eitaa logo
شهیدانه
1.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
15 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز هم پشت در خانه صدا پیچیده بوی دود است که در بیت ولا پیچیده عده ای بی سرو پا دور حرم جمع شدند باز هم، همهمه در کوچه ما پیچیده آن طرف نعره شیطانیِ« آتش بزنید» این طرف صوت مناجات و دعا پیچیده خلوت پیرترین مرد مناجات شکست حرف حمله ست که در زمزمه ها پیچیده چکمه از پای درآرید حرم محترم است عطرِ سجاده آقا کفِ پا پیچیده آبرو دارد وپیراهنِ او را نکشید پیرمرد است به پاهاش رَدا پیچیده دور تادور گلویش شده زخمی بس کن خُب! ببین گوشه عمامه کجا پیچیده بین درگاهی خانه نفسش بَند آمد گوئیا زمزمه فضه بیا پیچیده شکر حق روسریِ دختری آتش نگرفت چه صداهاست که در کرببلا پیچیده دختری داد زد عمه عموعباس کجاست؟ به پرو پای همه شمر چرا پیچیده؟ هر چه سر بود که اینان همه بر نیزه زدند پس چرا حرمله دور شهدا پیچیده؟ یک نفرنیست بگیرد جلوی چشم رباب یک سری را به سرِ نیزه جدا پیچیده شهادت (ع) را به محضر (عج) را تسلیت عرض می کنیم.
🚓دیشب ماشین سفیر کشور... تک سرنشینه، وارد باغ شد اما موقع خروج یه زن هم توی ماشین بود که پوشش درستی هم نداشت؛ ما فقط تصویر گرفتیم اما سیاه کار گفت قضیه چی بوده! سر امیر چرخید سمت حمید و نگاه ریز شده اش روی او ماند. طاها سکوت بدی کرده بود، همه می دانستند جز امیر. طاها طاقت نیاورد و کمی آب خورد و جمله اعتراضی را گفت: آدم باید خیلی رو غیرتش تسلط داشته باشه که این سفرای اروپایی رو تحمل کنه! اما بدتر از اون آدم باید اینو بپرسه که به مردم ما چی خوروندن که بعضی از ایرانی های پر غیرت رو به این جا کشوندن!؟ امیر کلافه شده بود که حمید با صدای گرفته ای گفت: فلانی... که بازیگره دیروز همراه زن و دختر و دومادش توی جلسه بودن؛ بعد از یه عالمه کثافت کاری، سفیر کشور... میگه همسرتون رو بدید برای امشب من، مَرده میگه من مشکلی ندارم اگه خودش بخواد؛ اونی که توی ماشین بوده، همسر بازیگر معروفمون بوده! ‼️ سکوت بر همه اتاق حاکم شده بود؛ حتی بر زمان هم، بر اشیا هم... -به چه قیمتی؟ -به قیمت وعده تبعه همون کشور اروپایی شدن!
ب‌گردی‌های قبل خواب، پست‌های پشت سر هم، جملات روتین و تکراری، اکسپلور دروازه ورودی و نورهای رنگی که با سرعت از جلوی چشمت میگذرن و نمیذارن درست ببینی... صداهای محوی که شبیه همن و مثل ضبط تکرار میشن... پنت هوس زغفرانیه! رابطه فلانی با فلانی! خیابون انقلاب! هشتگ نه به حجاب اجباری! بریزین تو خیابونا! جمعیت زیاد تو استادیوم، نور بنفشی که دائم به چشمات میزنه و دیدت رو تار کرده، تصویر دخترِ جوونی که میکروفون بدست گرفته و فریاد میزنه: ما امیدواریم به تدبیر تو! و سکوت... انگار یهویی پرده سیاهی جلوی چشمت رو میگیره و دروازه جدیدی به روت باز میشه... دوباره نورهای پشت سر هم و این‌بار قامت زنی نقاب‌دار که جمعیتی پشت سرش به سمتت میان و با نزدیک شدنش صداها واضح‌تر میشن! همون صداهان‌، همون جملاتن، ولی با یک حنجره، انگار یک شخص پشت صدای یک جمعیته....
