eitaa logo
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
245 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
💠کانال رسمی طلبه بسیجی #شهید مدافع امنیت #مهدی #زاهدلویی💠 با مدیریت خانواده محترم شهید ولادت: ۳۰ دیماه ۱۳۸۱ شهادت: ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱ ✨مزار شهید: قم، خیابان امامزاده ابراهیم (ع) آستان امامزادگان شاه ابراهیم و محمد(ع) خادم: @zahedlooee_khadem313
مشاهده در ایتا
دانلود
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماهواره‌های ایرانی «هدهد» و «کوثر » بامداد سه‌شنبه با موفقیت از خاک روسیه به فضا پرتاب شدند 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
🔴 اثر تصرف در مال غیر 🔵 آیت الله شیخ جعفر ناصری: 🌕 عزیزی می فرمود در ایام جوانی مشهد بودم و در یکی از مدارس علمیه مشهد حجره داشتم. روزی یک سطل ماست گرفتم از این سطل‏ های کوچک، مقداری از آن را مصرف کردم و بقیه را در یخچال گذاشتم و بعد رفتم سر یخچال و سطل‏ ماست که نصفه بود را برداشتم و آمدم خوردم 🔸 بعد از آن وقتی به حرم رفتم دیدم می‏‌خواهم عبادت کنم یا توسل و التماس کنم‏ ولی نمی‏‌شود؛ خلاصه تا سه روز تاریک بودم، تا اینکه حالم خوب شد؛ 🔹 بعدا معلوم شد کسی دیگر نیز یک سطل نصفه شبیه سطل من در یخچال مدرسه گذاشته بوده و من ظرف او را برداشتم و حتی ظاهراً آن شخص هم اول اشتباهاً سطل مرا برداشته بود! اینقدر تصرف در مال غیر اثر دارد!‌ 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
✨﴾﷽﴿✨ ✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨ 🔵 خبرهای کوتاه 🔹قرارگیری «هدهد» و «کوثر» در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین 🔸مقابله با تهدید رژیم صهیونی، موضوع گفتگوی ایران و پاکستان 🔹برای نخستین‌بار؛ فعال شدن آژیر خطر در مسعده اسرائیل 🔸نخستین شمارش رسمی آرا در آمریکا/ ترامپ و هریس مساوی شدند 🔹هلاکت و دستگیری ۱۰ تروریست دیگر در جنوب استان سیستان و بلوچستان 🔸آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده حادثه تروریستی تفتان 🔹مدیران ارشد ۳ بانک برکنار شدند 🔸قضاوت داوران چینی در دیدار قرقیزستان و ایران 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐« گفتار بزرگان » 📺 چرا عقب‌نشینی در مقابل جنگ روانیِ دشمن در عرصه‌های مختلف، خشم و غضب الهی را به‌دنبال دارد؟ 🔹منظور از عقب‌نشینی تاکتیکی و غیرتاکتیکی چیست؟💦 🔹رهبر انقلاب به آیۀ ۱۶ سورۀ اَنفال استناد می‌کنند. 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
𖧧 . .🦋✨ 'هرکه‌آمدبه‌تماشای‌ تـوبی‌دل‌برگشت دلــربایی‌هنـر این‌شهدامیباشد:)💚໑ 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
✨💎✨ ❓ وقتی تصاویر مربوط به فلسطین وغزه ولبنان را میبینم واقعا بهم میریزم.وهمش این سوال برام پیش میاد که تکلیف ووظیفه من به عنوان یک انسان در مقابل آن عزیزان چیست؟ وقتی عکس وفیلم بچه ها که یا شهید شدن یا زخمی هستند واز ترس تمام بدنشان در حال لرزش هست را میبینم ،میترسم که اون دنیا جوابی برای خدا نداشته باشم که من برای این عزیزان چه کردم؟ ✅ بسم‌الله الرحمن الرحیم همان‌طور که آقا فرمودند، ما باید به هر شکلی که می‌توانیم کمک کنیم. فردی می‌تواند کمک مالی کند، فردی می‌تواند کمک تبلیغاتی کند، فردی هم می‌تواند اگر لازم باشد آماده‌ی رفتن به جبهه و کمک نظامی کردن به آن‌ها را انجام بدهد. هرکس باید در حد توان خود، حداقل این انگیزه را داشته باشد. الان همین که شما قصدتان این است که اگر لازم باشد بروید و برای حمایت از آن‌ها بجنگید، همین‌مقدار هم کافی است؛ چون حدیثی از پیامبر داریم که « «مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَغْزُ، وَلَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَهُ بالغزو، مَاتَ عَلَی شُعْبَةٍ مِنْ نِفَاقٍ» کسی که جنگ نرود و تصمیم جنگ رفتن هم نداشته باشد بر شعبه‌ای از نفاق مُرده است. پس کسی