فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از تولد تا شهادت نابغه نظامی ایران
۳۱خرداد؛ سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💠قصه های تربیتی
🔸 #یتیم_نوازی
یکی از همکلاسیهای #نواب_صفوی در مدرسه حکیم نظامی تهران میگوید: در بازگشت از مدرسه با یکی از همکلاسی هایم دعوا کردم، او سنگی پرتاب کرد و سر مرا شکست و گریه کنان به منزل رفتم.
پدرم تا چهره خون آلود مرا مشاهده کرد برآشفت و برای تنبیه آن بچّه به دنبال من به راه افتاد.
تا به او رسیدیم و او قیافه عصبانی پدرم را دید بر خود لرزید و در کناری پناه گرفت.
ناگهان سید مجتبی صفوی (همکلاس من) به جلو آمد و به پدرم گفت: ما با هم شوخی میکردیم و من سنگی پرتاب کردم و سر پسر شما شکست. اکنون برای هر گونه مجازاتی آماده ام.
من تعجب کردم. گفتم نواب نبود. این ضارب سر مرا شکست. امّا مجتبی با قیافه ای جدّی گفت: من بودم و برای هرگونه مجازاتی آماده ام.
پدرم در برابر آن صراحت و خضوع، با تعجّب به خانه برگشت. پس از آن از سید مجتبی نواب پرسیدم: تو که سنگ به من نزدی، پس چرا این قدر پافشاری کردی که من زده ام؟
سید مجتبی در پاسخ گفت: درست است که ضارب کار بدی کرد و به ناحق سر تو را شکست ولی من او را میشناسم. او یتیم است و پدرش از دنیا رفته است. من نتوانستم حالت خشم پدرت را نسبت به آن یتیم تحمل کنم، خواستم به این وسیله تا اندازه ای از درد یتیمی او بکاهم!
📚شهدای روحانیت، ج ۱، ص ۲۰۶.
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
روایتگری شهدا
💠قصه های تربیتی 🔸 #یتیم_نوازی یکی از همکلاسیهای #نواب_صفوی در مدرسه حکیم نظامی تهران میگوید: در ب
💎پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:
اِنَّ فِی الْجَنَّةِ داراً یقالُ لَها دارُ الْفَرَحِ لایدْخُلُها اِلاَّ مَنْ فَرَّحَ یتامی الْمُؤمِنینَ.
در بهشت خانه ای است که به آن خانه شادی گویند و وارد آن نمی شود مگر کسی که یتیمان مؤمنان را شاد کند.
#رزمایش_مواسات
#کمک_مومنانه
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🍃🌷🍃━━━┛
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_دوم
💧شهیدی که🌷#حاج_قاسم بدون او به☀️#بهشت نمیرفت! ۳۸ سال با هم بودند
👇
⬅از خلقیات#بابا بگویید و اینکه ایشان چه سبکی در#زندگی برای#تربیت فرزندانش در پیش گرفته بود؟
⭕هیچ#پست و مقامی پدرم را#مغرور نکرد. #تواضعی مثالزدنی داشت. علاقهای به پست و مقامهای دنیایی نداشت. هر از گاهی که به#بابا گلایه میکردیم و میگفتیم چرا اینقدر کم به خانه میآیید؟ پاسخ میداد: «به خاطر راحتی شما.» هرموقع#بابا برای☀️#نماز_صبح میایستاد بدون اینکه به ما بچهها بگوید ما بچهها از کوچک تا بزرگ با شنیدن صدای نمازش از#خواب بلند میشدیم و پشت سر ایشان میایستادیم و🍀#نماز میخواندیم. درخصوص #حجابِ من و خواهرم از همان کوچکی به ما #تأکید داشت ولی هیچوقت این حرف را #مستقیم به ما نمیگفتند و #مستقیم از ما نمیخواستند که باید حجابتان #چادر باشد. ولی به صورت غیرمستقیم با حرفزدنشان و انجام کارهایشان ما متوجه شدیم که باید💥#پوشش_چادر داشته باشیم. همچنین ایشان نوههایش را خیلی 💥#دوست داشت. وقتی که#بابا از بیرون به خانه میآمد، بچهها برای#بوسیدن ایشان از همدیگر#سبقت میگرفتند.
⬅ #بابا چند سال با🌷#حاج_قاسم همراه بود؟
⭕شهیدی که🌷#حاج_قاسم بدون او به☀️#بهشت نمیرفت!پدرم ۳۸ سال با🌷#حاج_قاسم، چه در زمان #جنگ_هشت_ساله #دفاع_مقدس و چه در جنگهای نامنظم #عراق و #سوریه، #رفاقت داشت. همیشه🌷#حاج_قاسم، بابا را با نام کوچک «🌷#حسین» صدا میزد.🌷#حاج_قاسم میگفت: «اگر دو نفر در این#دنیا من را#حلال کنند من میتوانم 🌷#شهید شوم و وارد ☀️#بهشت شوم. یکی خانمم و دیگری🌷#حسین است.» با آنکه پدرم این همه سال با🌷#حاج_قاسم بود، ولی هروقت تلفنی با حاجی #صحبت میکرد، یک #شرم خاصی روی صورت#بابا نمایان میشد. انگار در #صحبت خود با یکدیگر #خجالت میکشیدند. خیلی وقتها #بابا به خاطر مشغله کاریاش #صبح زود قبل از #اذان_صبح دم در خانه🌷#حاج_قاسم منتظر میایستاد. حتی یک کارتن در #ماشین داشت که☀️#نماز صبحش را روی آن میخواند و #منتظر حاجی میماند. با تردد پدرم تمام همسایهها هنگام رفتن به سر کار «پورجعفری» را میشناختند. حتی موقع برگشت هم وقتی پدرم مطمئن میشد🌷#حاج_قاسم داخل خانه شده است به #منزل خودمان برمیگشت. تا موقعی که چیدمان کار برنامهها، جلسه، هماهنگیها و مأموریتها را انجام نمیداد #بابا خیالش راحت نمیشد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#تلنگر
اگر فشنگت بزنند میشوی الگو ، مایه افتخار
اما اگر نیرنگت بزنند چه...؟!
خواهرم ، برادرم ...
خیلی حواست به سنگرت باشد
چادرت ، غیرتت ، ایمانت ،
درست همه و همه را هدف گرفتهاند....
#شهیدمحسن_حججی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#خاطرات_شهدا
هر وقت عزم رفتن به جبهه رو داشت ، به او می گفتم ،
امیر جان ، فعلا در سنگر دانشگاه خدمت کن ، الان مملکت ما به متخصص نیاز دارد و از این ها گذشته ، شما تنها پسر خانواده هستید و خدمت به مادر و خانواده واجب تر است و ما سرپرستی به غیر از تو نداریم ...
می گفت ، مادر ، فعلا جبهه ها از هر امری واجب تر است و باید مطیع امر رهبر باشیم....
#شهیدغلامحسین_میلانی (امیر)
📕 پلاک 10
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
5ad1f914f7927fb424b40e1d_-2365797879601148412.mp3
3.93M
#تلاوت_نور
💠تلاوت جزء۲۴ #قرآن کریم
🌷ثواب تلاوت امروز را
تقدیم میکنیم به ارواح
مطهر شهیدان،که فدایی
قرآن و عامل به فرامین
آیات نورانی اش بودند...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#حاج_قاسم
#دلنوشته
🌷...کاش بر می گشت...🌷
❤️حاجی ... سلام.
این روزا همه دلتنگن.
دلتنگ شما، خیلی ها...
مخصوصا مادرای شهدا.
حاجی ... می دونی هنوز
مادر شهید جهانشاهی،
که گفته بودی یک ماه دیگه
می ری رابُر به دیدنش و
احوالش رو می گیری...
هنوز چشم به راهته تا،
باز هم ، بی خبر،
بری دَرِ خونش رو بزنی و
جویای احوالش بشی! ...
❤️می دونی هنوز ...
مادر شهیدان محمدآبادی،
وقتی عکسی، فیلمی، نشونی
ازت می بینه، ناهوا،
قربون صدقه ت می شه و
می گه:
حاج قاسم کجایه تا
دورش بگردم...؟
هنوز مویه کنان می گه:
حاج قاسم چه کار کنم؟
نه دستی که بر سر زنم
نه پایی که بر در زنم
نه کاروانسرایی که
پنهان بشم!
نه مهمانسرایی که
مهمان بشم.
❤️حاجی ...
میدونی سکینه خانم،
مادر علی آقای شفیعی،
هنوزحالش سر جاش نیومده،
هنوز چشم به در دوخته تا،
قامت رعنای شما رو ببینه!
منتظره تا شما یک بار دیگه،
داروهاش رو تهیه کنی...
منتظره تا...
🌷حاجی...
بگذار رُک و راست بگم:
مادرای شهدا میگن:
این پسرمون که پرید،
کمرمون شکست...
هنوز نتونستیم
قامت راست کنیم...
کاش برمی گشت...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