_پری سیما نیروی پشتیبانی داخلیه، یعنی روی هنرمندای داخلی داره حساب باز می کنه؛ و الّا هنرمندایی که دو تابعیتی شدن یا ساکن، یه پرونده جدایی دارن توی کشورهای اروپایی و آمریکایی؛ روی بعضی از اونا سرمایه گذاری شده و نتیجه هم دادن! چرا باید ایرانی، طبق اندیشه و سبک فکری کشورهایی زندگی و کار کند، که همه آن کشورها، در ایران شریکند، در تحقیر مردم ایران هم پیمانند، در دشمنی با مردم ایران هم دستند، از بمب های شیمیایی تا فروش خون آلوده به ... دلش هم غصه دار بود که چه طور این به اصطلاح هنرمندها می توانند این خیانت ها را در حق مردمشان بکنند! – چندتا گروه زیرزمینی هم این جا، هم اون جا باز دارن؛ یعنی دیگه کل موسیقی و محتوا با اون ور هماهنگه، کلا بدون اجازه اون ور هیچ اجرایی اینجا ندارن! _ این هنرمندا بعداً می شن سلبریتی، سلبریتی طرفدار زیاد داره و پایه کارش روی جهالت مردم عامه! اینا دو تا کارو می کنن: یکی آن قدر فضا را پر از اندیشه های خودشون می کنن که مردم اصل مطلب رو متوجه نمی شن، دوم میان باکمک همین سلبریتی ها که مورد علاقه مردم عام هستن، فضا رو دست می گیرن و هر حقیقتی رو پشت رو به مردم می گن! می شه مثل اینکه توی ، هرچی حقیقت گفته شد راجع به ، اینا گفتن بله!  
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه پای یک زن در میان است...این بار از جنس نفوذ.... 🍁داستان نفوذ داستان عجیبی ست، مخصوصاً وقتی پای آدم های معروف و مشهور به میان بیاید..... 🍁این داستان واقعیست، بر اساس یک پرونده واقعی! کتاب سیاه صورت ماجرایی واقعی و پر هیجان از ارتباط با کشورهای اروپایی را کاملاً مستند و به شکلی نو و روان به رشته تحریر در آورده است‌. 🍁این یک داستان امنیتی نیست، داستان امنیت است. 🍁کسانی که عزت نفس و بصیرت کافی به کشور پر عظمت ایران ندارند، تصمیم گیران موجهی برای کشور نیستند. 🍁کتاب سیاه صورت نوشته نرجس شکوریان فر مستند جدیدی با طعم زنان عنکبوتی است. اما با روایت جذاب و مهیج تر. 🍁 داستان درباره زنی است که از کودکی در خارج از ایران زندگی کرده و همیشه از ایران و ایرانی بودنش متنفر است. این تنفر باعث میشود که او عضو اصلی کارهای اروپایی ها و آمریکای ها قرار بگیرد و به ایران سفر کند. 🍁او برای کشاندن سلبریتیها به گرداب خودشان حاضر به هر کاری می شود. ولی در آخر.....
