#خاطره_از_شهدا
✍ #شهید زارعى در عملیات رمضان، لحظهاى آرام و قرار نداشت. گاهى پشت تیربار بود و گاهى نارنجك پرتاب می كرد. گمان كنم بیش از 300 - 400 گلوله آر پى جى به سوى تانكهاى دشمن شلیك كرد.
وقتى گردان می خواست عقب بیاید، او نمی آمد. با اصرار و تحكم و دستور، او را عقب آوردیم. مبهوتِ چهره نورانى آن قهرمان دلاور بودم كه چشمم به گوشش افتاد. خون در گوشش خشكیده بود.
#شهيد_زارعي
📚منبع : راوى: برادر مظاهرى، ر. ك: ده مترى چشمان كمین،ص 249.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۱
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#زود_شناختمش
✍...زود شناختمش که اهل #نماز و #روزه مستحبی است. از همان روز #خرید_عروسی.سر ظهر وسط #بازار غیبش زد.
با سینی آب هویج بستنی پیدایش شد.
گفت رفته #نماز_اول_وقت بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم
《چرا آقا محسن برا خودش بستنی نخریده؟》چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی در گوشم گفت:
#روزه است. موقع انتخاب حلقه هم گفت من #طلا دست نمی کنم؛ برای مرد #حرومه.اولش که افتاد رو دنده لج که اصلا #حلقه نمی خواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به #حلقه_پلاتین رضا داد. همه بازار رو زیر پا گذاشتیم تا ست #طلا و#پلاتین پیدا کنیم.
🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۱۹
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۲
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#دعا_ی_حضرت_ایت_الله_ناصر_ی
✍وقتی (فرزندش #علی از بیمارستان )مرخص شد.آقا #محسن گفت؛ببریمش پیش #آیت_الله_ناصری در گوشش #اذان و #اقامه بخونن.خیلی هم گشتیم تا در کوچه پس کوچه ها خانه شان را پیدا کنیم. من و زهرا در ماشین ماندیم گفتند حاج آقا #مسجد است. رفت #نماز را پشت سرشان خواند و آمد.
💦دیدیم از ته کوچه زیر کتف های حاج آقا را گرفته اند و می آوردندش.آقا #محسن #علی را بغل کرد و برد. من و زهرا هم پشت سرش. حاج آقا جلوی در خانه #اذان و #اقامه #علی را خواند.آقا #محسن گفت: #حاج آقا برای #شهادت و رو سفیدی منم #دعا کنید! #آیت_الله_ناصری سرشان را بالا آوردند. به آقا محسن نگاه کردند و گفتند: ان شاءالله #عاقبت_به_خیر بشی.
🕊از همان جا فهمیدم نه؛این آدم فکر #سوریه از سرش بیرون برو نیست
🍀راوی خانم ارینب حسینی مادر همسر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۲۳
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۳
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#به_یاد_فرزند_حضرت_زهرا(س)
✍محسن سومین بچه ام بود. بیست ویکم تیر سال ۷۰ #اذان ظهر را می گفتند که به دنیا آمد.
اذیتی برایم نداشت؛ چون توی بارداری، چه وقتی به دنیا آمد. بچه آرامی بود. سر محسن، دو سه بار #قرآن را ختم کردم. حواسم بود که هر جایی هر چیزی نخورم. اسمش را هم خودم انتخاب کردم؛ به یاد #محسن_سقط_ شده#حضرت_زهرا_س
🍀راوی:زهرا مختار پور،مادر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۲۷
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۴
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#ارادت_به_حضرت_زهرا(س)
✍...محسن ارادت خاصی داشت به #حضرت_زهرا_س.انگشتر #دُرّی که دستش بود و رفت، رویش نوشته بود:"#یا_فاطمه_ #الزهراء"گفتیم این رو دستت نکن.اگه بیفتی دستشون کینه شونو سرِ تو خالی می کنن! گفت: بذار حرصشون در بیاد.
🕊وقتی فیلمش را دیدم،فهمیدم که حرصشان را در آورده. با آن #پهلوی زخمی مثل شیر ایستاده بود.
جگرم آتش گرفت برای #لب_ها_ی_تشنه اش!
🍀راوی:زهرا مختارپور،مادر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۳۲
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دلتنگی و گریه فرزند شهید برای پدرش
📍 شهید مدافع وطن مهدی جمشیدی از تکاوران پلیس بیست و یکم اردیبهشت ۹۸ در درگیری با قاچاقچیان #مواد_مخدر در اصفهان به شهادت رسید./نورنیوز
🇮🇷 گلچین مطالب انقلابی با ذکر منبع🇮🇷
@Radar_enghelab