سلام بر شما اهالی فرهنگ. عید زیبای تولد منجی جهان بشریت را به همه شما بزرگواران تبریک عرض میکنم. به عنوان عیدانه، لیست کتابهایی که در شش ماه اخیر خدمتتان معرفی کرده ایم را در اختیار تان می گذارم که معرفی کتاب مورد علاقه تان را به راحتی پیدا نمائید.
#رؤیای_نیمه_شب
#پدر_عشق_پسر
#آب_هرگز_نمیمیرد
#لینالونا
#دست_دعا_چشم_امید
#خادم_ارباب_کیست
#آن_مرد_در_باران_می_آید
#رؤیای_یک_دیدار
#ماه_در_محاق
#من_میترا_نیستم
#زنان_عنکبوتی
#سلام_بر_ابراهیم
#قدیس
#آسمانی_ترین_مهربانی
#اقتصاد_مقاومتر_محیط_سالمتر
#سلیمانی_عزیز
#زایو
#تولد_در_لس_آنجلس
#ر
#مادر
#در_جستجوی_ثریا
#ماه_به_روایت_آه
#مادر_مهتاب
#آن_بیست_و_سه_نفر
#خمینی_پدیده_انسانی_پیچیده
#فاطمه_فاطمه_است
#دختران_هم_شهید_میشوند
#سه_دقیقه_در_قیامت
#ذوالفقار
#کشتی_پهلو_گرفته
#سربازان_سردار
#آفتاب_در_حجاب
#بانوی_کربلا
#تنها_زیر_باران
#تو_شهید_نمیشوی
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#خانم_مربی
#برای_زین_اَب
#وقتی_دلی
#شب_صورتی
#فواره_گنجشک_ها
#حنانه_شو
#دعبل_و_زلفا
#آخرین_آفتاب
#به_من_هیچکس_نگفت
#مفرد_مذکر_غائب
#شهریار_نیکی
#دخترم_ناهید
#پنجشنبه_فیروزه_ای
#محمد(ابراهیم حسن بیگی)
#گلستان_یازدهم
#بزرگترین_دختر_عالم
#موکب_آمستردام
#مجید_بربری
#به_سفارش_مادرم
#پادشاهان_پیاده
#فتح_خون
#خاکهای_نرم_کوشک
#پسرک_فلافل_فروش
#پدر_عشق_پسر
#خاطرات_سفیر
#حسین_از_زبان_حسین(ع)
#سقای_آب_و_ادب
✅ پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
سلام بر شما اهالی فرهنگ و شما عاشقان کتاب و کتابخوانی.
از آنجا که کتاب خون مان شدیداً پایین آمده😂، دور هم جمع شدیم تا با آشنایی با کتابهای زیبا و دوست داشتنی، ویتامین کتاب خون مان را تنظیم کنیم😊. با ما همراه باشید در 👇پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
#کتاب
#کتابخوانی
#مطالعه
@maghar98
اول دعای امام زمان را خواندم. سپس گفتم آقای رئیس جمهور( بنیصدر) خیلی عذر می خواهم که این صحبت را میکنم در جلسهای به این مهمی که برای حفظ امنیت نظام جمهوری اسلامی در این جا تشکیل شده است، یک بسم الله گفته نشد و یک آیه قرآن خوانده نشد. من آنقدر این جلسه را ناپاک و آلوده می بینم که احساس می کنم وجود خودم نیز از این جلسه آلوده میشود چارهای ندارم که یک راست از اینجا به قم بروم و با زیارت آنجا احساس کنم که تزکیه و پاک شده ام.
#در_کمین_گل_سرخ
#شهید_صیاد_شیرازی
#شهادت_سردار_صیاد_شیرازی تبریک و تهنیت باد.
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
رفتم نزد امام حسن عسکری(ع) تا از جانشین ایشان بپرسم. نمی خواستم پس از ایشان بدون شناخت امام زمان سرگردان بمانم. امام رفت داخل خانه، بیرون که آمد کودکی سه ساله همراهش بود به زیبایی ماه شب چهارده. به من فرمود:« چون نزد خدا و حجت هایش ارجمند بود ه ای این فرزند را نشانت می دهم که او هم نام رسول الله است و همان کنیه ایشان را دارد. زمین را پر میکند از قسط و عدل، در حالی که پر شده باشد از جور و ستم.
احمد بن اسحاق مَثَل او در امتم مثل خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت که در آن از هلاک نجات نمی یابد مگر کسی که خدا او را به اقرار و اعتقاد به امامتش ثابت دارد و توفیقش دهد تا برای تعجیل در فرج دعا کند.
#عزیز
#امام_زمان(عج)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدّعاء للقائم»را آيت الله سيد محمد تقی موسوي نوشته که در اصفهان می زیسته و شیدای امام زمانش بوده.
« مکیال المکارم» یعنی پیمانه ی خوبیها.
نویسنده، روایات و احادیث درباره شناخت امام عصر (جان های ما به فدای خاک پایش)، ویژگی های امام، نتایج دعا برای فرج امام، اوقات و حالات مناسب برای دعا، چگونگی دعا برای فرج امام و تکالیف شیعیان درباره امام زمانشان را در این کتاب جمع کرده است.