حافظ بسمه اللهی گفت و شروع کرد: -راستش ما از دیشب روی مواردی که از خونه به دست آوردیم تمرکز کردیم. یه سری از اطلاعاتی که داشتیم کاملا تایید و مستند شد. پری سیما پروژه امروز و دیروز نبوده، از اول با گروه منافقین همکاری می کرده، بعد هم طبق اسنادی که همش ازخونه خودش به دست آوردیم از عکس های زیاد و موارد دیگه ثابت می شه توی متینگای منافقین و جلسات خاصشون عنصر فعال بوده، با سلطنت طلبا هم همکاری می کرده. 🍁فیلمای ارتباط با شبکه بی بی سی و من تو هم هست؛ منتهی کاری که کرده اینه که شش ماه قبل از ورودش به ایران تمام این برنامه هاشو کنسل می کنه تا سفید وارد ایران بشه. 🍁-سندی دارید که اثبات کنه؟ -بله یک جلسه ای توی کشور.......برگزار می شه که اونجا میز عملیات فرهنگی علیه ایران هست" تمرکز کار این دو سه کشور ارپایی روی هنرمنداست؛ یعنی خب مطلعید که کشورهای اروپایی عملیات نرم علیه ایران را بین خودشون قسمت کردن. 🍁بلژیک و فرانسه روی جذب بازیگرا کار می کنن، فنلاند کارش برای نوازنده های ایرانیه، سوئیس برای سرمایه دارای ایرانی تله می ذاره، ایتالیا تمرکزش روی رقص های محلیه، ژاپن و اسپانیا و اسلواکی هم کمک دست موسیقی خرابکاری می کنن...............
🦋یک‌بار با همین حال زار خواب رفته بود. شب از نیمه می‌گذشت يا نه؟ چه فرقی می‌کند برای کسی که فراق دارد او را می‌سوزاند؟ اما آن شب نه حال علی مثل هميشه بود و نه شبی چون همه شب‌ها! شب عاشق بی‌دل دراز است و تمام این سال‌ها برای علی بن ابراهیم بن مهزیار طولانی گذشته بود که در . خواب کسی او را مخاطب قرار داد: -ای علی بن ابراهیم خداوند به توفرمان داد که امسال نیز حج به‌جا بیاوری، به حج برو صاحب الزمان را خواهی یافت. 🦋بیدار که شد اثری از صاحب صدا نبود. خودش بود و روشنایی خبری که شبش را از تیرگی درآورده بود. بعد از سال‌هاء بعد از صدها ماه. بعد از هزاران شب، روزش رسیده بود... ماهش طلوع کرده بود. سالش نو شده بود... وعده دیدارش داده بودند. - دیدار یار غائّب دانی چه کیف دارد؟ زمین گهواره اگر نبود علی نمی‌توانست روی پا بایستد. گردشی متفاوت داشت. به شوق, سر جایش ایستاد و سلام داد به آقاء آقایی که ظلم همه، نخواستن و یاری نکردن همه او را به دیار غربت کشانده بود... 🦋- سلام علی آل یس. السلام علیک ایها المقدم المأمول ... تو آرزو شده‌ای عزیز دل! نشست و سجده کرد. الحمدللّه رب العالمین. گفتنش هزار باره شد و زمین خیس اشک...! برخواست و وضو گرفت. ایستاد و نماز خواند. به سجده که رسید دیگر نتوانست بلند شود. پاهایش از توان رفته بود و یا حالش تنها حال شکر بود... حال اشک بود... حال ندبه بود. - متی ترانا و نراک... الحمدللّه رب‌العالمین.. بریده_کتاب
🦋امام به علی‌این‌مهزیار می‌فرمایند: هرچند که روزگار سختی را می‌گذرانید اما بدانید که آینده متعلق به حقیقت و حق طلبان است. سپس از اتفاقاتی سخن می‌گویند که در زمان ظهور رخ می‌دهد: اتفاقاتی که منتظران باید تا فرا رسیدن آن ها صبر کنند و قریب مدعیان دروغین را نخورند. 🦋نشانه‌هایی که امام به علی‌ابن‌مهزیار گفته‌اند فقط یک‌بار در تاریخ زمین اتفاق می‌افتد و منتظران با دیدن آن‌ها می‌فهمند که امام ظهور کرده و در چندماه آینده قیام خواهد کرد. 🦋مهم‌ترین این نشانه‌ها عبارت‌اند است از: ندای آسمانی, خروج سفیانی، خروج یمانی،قتل نفس زکیه و طلوع کف دستی در آسمان. (عج) علی_بن_مهزیار بریده_کتاب
🦋چرا من؛ علی‌بن ابراهیم اسم امامم را بلند بلند نگویم و در تاریخ سرگشتگی‌ام ثبت نشود؟ اصلا لیلی و مجنون افسانه بودند. اما دلبر او حقیقت عالم بود و حال او از مجنون گذشته بود. زانوانش به یاد او خم شد. نمازش را به یاد او خواند و طاقت از کف داد و سرش به خاک ماند و صدای گریه‌اش بلند. : امام را طلب می‌کرد. 🦋این را کسی می‌دانست یا نه مهم نبود. او را خدا دعوت کرده بود این مهم بود. شانه‌هایش از شدت گریه خم می‌شد مهم نبود. امام ِ طلبش کرده بود........میان سجده زمزمه ها داشت: - خدایا اجداد ما نصرانی بودند. تو دست دل جدم مازیار را گرفتی و از کلیسا آوردی به مسجدت و کردی کبوتر خودت. عموعلی‌ام رایارخاص کردی و پدرم ابراهیم را وکیل امام. خدایا تو ما را راوی کلام امام کردی! این چه مصیبتی است که به ظلم ما امام از دید ما پنهان است و ما محروم. دل شیدا را تو دادی و اذن دیدار هم با توست. 🦋است وتو قدرتش داری، علی بنده است و تو بنده‌نوازی، علی شکست‌خورده مقابل تو زانو زده از هر چه غیر توست عذرخواه است. علی را تو به راه آوردی: تو در راه نگه داشتی، تو کلام نابش یاد دادی... علی را تو مشتاق امامش کردی... حال خودت بگو مولا! علی چه کند با این فراق جانسوز؟ علی چه کند بعد از بیست حج خواهش ناقص و ناسور. علی را تو این‌بار بخشیدی که دعوت کردی، به فریادش برس. کاروان که بانگ رفتن از مسجد بلند کرد علی را هم خدا بلند کرد و راهی‌اش کرد تا مُحرم شود. لباس احرام پوشید با اشک و فکر کرد: - آقا هم مُحرم شده‌اند! بریده_کتاب
* حواستان هست؟! سفر شانزدهم را راه افتاد شاید برای آن که به همه بگوید که: حواستان هست امام هست و زنده است و شما در پی اش نیستید تا در پی اصلاح جامعه باشید...؟! ... مردم همه خوب بودند اما این خوبی اندک بود که کار همه ی امامان را به سختی انداخت و به شهادت. همه باید ناب بشوند تا مثل علی بن مهزیار نشان خاص و عام بر آنها داده شود. بریده کتاب
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا اباصالح المهدی. 🌱ما مانده‌ایم در خم این کوچه‌های تنگ ما را بیا از این همه دلواپسی درآر... 🌱برگرد روشنای دل انگیز آفتاب مولای آب و آینه، مولای ذوالفقار.‌‌‌.. تعجیل در فرج مولایمان صلوات عجل الله
🦋روایت شیدایی علی بن‌مهزیاری اهوازی است که در تلاش برای رسیدن به امام زمان(عج) بیش از بیست‌بار تن به سفر زد و از اهواز تا مکه بیابان‌ها و راه‌های پرخطر را سپری کرد. علی بن‌مهزیار از امامان پیشین روایت شنیده بود که حج بی امام و بی معرفت امام ناتمام است. 🦋 او برای رسیدن به امام، خود را شبیه امام کرد: همه آن‌چه از امام به او رسیده بود، خواند و فهمید و در نهایت، در بیستمین سفر خود به وصال رسید و تازه آنجا فهمید چقدر دیر کرده و فهمید که منتظر واقعی، خود امام‌اند و دیگران به خیال انتظار هستند. 🦋شیدایی علی‌بن‌مهزیار و داستان وصالش، الگویی است برای خوب زیستن و خوب رفتن. این ماجرا را نرجس شکوریان‌فرد روایت مرده و انتشارات عهد مانا آن را در 108 صفحه است _فرمانده معرفی_کتاب