که تصمیمش این است که « اگر لازم باشد می‌روم و می‌جنگم» این خودش یک وظیفه‌ای هست که انجام داده است؛ حالا به اضافه‌ی آن کارهای دیگری هم که می‌انجامد داد. پس همین‌قدر که دلتان می‌سوزد، همین‌قدر که این گناهان جبهه‌ی باطل را تقبیح می‌کنید و از این گناهان و از این ظلم‌ها بدتان می‌آید، این خودش بخشی از نهی از منکر است. شاهرودی 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴وداع جانسوز استاد خلبان حامد جندقی در ؛استاد خلبان جندقی بر اثر سقوط جایرو پلن حامل سردار مازندرانی به شهادت رسید 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ⭕️بدون تو هرگز: پاسخ یک نذر #قسمت_۷۶ اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف ه
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ⭕️بدون تو هرگز: مبارکه ان شاء الله آخر تلفن رو قطع کردم … و از شدت شادی رفتم سجده … خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه … اما در اوج شادی … یهو دلم گرفت … گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران … ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد … و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد … وقتی مریم عروس شد … و با چشم های پر اشک گفت … با اجازه پدرم … بله … هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد … هر دومون گریه کردیم … از داغ سکوت پدر … از اون به بعد … هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها … روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم … - بابا کی برمی گردی؟ … توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره … تو که نیستی تا دستم رو بگیری … تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زیونت بشنوم … حداقل قبل عروسیم برگرد … حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک … هیچی نمی خوام … فقط برگرد… گوشی توی دستم … ساعت ها، فقط گریه می کردم … بالاخره زنگ زدم … بعد از سلام و احوال پرسی … ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم … اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت … اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم … حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه … بالاخره سکوت رو شکست … - زمانی که علی شهید شد و تو … تب سنگینی کردی … من سپردمت به علی … همه چیزت رو … تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی … بغض دوباره راه گلوش رو بست … - حدود ۱۰ شب پیش … علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد … گفت به زینبم بگو … من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم … توکل بر خدا … مبارکه .. گریه امان هر دومون رو برید … - زینبم … نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست … جواب همونه که پدرت گفت … مبارکه ان شاء الله … دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم… اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد … تمام پهنای صورتم اشک بود … همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم … فکر کنم … من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت … عروس و داماد … هر دو گریه می کردن … توی اولین فرصت، اومدیم ایران … پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن … مراسم ساده ای که ماه عسلش … سفر ۱۰ روزه مشهد … و یک هفته ای جنوب بود .. هیچ وقت به کسی نگفته بودم … اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه … توی فکه … تازه فهمیدم … چقدر زیبا … داشت ندیده … رنگ پدرم رو به خودش می گرفت …!!! ✨💎پایان💎✨ ✨داستان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند )✨🌹 📎|ڪانال‌ رسمی |° ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ 🆔 @shahid_zahedlooee ━─━────༺🇮🇷༻────━─━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا