eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۱ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍...زود شناختمش که اهل و مستحبی است. از همان روز .سر ظهر وسط غیبش زد. با سینی آب هویج بستنی پیدایش شد. گفت رفته بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم 《چرا آقا محسن برا خودش بستنی نخریده؟》چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی در گوشم گفت: است. موقع انتخاب حلقه هم گفت من دست نمی کنم؛ برای مرد .اولش که افتاد رو دنده لج که اصلا نمی خواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به رضا داد. همه بازار رو زیر پا گذاشتیم تا ست و پیدا کنیم. 🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۱۹ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۲ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍وقتی (فرزندش از بیمارستان )مرخص شد.آقا گفت؛ببریمش پیش در گوشش و بخونن.خیلی هم گشتیم تا در کوچه پس کوچه ها خانه شان را پیدا کنیم. من و زهرا در ماشین ماندیم گفتند حاج آقا است. رفت را پشت سرشان خواند و آمد. 💦دیدیم از ته کوچه زیر کتف های حاج آقا را گرفته اند و می آوردندش.آقا را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشت سرش. حاج آقا جلوی در خانه و را خواند.آقا گفت: آقا برای و رو سفیدی منم کنید! سرشان را بالا آوردند. به آقا محسن نگاه کردند و گفتند: ان شاءالله بشی. 🕊از همان جا فهمیدم نه؛این آدم فکر از سرش بیرون برو نیست 🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۲۳ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۳ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 (س) ✍محسن سومین بچه ام بود. بیست ویکم تیر سال ۷۰ ظهر را می گفتند که به دنیا آمد. اذیتی برایم نداشت؛ چون توی بارداری، چه وقتی به دنیا آمد. بچه آرامی بود. سر محسن، دو سه بار را ختم کردم‌. حواسم بود که هر جایی هر چیزی نخورم. اسمش را هم خودم انتخاب کردم؛ به یاد شده 🍀راوی:زهرا مختار پور،مادر شهید 📚 فصل ۱ ص ۲۷ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۴ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 (س) ✍...محسن ارادت خاصی داشت به .انگشتر که دستش بود و رفت، رویش نوشته بود:" "گفتیم این رو دستت نکن.اگه بیفتی دستشون کینه شونو سرِ تو خالی می کنن! گفت: بذار حرصشون در بیاد. 🕊وقتی فیلمش را دیدم،فهمیدم که حرصشان را در آورده. با آن زخمی مثل شیر ایستاده بود. جگرم آتش گرفت برای اش! 🍀راوی:زهرا مختارپور،مادر شهید 📚 فصل ۱ ص ۳۲ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🚩 مقاومت همیشه پیروز است https://tn.ai/2075469 @TasnimNews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دلتنگی و گریه فرزند شهید برای پدرش ‌ 📍 شهید مدافع وطن مهدی جمشیدی از تکاوران پلیس بیست و یکم اردیبهشت ۹۸ در درگیری با قاچاقچیان #مواد_مخدر در اصفهان به شهادت رسید./نورنیوز 🇮🇷 گلچین مطالب انقلابی با ذکر منبع🇮🇷 @Radar_enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۵ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍...زمانی که بنایی می رفتم، محسن گاهی می گفت: بابا امروز کارگر نگیر. من میام . من همیشه مزد کارگرها را قبل از اینکه لباس هایشان را عوض کنند می دادم. به این معصوم(ع)در کارم پایبندم که می گویند کارگر را بدهید قبل از اینکه خشک بشود. 💦برای محسن هم همین طور بودم. ولی نمی دیدم خرج کند. زیر نظرش می گرفتم می دیدم نه و عوض می شود. نه اصفهان می رود. به مادرش می گفتم: عجب مشت بسته ای دارد. خیلی سفته. 💦بعدها فهمیدم که هایش را توی موسسه خرج کرده است. 🍀راوی:محمدرضا حججی پدر شهید 📚 فصل ۱ ص ۳۸ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا