eitaa logo
روایتگری شهدا
23.7هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💢جلوه‌های فاطمی در دفاع مقدس 🔹️قسمت اول 🔸️مقدمه ♦️یکی از ابعاد مهم دفاع مقدس ملت ایران در برابر ۸ سال تجاوز ناجوانمردانه رژیم بعث عراق، روح و و خاص رزمندگان است که اگر چه درباره آن مطالب زیادی به میان آمده است، اما آن‌‌گونه که باید ماهیت و حقیقت آن موشکافی و تبیین نشده است. در این راستا یکی از موارد قابل توجه، انس و الفت رزمندگان با قرآن کریم و اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم السّلام) به‌ ویژه حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. ⚡حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، الگویی نمونه و ممتاز در صفات و فضایل اخلاقی برای همه‌ مسلمانان است. تأثیر سیره‌ آن حضرت و چگونگی شهادت‌شان بر ماهیت دفاع مقدس، نیازمند تحلیل و تبیین هر چه بیشتر است. رزمندگان اسلام همواره در جبهه‌های نبرد با یاد حضرت زهرا(سلام الله علیها) مبارزه کرده، از او کمک طلبیده و با عشق به آن حضرت به شهادت رسیده‌اند. ⚡اگر چه توسل به ائمه اطهار(علیهم السّلام) به‌ویژه حضرت زهرا(سلام الله علیها)، امام حسین(علیه السّلام) و امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فصل‌های جداگانه‌ای می‌طلبد تا مطالب آن را از عمق خاطرات رزمندگان استخراج کنیم، اما در این مجال حکایت‌های عجیبی از رزمندگان به حضرت زهرا(سلام الله علیها) و میزان تأثیرپذیری جنگ از سیره آن حضرت به چشم می‌خورد که در و شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) شایسته است به قدر بضاعت اندک این نوشتار به گوشه‌‌هایی از آن پرداخته شود. ۱. 🍂حضرت زهرا(سلام الله علیها)، هویت‌بخش رزمندگان 📌الگوهای صحیح و ارزشی، سازنده‌اند و افراد را آگاهانه به سوی خود می‌کشانند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل‌بیت طهارت و عصمت(علیهم السّلام)، مظاهر کامل اسلام برای پیروان حقیقت هستند. در این رهگذر، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) الگویی برجسته است؛ زیرا ائمه(علیهم السّلام) در روش و سلوک خود به آن بانو تأسی می‌کردند و او را سرمشق خود قرار می‌دادند؛ چنانکه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرموده است: «وَ فِی اِبنَه رَسُولِ اللهِ لِی اَسوُه حَسَنه؛  فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برای من اسوه والگویی نیکوست». 📍پیروان ائمه(علیهم السّلام) نیز در خود می‌‌توانند سیره نورانی حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) را به عنوان زیباترین در پرورش شخصیت خود انتخاب نمایند. رزمندگان دفاع مقدس را می‌توان از ممتازترین  شاگردان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) دانست که در عرصه‌های گوناگون زندگی، از سیره حضرت زهرا(سلام الله علیها) تأثیر پذیرفته بودند. یکی از عاشقان ولایت اهل‌بیت(علیهم السّلام) که همه زندگی‌اش با عشق و ارادت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) پیوند خورده بود، شهید سید مجتبی علمدار است که وصیت کرده بود در تشییع پیکرش نام مادرش را ببرند. در فرازی از وصیت‍‌نامه این شهید آمده است: «قبل از آنکه پیکر مرا در قبر بگذارید، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جدۀ غریبم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بخواند تا شاید مادر مظلومم در شب اول قبر سری به من بزند».  💥فهرست منابع ⚡کتب 1.    بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسة البعثة، 1415ق . 2.     غاية المرام و حجة الخصام في تعيين الامام، بیروت: مؤسسة التاريخ العربي، 1422ق. 3.    خامه یار، محمد، ستارگان خاکی، قم: ستاد بزرگداشت یادواره فرماندهان شهید لشکر 17علی (علیه السّلام)، 1375ش. 4.    خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(علیه السّلام)، قم: انوار الهدی، 1423ق. 5.    شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، چاپ اول، قم: هجرت، 1414ق. 🏴 🔸️ 🔸️ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
💢جلوه‌های فاطمی در دفاع مقدس 🔹️قسمت سوم ۳. 🍂حضرت زهرا (سلام الله علیها)، دروازه وصال و شهادت 🔸️قرآن کریم می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛  ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیله‌ای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقربان درگاهش] برای تقرب به سوی او بجویید و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید». بر پایه این آیه شریفه و با استناد به سخنان اهل‌بیت(علیهم السّلام) و مفسران و نیز سفارش علما و بزرگان، برای برآورده شدن حاجات شرعی خود باید به ساحت مقدس اهل‌بیت(علیهم السّلام) به‌ویژه ام‌الائمه حضرت زهرا(سلام الله علیها) متوسل‌ شویم. رزمندگان اسلام نیز برای حاجت گرفتن، از نزدیک‌ترین راه یعنی استفاده می‌کردند. 🔸️یکی از توصیه‌های مهم و فراوان بزرگان دین برای برآورده شدن حاجات، به‌ویژه در ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، توسل به بانوی بزرگ اسلام به شکل‌های مختلف از جمله خواندن نماز استغاثه به حضرت زهرا(سلام الله علیها)، توسل به ایشان و … است؛ چنانکه آیت الله بهجت (ره)می‌فرمود: «هر کسی که گرفتار است و مشکل دارد، چاره‌اش این است که متوسل شود به زهرای مرضیه(سلام الله علیها)».  🔸️یکی از مهم‌ترین حاجت‌ها و بزرگ‌ترین آرزوهای رزمندگان در ایام دفاع مقدس، نائل آمدن به فیض شهادت بود. آن‌ها شهادت را فوز عظیم و مقامی عالی در پیشگاه معبود می‌دانستند که تنها به اولیای خاص الهی ارزانی می‌شود؛ از این‌رو به واسطه توسل به اهل‌بیت(علیهم السّلام) آن را از خداوند طلب می‌کردند. شهادت‌نامه شهید حاج احمد کریمی بر این گفتار گواهی می‌دهد: ⚡او که هم‌اکنون در گلزار شهدای علی بن جعفر قم مدفون است، در عملیات کربلای پنج در شلمچه به شهادت رسید. او برای شهید شدن به هر دری زده بود، اما شهادت قسمتش نمی‌شد. بعد از عملیات کربلای چهار حسابی رفته بود توی هم. شب عملیات کربلای پنج مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها). حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی. توی آن اوضاع و احوال که همه در تب و تاب عملیات بودند، سراغ مداح را گرفت. راضی‌اش کرده بود تا برایش روضه بخواند، روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها)؛ مداح می‌خواند و حاجی گریه می‌کرد: «وقتی که باغ می‌سوخت صیاد بی‌مروت/ مرغ شکسته‌ پر را در آشیانه می‌زد/ گردیده بود قنفذ همدست با مغیره/ او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد...». همان شب بی‌بی شهادتش را امضا کرد، صبح عملیات که آمده بود برای سرکشی خط، خمپاره خورد کنارش. فقط دو تا ساق پاش سالم ماند.  🏴 🔸️ 🔸️ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
💢جلوه‌های فاطمی در دفاع مقدس 🔹️قسمت چهارم ۴. 🍂حضرت زهرا(سلام الله علیها)، اسم رمز عملیات‌های بزرگ 🔸️یکی از ابعاد ارتباط معنوی رزمندگان با حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، به وجود مبارک آن حضرت است که همواره گره‌گشای موانع جنگ و مشکلات رزمندگان بود. در دوران هشت سال دفاع ‌مقدس، عملیات‌های متعددی از سوی رزمندگان ایرانی علیه نیروهای بعثی طراحی و اجرا شد که تعدادی از این عملیات‌ها به نام مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عنوان رمز آغاز عملیات بودند. ♦️از مجموع عملیات‌های دفاع مقدس، ۱۲ عملیات با طراحی فرماندهان و مقامات عالی‌رتبه نظامی، با تأسی به نام مبارک حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در مقاطع مهم و سرنوشت‌ساز جنگ رمز گذاری و اجرا شد.  برای همه کسانی که تاریخ دفاع مقدس را خوانده یا شنیده‌اند، روشن است که عملیات‌های کربلای پنج، فتح‌المبین، بدر و والفجر هشت که همگی با رمز مقدس «یا زهرا(سلام الله علیها)» انجام شدند، چه تحولی در سرنوشت جنگ ایجاد کردند و توانستند با تاکتیک‌های نوین، ماشین جنگی پر قدرت عراق را زمین‌گیر و از کلاف سر در گم جنگ گره‌گشایی کنند. ⚡در این میان برای نشان دادن عظمت رمز «یا زهرا(سلام الله علیها)» و تأثیر آن بر اراده و روحیه شهادت‌طلبی رزمندگان، به برکات و دستاوردهای عملیات کربلای پنج به طور اجمالی اشاره می‌‌شود:  📌موفق نشدن نیروهای ایرانی در عملیات «کربلای ۴»، بحران بزرگی را برای فرماندهان جنگ ایجاد کرده بود و استحکامات «شلمچه» را غیر قابل عبور می‌دانستند؛ اما در این میان فرمانده کل سپاه از شکست در «کربلای ۴» فقط ضعف دشمن در شلمچه را شناسایی کرده بود. به هر صورت عملیات «کربلای ۵» در وضعیت بسیار دشوار طراحی و بلافاصله در ۱۹ دی ماه ۶۵ با رمز مبارک «یا زهرا (سلام الله علیها)» و با هدف تصرف شلمچه در ساعت یک بامداد آغاز شد. در این عملیات رزمندگان اسلام با پشتیبانی و حمایت آتشبارهای سنگین از مواضع خود خارج و چون صاعقه بر سر دشمن فرود آمدند .رزمندگان اسلام با عبور از موانع بسیار دشمن، مواضع عراق را از سمت شمال مورد هجوم قرار دادند و تا دوم اسفند ۶۵ به اهداف اصلی خود دست یافتند. در این عملیات بیش از 90000 کشته و زخمی از دشمن به جای ماند و ۲۳۸۵ نفر هم به اسارت درآمدند. پیروزی ایران در این منطقه شمارش معکوس پایان جنگ را در پی داشت.  🏴 🔸️ 🔸️ ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠(۲۱۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و هفدهم:جلوه های زیبای همدلی ♦️یکی از چیزهایی که  تحمل اون شرایط دشوار رو تا حدودی آسان می‌نمود، اوج و صمیمیت بچه‌ها بود. اکثر نقاط بدن کبود و زخمی از جای کابل بود، اما بچه‌ها هم‌چنان شاداب بودن. دست از بذله‌گویی و شوخی بر نمی داشتن. به همدیگه روحیه می‌دادیم .آب و غذای اندک رو با انصاف بین خودمون تقسیم می کردیم و هوای بیماران رو داشتیم. بعضی از بچه‌ها تا پاسی از شب رو در کنار افراد بیمار و گاه تا صبح بسر می بردن. تنگی مکان و مضیقه‌ها باعث نمی‌شد افراد به جان هم بیفتن. عصبانیت آنجا جایی نداشت. همه چیز بود و صمیمیت و این چرخۀ سنگین این زندگی مرارت بار رو آسان و تحمل پذیرتر می‌کرد. 🔹️یه شب بازو و کتفم به شدت درد گرفته و امونمو بریده بود. از شدت درد به خودم می‌پیچیدم. بچه ها قرص مسکنی نداشتن که دردم رو تسکین بده، دیدم یکی از بچه‌های آبادان بنام غلامرضا شیرالی اومد و شروع کردن به آرامی مالش دادن کتفم. حالا شاید تاثیری هم در کاهش درد نداشت، اما همین کار از دستش برمیومد. 🔸️خلاصه از هیچ کاری برای آرامش دادن به همدیگه مضایقه نمی‌کردیم. از جا و مکان تا غذا و دارو تا حتی پیشقدم برای کتک خوردن بجای دیگری، از مسائلی بود که خیلی عادی بود و اصلاً ریابردار نبود. 🔹️هر چه شرایط سخت‌تر می شد، بچه‌ها و مناجات‌های شبانه و راز و نیاز با خدا بیشتر می‌شد. بعضی از بچه‌ها بیشتر روز‌ها را روزه بودن. با قرآن و دعا مانوس بودیم و سینه به سینه دعاها رو به هم انتقال می‌دادیم و هر اسیری بخش قابل توجهی از دعاها رو حفظ کرده بود. از زیارت عاشورا گرفته تا دعای روزها و کمیل تا مناجات‌های امام سجاد(علیه السلام) و این در شرایطی بود که هیچ کتابی در اختیار نداشتیم و همه چیز  همان اندوخته‌های جبهه و ایران بود و بس. 💥ناگفته نمونه که بعد از گذشت یه ماه شرایط کمی بهتر شد. دست از کتک کاری روزانه برداشتن، فقط گه‌گاهی یکی دو نفر رو به بهانه ای بیرون می‌بردن و می‌زدن و بر می گردوندن داخل اتاق...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
Khamenei.ir82452224_1966344361.mp3
زمان: حجم: 3.13M
🎙توسل به شهدا🌷 💢مقام معظم رهبری: یکی از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطهّر شهیدان است. 🔸️اگر میخواهیم بجوییم، تضرّع کنیم، دعای مستجاب داشته باشیم، بایستی از ارواح متعالی استشفاع کنیم، آنها را قرار بدهیم و یکی از این مجموعه‌های متعالی، همین شهدای عزیز ما هستند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ و ششم ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ♻(️(يادي ديگر از جزاير مجنون)) 💥اواخر سال 1364 بود. رزمندگان ايراني با عملياتهاي برق آسايشان خطوط و خاكريزهاي تسخير ناپذير صداميان را با آن همه تجهيزات و ادوات دفاعي در هم مي كوبيدند. جهادسازندگي جبهه و جنگ، با ايجاد خاكريزهاي مختلف و خشكاندن آب جزيره، گام هاي مهمي براي عمليات رزمندگان برميداشت. 🔸️دراين منطقه جاده هايي براي گرفتن تماس و پيشروي كشيده شده بود كه بعضي از آنها هم به وسيلة دشمن كشف شده بود. غواصان آنها نيز هر شب قصد شبيخون به مواضع ايراني ها را داشتند. در اين منطقه جاده هايي هم وجود داشت كه به دليل درگيري ها و كشف شدن توسط دشمن، ناقص مانده بود كه بايد شبانه روز از آنها حراست ميشد تا دشمن از طريق آنها وارد سنگرهاي ما نشوند. 🔹️نگهداري اين مواضع حساس و كشف شده، مستلزم جان فشاني و از خود گذشتگي جواناني شجاع و مخلص بود. بارها با چشم خود شاهد بودم كه رزمندگان با اينكه ميدانستند آن شب به شهادت خواهند رسيد، براي نگهباني در اين قسمت از هم سبقت ميگرفتند. بسيجيان جان بركف كه در كنار خطوط ما مستقر بودند، هر شب از 00:21 در سوله اي كه مسجد بود جمع ميشدند و بعد از دعاي توسل و نيايش، 20نفرشان داوطلب ميشدند به اين قتلگاه بروند. 🔸️اين موضع به گونه اي بود كه امكان سنگرگيري و فرار از تيررس گلوله هاي تير مستقيم تانك هاي دشمن و كاتيوشاهاي آنها كه وجب به وجب اين جاده را مي كوبيدند، نبود. تلفات انساني زياد بود؛ ولي چاره اي نبود. در صورت تخلية آن نقطه، دشمن به سرعت براي خود جاي پا باز كرده، تمامي خاكريزهاي ما را تصرف ميكرد و تمامي تلاش رزمندگان را در سالهاي متمادي به خطر ميانداخت. 💥يكي از همين شب ها به حسينيه رفتم تا در مراسم دعاي شركت كنم. به راستي كه در آن مراسم، انسان دست از جهان مادي ميشست و جز به خداي خود به چيزي نمي انديشيد. رزمندگان با شور و ايمان راسخ خود آمادة ميشدند و بعد از روبوسي و درآغوش كشيدن يكديگر، از هم حلاليت ميخواستند. آنان آنقدر گريه ميكردند كه دل انسان به درد مي آمد. آنان ميدانستند كه امشب، شب آخري است كه در كنار يارانشان هستند. با چشماني گريان، دوستانشان را پيدا ميكردند و وصيت نامه هايشان را به آنان ميدادند. 🔸️ساعت يك نيمه شب، كوله پشتي هايشان را پر از نارنجك و گلوله و مايحتاجشان ميكردند؛ سپس قمقمه هايشان را پر ميكردند تا بتوانند 48ساعت تمام از موضع خود دفاع كنند. به طور معمول هر 48ساعت كه 20نفر بسيجي به آن موضع ميرفتند، حدود 15نفر مجروح و شهيد داشتيم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
دقیقاً یادم هست همان جا صورتش را گذاشت روی خاک های نرم و رملی کوشک. منتظر بودم نتیجه بحث را بدانم. لحظه ها همین طور پشت سر هم می گذشت. دلم حسابی شور افتاده بود. او همین طور ساکت بود و چیزی نمی گفت، پرسیدم: پس چه کار کنیم آقای برونسی؟ حتی تکانی به خودش نداد. عصبی گفتم: حاج آقا همه منتظر هستن، بگو می خوای چه کار کنی؟! بالاخره عبدالحسین به حرف آمدگفت: هر چی که می گم دقیقاً همون کار رو بکن؛ خودت می ری سر ستون، یعنی نفر اول به سمت راستش اشاره کرد و ادامه داد: سر ستون که رسیدی، اون جا درست بر می گردی سمت راستت، بیست و پنج قدم می شماری مکث کرد. با تأکید گفت: دقیق بشماری ها.... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تا حالا روایتگری امام‌خامنه‌ای برای یک شهید رو دیدی؟ 🔸️نابغه‌ی نظامی که صدام برای سر او جایزه گذاشته بود؛ به روایت زیبای رهبر انقلاب 🔸 ۴ آذر؛ سالروز شهادت سردار شهید علی چیت‌سازیان گرامی‌باد ●واژه‌یاب: ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✍ مسئولان اردوگاه چند ساعت پیش از پخش غذا آمار زائرین را می‌دادند تا فرصتی برای پخت غذا داشته باشیم. یک بار نزدیک ظهر بود که یک اتوبوس به آمارمان اضافه شد. نمی‌دانستیم باید چه کار کنیم؟ غذا کم بود. سید بدون هیچ استرسی یک پارچه سبز (ع) را روی دیگ کشید و به بچه‌های خادم گفت، «بچه‌ها بیایید دور دیگ غذا جمع بشوید و هرکدام برای یک شهید کنید.» سپس ذکر صلوات گرفت و یک کوچک نیز به (س) پیدا کرد. پرچم را از روی دیگ برداشت و یاعلی گفت و مشغول تقسیم غذای زائرین شدیم. برای ما خیلی عجیب بود، نه تنها غذا کم نیامد، مقداری هم غذا باقی مانده بود. همه حسابی غذا خوردند؟! سید خیلی خوشحال بود. آن‌جا بود که فهمیدیم، چقدر سید با شهدا است و شهدا نیز حسابی هوای‌مان را دارند.🌷 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖در همه گرفتاری‌هاتون داشته باشید به خود آقا(حضرت ولیعصر ارواحنا فداه)، همه گره‌ها به دست ایشون باز می‌شه.👌🏻 📚شهید مصطفی ردانی پور 🏷 از کتاب مصطفی در همین کانال...اینجا ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏷 📘 ص ۹۰ ✫⇠قسمت :هفدهم 🔖ماجرای عصر جمعه 🍃مصطفی در یکی از سخنرانی هایش برای رزمندگان لشکر می گوید: به سختی مجروح شدم. به بیمارستان منتقل شدم. حالم رو به بهبودی رفت. روز جمعه بود که برای برگشت آماده شدم. اما هیچ پولی نداشتم. گفتم از کسی قرض می گیرم. اما هیچ کس در بیمارستان آشنا نبود. خانواده هم از من خبر نداشتند. نمی خواستم آنها نگران شوند. بود. تنها راه چاره را پیدا کردم! در تهران و آن عصر جمعه هیچ آشنایی نداشتم الا یک نفر! رو به قبله نشستم و شروع کردم: الهی عَظُمَ البلاء ...(دعای فرج) گفتم: آقا همه چیز دست شماست. و ادامه دادم: من می خواهم برگردم منطقه. اما هیچ کس را جز شما نمی شناسم. من چاره ای ندارم جز به شما. 🍃دعای فرج که تمام شد از بیرون صدایی آمد! جمعیتی وارد بیمارستان شدند. از نماز جمعه آمده بودند. برای دیدار با مجروحان و جانبازان جنگ تحمیلی. درب اتاق باز بود و به جمعیت نگاه می کردم. یک دفعه یک روحانی جوان با عمامه مشکی از جمع مردم خارج شد و به سمت من آمد! سلام کرد و یه به من داد و گفت: این شما را تا جبهه می رساند!! بعد هم برگشت و به سمت جمعیت رفت. با تعجب به مفاتیح نگاه کردم. مفاتیح را باز کردم. چند اسکناس تا نخورده در میان صفحاتش بود! نگاهی به سمت جمعیت انداختم. بلند شدم و سرک کشیدم. رفتم سمت جمعیت هر چه گشتم او را نیافتم! هیچ شخص روحانی درجمعیت نبود. ساک لباس ها را برداشتم و راه افتادم. از همان پول کرایه تا ترمینال و بعد هم پول بلیت اهواز را دادم و حرکت کردم. در راه با همان پول شام خوردم. از اهواز به سمت دارخوئین آمدم. وقتی کرایه را دادم پول ها تمام شد!! 