت رسید. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷 🌸رضا بی­‌نهایت صبور بود، وقتی بحث‌مان می‌شد، من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم، می­‌رفت سمت در، چون می‌دانست طاقت دوری‌اش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه‌ای از من دور باشد، او هم نقطه‌ضعف‌ام را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم، روی پله‌ی جلوی در می‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود. ✍🏻 راوی همسر شهید🌷 🌷 📝‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌من نمی‌خواهم که عمرم بی‌ثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی می‌خواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد.من به‌خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه می‌نمایم و می‌روم تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س) را بگیرم.🌷 من از مردم ایران می‌خواهم تفرقه‌اندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگه دارید.🌷 به دوستان و آشنایان توصیه می‌کنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.🌷 پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید.پیوند به ائمه اطهار(ع) و به‌خصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به‌یاد داشته باشید.🌷 🌷🌷🌷
🕊🕊 تخریب‌چی دل‎ها بود، این را گل‎های بی‌قرار «پادگان گرمدره» خوب می‌دانند. او عاشقی بود که تا آخرین نفس به وعده معبودش ایمان داشت. ● همیشه به گل‌های پادگان گرم‌دره آب می‌داد ، بعد از شهادت یکی از سربازان پادگان خواب می‌بیند که علی‌رضا روی پله نشسته و ناراحت است. می پرسد که چرا ناراحتی؟ می گوید: هیچ کس به این گل‌ها و درختان آب نمی‌دهد؛ همه خشک شدند. این سرباز خوابش را برای مسئول مربوطه تعریف می‌کند و آن روز سردار سلیمانی برای بازدید به پادگان آمده بود. فرمانده مسئول خواب را برای سردار تعریف می کند. سردار می گوید: وقتی شهید قبادی به فکر درخت‌ها و گل‌های پادگان است، مگر می‌شود به فکر هم‌رزمان و خانواده‌اش نباشد. ● یکی از هم‌رزم های علی‌رضا می گوید: من اطلاع نداشتم که علی‌رضا شهید شده در خواب دیدم که در یک امامزاده هستم و چهار مرد با قبای سبز رنگ در حال تشییع پیکر شهیدی هستند، پرسیدم: این کدام شهید است؟ گفتند: شهید علی‌رضا و فامیل او را نگفتند. می گوید: بعد از اینکه خبر شهادت علی رضا را شنیدم، متوجه شدم آن شهید علی‌رضا قبادی بوده است. ● پاسدار شهید مدافع حرم «علیرضا قبادی» متولد 5 اردیبهشت سال 67 از شهدای تخریب چی مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و 26 اردیبشهت 96 در راه دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب(س) توسط تروریست های تکفیری در حومه دمشق به فیض شهادت نائل شد. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
"بسم رب الشهدا والصدیقین" سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم و چون من سعادت خود را مدیون سپاه می دانم و بهترین ساعات عمرم   ساعاتی است که در سپاه بودم و در لباس سپاهی انشاءالله که همه شما عزیزان پاسدار برای پیشبرداهداف سپاه تلاش کنید و زحمت بکشید. برای احتیاط یکسال نماز وروزه قضا دارم و از شما خانواده بزرگوارم خواهانم که آنرا بجا آورید... 🌹 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 تا پیش از شهادتش در «موصل» تقریباً ناشناخته بود؛ اما نقش او در تشکیل نیروی قدس سپاه و تعمیق نفوذ ایران در عراق و خاورمیانه غیرقابل انکار است. ● در اولین سالگرد شهادت سردار «نصیری»، پایگاه تحلیلی آمریکایی War on the Rocks یک گزارش کامل را به توصیف شخصیت شهید «نصیری» اختصاص داد و در این گزارش به فعالیت‌ها و تأثیرگذاری وی بر نفوذ منطقه‌ای سپاه پاسداران و به طور خاص نقش شهید «نصیری» در تشکیل و سازماندهی سپاه پاسداران و نیروی قدس پرداخت. ● شهید شعبان نصیری در قرارگاه فوق سری نیز حضور داشت و فعالیت های گوناگونی را در کنار فرماندهان این قرارگاه از جمله سردار محمد باقری و سردار انجام می داد. ● حاج شعبان نصیری سپس به لشگر ۹ بدر رفت. مدتی در این لشگر به فرماندهی فعالیت کرد و با شهادت این سردار در عملیات کربلای ۵، در جایگاه رییس ستاد این لشگر به فرماندهی حاج محمدرضا نقدی مشغول فعالیت شد. اخلاق نیکو و پسندیده اش، مجاهدین عراقی را شیفته او کرده بود، چنانچه بعد از شهادتش نیز سردار نقدی تصریح کرد، یاران او در عراق، عزادارتر از یاران او در ایران هستند. عصر پنجمین روز از خردادماه سال ۹۶ در غرب موصل در عراق با تله انفجاری تروریست‌های داعش به شهادت رسید. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🕊 ● درباره ی مصرف و استفاده از کالای ایرانی که رهبر انقلاب تاکید زیادی دارند حساسیت زیادی داشت.کوچکترین وسیله خانه و اقلام مصرفی را سوال میکرد که ایرانی باشد. من به ایشان می گفتم که تشخیص خرید کالای ایرانی سخت است ولی شهید نریمانی تاکید میکردند باید هرجور هست متوجه شویم!خرید کالای ایرانی اهمیت زیادی برای کشور دارد و اصلا کیفیت را در نظر نمیگرفت و فقط به دنبال استفاده از کالای ایرانی بودند.... به روایت همسر بزرگوار شهید 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
"بسم رب الشهدا والصدیقین" سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم ● خیلی تودار بود، به غیر از خانوادش هیچکس از آشنا ها و فامیلا نمیدونستن مهدی پاســـــدار هستش چه برسه سوریه رفته باشه و با داعش جنگیده باشه ● روزای اول ک خبر شهادت مهدی پخش شد فامیل چقدر متـــــعجب بودن هیچ کس فکرش رو نمیکرد اقا مهدی مدافع حرم باشه... ●شهید‌مهدی ذاکرحسینی از رزمندگان لشکر عملیاتی 27 حضرت محمد رسول الله (ص) در 26 خرداد 1395 در حومه شهر حلب سوریه بر اثر موشکباران دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید ذاکرحسینی از تکاوران بسیار شجاع لشکر 27 بود و هنگام شهادت 31 سال سن داشت. 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
پس از عملیات والفجر8 بچه های کادر لشکر ۲۷ بملاقات در محل ریاست جمهوری رفتند. بعد از دریافت گزارش عملکرد لشکر در عملیات، و در پایان دیدار، وقتی آقا داشتند از پلکان انتهای سالن بالا می‌رفتند، دفعتاً شهید دستواره، معاون جوان و پرجنب و جوش لشکر با همان روحیه‌ی شاد و بذله‌گویی خاص خودش، با صدای بلند گفت: برای رفع سلامتی ریاست جمهور… - و مکث کرد و چیزی نگفت. همه‌ی حضار متحیر به رضا خیره شدند، حتی آقا هم سر به عقب چرخاندند تا ببینند چه کسی این جمله را گفت. دستواره تا دید آقا سر به عقب چرخانده‌اند و به او نگاه می‌کنند با لبخند ادامه داد:.. بعث عراق اجماعاً صلوات. همه‌ی حضار با خنده زدند زیر صلوات! آقا هم خندیدند 📚از کتاب دستواره سخن می‌گوید ، قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) در ۱۳ تیر ۱۳۶۵ و در جریان عملیات کربلای۱ به شهادت رسید. 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
"بسم رب الشهدا والصدیقین" سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ - سرلشکر خلبان عباس دوران، عقاب تیز پرواز آسمان ایران 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔰 🌷شهید مدافع‌ حرم 🔻من متعلق به خودم نيستم 🔹برادر شهید نقل می‌کند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانسته‌های خودش می‌افزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دوره‌های آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچه‌های آموزش‌ديده از لحاظ برگزاری كلاس‌های آموزشی، اخلاقيات و... می‌آورد. روی تربيت معنوی نيرو‌ها هم توجه می‌كرد. بودن با نيرو‌ها هميشه خوشحالش می‌كرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيت‌الله حسن‌زاده آملی می‌برد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفس‌كشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت. هميشه به او می‌گفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچه‌ات برس! اما می‌گفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمی‌گذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت می‌كرد. 🥀 🌺 شهـدا را یاد کنید با ذکر صلوات
🏷 فرازی از با رفتنم به سوریه میخواهم به مولایم ثابت کنم، که تا منِ رو سیاه هستم، هیچکس حق ندارد به حریم پاک اهل بیت(ع) جسارت کند. 🌷بمناسبت شهید مدافع حرم فاطمیون سیدهادی‌سلطان‌زاده یادشهداباذکرصلوات
دستخط امام خامنه‌ای و شهید سیدحسن نصرالله در قرآن اهدایی به خانواده شهید همدانی ۱۶مهر، سالروز شهادت سردار شهید حسین همدانی 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
۲۸مهرماه ، . 🥀 یاد همه دانش آموزان مدرسه عشق همیشه جاودان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم 🇮🇷نثار روحشان بخوانید فاتحه مع الصوات ۳۱۳یا زهرا التماس دعا
🔴🔵 ۲۷ابان ماه سالروزپرواز عاشقانه شهیدان مهدی الدین وبرادرش مجید الدین وبرادر شهیدش که در سایه نام برادر ماند عملیات تیپ2 لشگر 17 علی بن ابی طالب(ع) به خاطرنام و آوازه برادر بزرگتر خود آنقدرها که شایسته مقام اش بود شناخته نشد سالروزآسمانی شدن برادران زین الدین پیام امام خامنه ای در زمان ریاست جمهوری به فرماندهان لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب علیهالسلام شهادت سردار شجاع مهدی زین الدین و برادر فداکارش مجید را به یکایک افراد و فرماندهان آن لشگر و به همه فرماندهان سپاه پاسداران تبریک و تسلیت میگویم. بیشک این خونهای پاک، همگان را در پیگیری هدفهای بزرگ مصممتر و بازوی پرتوان رزمندگان را نیرومندتر میسازد. ایشان هم چنین در پیام دیگری خطاب به مسئولین لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب قم میفرمایند: سردار شهید این لشگر، شهید مهدی زین الدین که به حق میتوان گفت از ستارگان درخشان بود، با فقدان خود ما را داغدار کرد. یاد همه شهداگرامی وراهشان پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