eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط شهدا را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده() را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را... شان را... عقل شان را... . گاهی در این پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، ، عزت ، شرف ، ... را گم می کنیم... . نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... . باید گشت و پیدا کرد... نگردیم، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... . خودمان را پیدا کنیم... ببینیم کجای قصه ایم... کجای سپاه عج هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... . کجا مثل دستواره؛ اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم... . . حرف آخر! به قول بچه های ؛ نقطه صفر صفر و دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست... . همون که وقتی برونسی؛ راه را در گم کرد! وقتی به مادرش حضرت زهرا کرد! . حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... . پس و نقطه صفر صفر! دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست...
مـحفلِ😍❤ *شهلا و پروين* 🌿🌼🌿 كسي كه قبل از ما مسئول محور بود، كُدهاي معروف گردان ها و گروهان ها و ادوات را از اسامي زنانه انتخاب كرده بود، 😶😬 👌براي رَد كردن، كه دشمن تصور نكند سپاه در خط است. 😉 شبي آتش سنگين شده بود، مسئول محور از من خواست ادوات و توپ خانه را گوش كنم.✌ معرف اداوت شهلا بود و معرف توپخانه پروين. هر چه سعي كردم، آن طرف صداي ما را نگرفتند. 😢 تداركات كه معرفش اصغر بود آمد روي خط و ما را گرفت.😍 مسئول محور بدون اين كه به مفهوم جمله توجه كند حسب عادت و عرف گفت:💭 «اصغر اصغر، اگر صداي ما را مي شنوي دست شهلا و پروين را بگير بگذار در دست ما😂😂😂😂 و بعد از گفتن اين جمله به خودش آمد و از فرط خنده ولو شد روي زمين كه اين چه حرفي بود زدم!😂😅😄 دستور داد كه همان لحظه معرف ها را عوض كنيم😂😉 🔻برای شادی روح شهدا 🔻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا @shahidabad313 ┏━━━🍃🌷🍃━━━┓ 🌷 @majnon313 ┗━━━🌷🍃🌷━━━┛ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
~🕊 🌿💌 اگرما راڪنار نگذاریم ڪارهایےڪہ انجام میدهیم هیچ نخواهدداشت، چرا؟ چون ڪارمان درجهت .خدا نیست و ماخودمان را میڪنیم... ♥️🕊 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💢فتح المبين ص ۱۵۴ ✔جمعي از دوستان شهيد 💚گم شدن در میان مواضع دشمن❤️ 💢...نزديك صبح ابراهيم بر اثر اصابت تركش به پهلويش مجروح شــد. بچه ها هم او را سريع به عقب منتقل كردند. 🍁@shahidabad313 💢صبح مي خواســتند ابراهيم را با هواپيما به يكي از شهرها انتقال دهند. اما با اصرار از هواپيما خارج شد. با پانسمان و بخيه كردن زخم در بهداري، دوباره به خط و به جمع بچه ها برگشت. 💢در حملــه شــب اول فرمانده و معاونين گردان ما هم مجروح شــدند. براي همين علي موحد به عنوان فرمانده گردان ما انتخاب شد. 💢همان روز جلســه اي با حضور چندتن از فرماندهان از جمله برگزار شد. طرح مرحله بعدي عمليات به اطلاع فرماندهان رسيد. 🍁@pmsh313 💢كار مهم اين مرحله تصرف توپخانه سنگين دشمن و عبور از پل رفائيه بود. بچه هاي اطلاعات سپاه مدتها بود كه روي اين طرح كار مي كردند. پيروزي در مراحل بعدي، منوط به موفقيت اين مرحله بود. 💢شب بعد دوباره حركت نيروها آغاز شد. گروه تخريب جلوتر از بقيه نيروها حركت مي كرد، پشت سرشان علي موحد، ابراهيم و بقيه نيروها قرار داشتند. 🍁@pmsh313 💢هر چه رفتيم به خاكريز و مواضع توپخانه دشمن نرسيديم! پس از طي شش كيلومتر راه، خسته و كوفته در يك منطقه در ميان دشت توقف كرديم. علــي موحد و ابراهيم به اين طرف و آن طــرف رفتند. اما اثري از توپخانه دشمن نبود. ما در دشت و در ميان مواضع دشمن شده بوديم! 💢با اين حال، آرامش عجيبي بين بچه ها موج مي زد. به طوري كه تقريبًا همه بچه ها نيم ساعتي به خواب رفتند. ابراهيــم بعدهــا در مصاحبه با مجله پيــام انقلاب شــماره فروردين 1361مي گويد: آن شب و در آن بيابان هر چه به اطراف مي رفتيم چيزي جز دشت نمي ديديم. 🍁@shahidabad313 💢لذا در همان جا به رفتيم و دقايقي در اين حالت بوديم. خدا را به حق حضرت زهرا(س)وائمه معصومين(ع)قسم مي داديم. 💢او ادامه داد: در آن بيابان ما بوديم و امام زمان)عج( فقط آقا را صدا مي زديم و از او كمك مي خواســتيم. اصلا ً نمي دانستيم چه كاركنيم. تنها چيزي كه به ذهن ما مي رسيد به ايشان بود... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