🍃آقا مصطفی این ماجرا را برای بچه ها تعریف کرد و گفت:« شما در همه ی گرفتاری ها توسل داشته باشید به خود آقا، همه گره ها به دست ایشان باز می شود. خدا برای ما امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را قرار داده. دست نیازتان را به سوی ایشان بگیرید،مطمئن باشید شما  را دست خالی رها نمی کنند.»  خود امام عصر (عج) فرمودند:« ما شما را رها نکرده ایم(و در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم)  و یاد شما را از خاطر نمی بریم. اگر چنین بود بلاها بر شما هجوم آورده و دشمنان شما را پایمال می کردند.»... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ 📚پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط) 📘 ✍ به روایت همسر شهید ✫⇠ 🍃آن شب بعد از صحبتها دوباره من را در خلوت تفکر فرو برد و به آینده ام فکر می کردم . خدایا تو خودت کمکم کن من که نمیدانم فردایم چگونه آغاز می شود و زندگی مشترکمان به چه شکل آغاز و ادامه خواهد یافت. آنشب هر چه کردم که بخوابم درست موفق نشدم و همه اش به خدا می بستم اینکه فردا صبح که قرار خرید گذاشته شده جه پیش خواهد آمد. گفتم: خدایا بر تو... 🍃صبح با صدای مادرم از خواب بیدار شدم و نمازم را خواندم و منتظر شدم که چه موقع درب منزل به صدا در می آید. بالاخره حدود ساعت 8 صبح بود که درب منزل به صدا در آمد. متوجه شدم که خود آقا مرتضی هست. در نهایت تعدادی از خانواده ما و خانواده ایشان از روستا به سمت شهر برای خرید عروسی حرکت کردیم. یادم نمی آید که مدت خرید چقدر طول کشید. فقط یک دست لباس و یک حلقه طلا به قیمت 600 تومان خریده شد و مجددا به روستا مراجعت نمودیم. 🍃روز بعد به فسا آمدیم و در محضر جناب آقای شریعتی در یک مجلس ساده و بدون آب و رنگ به عقد یکدیگر در آمدیم. و اینجا سر آغاز زندگی جدیدی بود که تا آن موقع از ان خیلی حراس داشتم. ولی به هر ترتیب این سرنوشت انسان را رها نمی کند و یک روز او را به دام خواهد انداخت. من هم مثل همه زوج هایی که در آغاز راه هستند، خوشحال بودم و احساس غرور می نمودم که با یک چنین انسانی ازدواج نموده ام. آن روز نمی دانم چقدر طول کشید که از فسا به روستای آمدیم ما که آنچنان گرم صحبت بودیم که زمان هم از دستمان در رفته بود. 🍃پس از مراجعت به روستا سفره ی مختصری در عصر آن روز پهن شد و جشن ساده و کوچکی با حضور گرم و پر شور خانواده های دو طرف برگزار کردیم و آن روز با شکوه و خرم هم گذشت و چند روزی در همین حال و هوا با هم زندگی را شروع کردیم. یک روز به منزل ما آمدند و عنوان کردند که من می خواهم به بروم. تعجب کردم و به ایشان گفتم آقا مرتضی ما تازه با هم وصلت کرده ایم مدتی بمانید بعد می خواهید بروید آن وقت حرفی ندارم . 🍃آقا مرتضی رو به من کرد و با همان چهره خندان همیشگی گفت: خودت می دانی که جبهه بیشتر به من نیاز دارد تا اینجا من یادم نمی آید جز همان صحبت اولیه حرفی پیرامون این موضوع به ایشان زده باشم بالاخره او هم بار سفر خود را بست و عازم جبهه شد و ما را برای اولین بار در تنهائیهای مادی زندگی قرار داد و راستش را بخواهید من آن انسان قبلی نبودم که نسبت به رفتن ایشان به ماموریت حساس نباشم او دیگر جزء من بود و من هم جزئی از او... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