این صفحات جرعهای است از این پیمانه گوار. جرعه ای، نه به قدر تشنگی و عطش دوستداران حضرت صاحب الزمان(عج) بیشتر از این است که با این جرعه ها سیراب شود.اما جرعه ای است متناسب با توان ناچیز نگارنده که خود از خداوند می خواهد تا به او توفیق معرفت امامش را عطا کند.
#عزیز
#امام_زمان(عج)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
فرشتگانی که با نوح بودند در کشتی، فرشتگانی که با ابراهیم بودند در آتش، آنهایی که با موسی بودن در شکافته شدن دریا، آنهایی که با عیسی بودند در زمان رفتنش به آسمان ، چهار هزار فرشته ی نشان داری که با پیامبر اکرم(ص) بودن، سیصد و سیزده فرشته ای که با پیامبر بودند در بدر ، چهار هزار فرشته ای که فرود آمدن در کربلا برای یاری امام حسین(ع) و به آنها اجازه داده نشد، همه شان در زمین منتظرند تا قیام قائم شروع شود تا همگی به یاریش بشتابند.
#عزیز
#امام_زمان(عج)
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
برادران یوسف نه دیوانه بودند، نه کند ذهن، عاقل بودند و چیز فهم. یوسف را دیدند، با او صحبت کردند، با او معامله کردند، رفت و آمد داشتند، اما او را نشناختند . با اینکه در تمامی احوالات او برادرشان بود. یوسف عزیز مصر بود که با پدرش فقط ۱۸ روز فاصله داشت. اما یعقوب نبی از او بی خبر بود، تا روزی که خدا اجازه داد و خودش را معرفی کند. وقتی گفت: یوسف هستم برادرانش او را شناختند. امام ما درست مثل یوسف در میان امتش رفت و آمد می کند، در بازار هایشان راه میرود، بر فرش هایشان پا می گذارد، ولی هیچ کس او را نمی شناسد انکارش می کنند و می گویند: کو؟ کجاست؟
#عزیز
#امام_زمان
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#فرهنگ_کتابخوانی
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
راض بابا، زندگی نامه شهیده راضیه کشاورز است...
یکی از شهدای، واقعه بمب گذاری هیئت رهپویان شیراز راضیه کشاورز است.
کتاب با سبکی ساده و قابل لمس نوشته شده است، راوی اکثر روایت های کتاب مادر این شهید عزیز میباشد.
روایت مادرانه راضیه، باعث ارتباط قلبی بیشتر خواننده با کتاب میشود.
شهیده راضیه کشاورز الگوی خوبی برای همسالانش میباشد و کتاب این الگو را به خوبی به تصویر کشیده است...
شهید در زمان حیات دنیایی اش، تأثیرگذاری خوبی روی دوستانش داشت...
اما حالا راضیه، دوستان زیادی را همراهی میکند تا به راه و مقصود اصلی بروند!
کتاب را بردار و راز #راض_بابا را کشف کن...
#کتاب_راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#معرفی_کتاب
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
_بچهها!
توی این چند دقیقه ای که تا زنگ تفریح مونده دوست دارم تک تکتون بگین که میخواین در آینده به کجا برسین یا بزرگترین آرزوی زندگی تون چیه؟
پچ پچ بچه ها بالا گرفت من هم با لبخند، راضیه را برانداز کردم و از تعجب ابروهایم را بالا دادم.
یک نفر از ردیف دوم دستش را بلند کرد: _خانوم من دوست دارم وکیل بشوم. دیگری از آخر کلاس سریع دستش را بالا آورد و پشت سر او گفت:« من دوست دارم اون قدر درس بخونم که دانشمند بشم.» صدای خنده ها در بین دستهای بالا آمده بلند شد کناری اش با ناز و ادا گفت: « من می خوام پولدار بشم.»
خنده ها ادامه داشت.
دانش آموزی از ردیف سوم با غرور گفت: « خانم من می خوام جراح قلب بشم.»
معلم با لبخند به تک تک بچه ها نگاه می کرد و به حرف هایشان گوش میداد که یکدفعه به صندلی رو به رویش چشم دوخت: « راضیه ساکتی تو میخوای چیکاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود سرش را بالا آورد نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتاب چشم دوخت
_خانوم من....من دوست دارم یکی از یاران امام زمان(عج) بشم.
نگاه ها روی راضیه ثابت ماند صداهای آهسته و خنده ها را از اطراف می شنیدم....
#راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@MAGHAR98
#انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
زمان، زمان شعار دادن ها و راهپیمایی های قبل از سال پنجاه و هفت نبود!
زمان پشت جبهه، با تمام وجود کار کردن واسه جبهه اسلام هم نبود...
زمان واسه وقتی بود که یه سریامون فکر میکردیم؛
باب.شهادت بسته شده!
عشق به هیئت رهپویان وصال آخرش راضیه رو راهی.بهشت کرد...
راستی، حواستون که هست!
اینکه در ایام ولادت امام زمان (عج) هستیم را میگم...
آخرش، آقامون اشک های راضیه رو خرید!
اشک هایی که هر جمعه صبح با دعای ندبه از چشمای راضیه میچکید رو کتاب دعا...
راضیه دختر هم عصر و هم نسل ما بود،
دختری که با بندگی کردن خالصانه اش آخر به شهادت رسید...
نامه ای که برای امام زمان "عج" نوشته رو بخون!
تو هم از منتظر بودن راضیه سرشار میشی...
#راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#معرفی_کتاب
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98