#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_نهم، ص۲۶
💚ورزشکار حرفه ای❤️
واليبال تک نفره
✔جمعي از دوستان شهيد
💚يک بار در والیبال تک نفره در مقابل يک تيم شش نفره بازي کرد❤️
💚بهترين#خاطره_واليبال🌷#ابراهيم در دوران جنگ❤️
💚مسابقه با بچه هاي#هيئت_واليبال_تهران پنج نفر مقابل ابراهیم و با پیروزی او❤️
💚يک#رزمنده_ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشکارها❤️
💚بازی والیبال در پادگان دوکوهه❤️
🍁@shahidabad313
🍁بازوان قوي🌷#ابراهيم از همان اوايل دبيرســتان نشــان داد که در بســياري از ورزشها#قهرمان اســت. در زنگهاي#ورزش هميشــه مشــغول#واليبال بود.
🍁هيچکس از بچه ها#حريف او نميشد.يک بار تک نفره در مقابل يک تيم شش نفره بازي کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند. همه ما از جمله#معلم_ورزش، شــاهد بوديم که چطور پيروز شد.
🍁@pmsh313
🍁از آن روز به بعد#ابراهيم#واليبال را بيشتر تک نفره بازي مي کرد. بيشتر روزهاي تعطيل، پشت آتش نشاني خيابان 17 شهريور بازي ميکرديم. خيلي از مدعيها#حريف ابراهيم نميشدند.
🍁اما بهترين#خاطره_واليبال🌷#ابراهيم بر ميگردد به دوران جنگ و شهرگيلان غرب در آنجــا يک زمين#واليبال بود که بچه هاي رزمنــده در آن بازي مي کردند.
🍁يک روز چند دســتگاه ميني بوس براي بازديــد از مناطق جنگي به گيلان غرب آمدند که مســئول آنها آقاي داودي رئيس ســازمان#تربيت_بدني بود.آقاي داودي در دبيرستان#معلم_ورزش ابراهيم بود و او را کامل می شناخت.
🍁ايشان مقداري وسائل ورزشي به ابراهيم داد و گفت: هر طور صالح ميدانيد مصرف کنيد. بعد گفت: دوســتان ما از همه رشته هاي ورزشي هستند و براي بازديد آمده اند.
🍁@shahidabad313
🍁ابراهيم کمي براي ورزشــکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شــهر را به آنها نشان داد. تا اينکه به#زمين_واليبال رسيديم. آقــاي داودي گفت: چند تــا از بچه هاي#هيئت_واليبال_تهران با ما هســتند.
نظرت برای برگزاري يك#مسابقه چيه؟
🍁ســاعت ســه عصر#مسابقه شروع شــد. پنج نفر که سه نفرشــان واليباليست حرفــه اي بودند يک طــرف بودند، ابراهيم به تنهائــي در طرف مقابل. تعداد زيادي هم تماشاگر بودند.
🍁@pmsh313
🍁ابراهيم طبق روال قبلي با پاي برهنه و پاچه هاي بالا زده و زير پيراهني مقابل آنها قرار گرفت. به قدري هم خوب بازي کرد که کمتر کسي#باور ميکرد.بازي آنها يک نيمه بيشتر نداشت و با اختلاف ده امتياز به نفع ابراهيم تمام شد.
🍁بعد هم بچه هاي ورزشکار با ابراهيم عکس گرفتند. آنها باورشان نميشــد يک#رزمنده_ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشکارها بازي كند.
🍁يكبــار هم در#پادگان دوكوهــه براي رزمنده ها از#واليبــال ابراهيم تعريف كردم. يكي از بچه ها رفت و #توپ_واليبال آورد. بعد هم دو تا تيم تشــكيل داد و ابراهيم را هم صدا كرد.
🍁او ابتدا زير بار نمي رفت و بازي نميكرد اما وقتي#اصرار كرديم گفت: پس همه شما يك طرف، من هم تكي بازي ميكنم! بعــد از بازي چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حــاال اينقدر نخنديده بوديم،
🍁ابراهيم هر ضربه اي كه مي زد چند نفر به سمت توپ مي رفتند و به هم برخورد مي كردند و روي زمين مي افتادند! ابراهيم در پايان با اختلاف زيادي بازي را برد.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#وصیت_شهید
خواهر و برادرم ،
شما هم در کارهایتان کوشا باشید و رضایت مادر و پدر را طلب کنید که خدا هم از شما راضی باشد .
در جامعه همگی پیرو ولایت فقیه باشید و روحانیت اصیل را تنها نگذارید که شکست روحانیت شکست اسلام است .
به هر حال اگر این بنده حقیر و گناهکار بر کسی آزاری رسانده مرا ببخشید و برایم دعا کنید که عاقبت بخیر شوم...
#شهیدچراغعلی_ساریخانی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#زندگینامه_شهدا
در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان ، در دیماه ۱۳۳۶ به دنیا آمد .
دوران دبیرستان را به اصرار خودش در یکی از بهترین مدارس وقت گذراند و الفبای مذهب را آغاز نمود .
برای حفظ حجاب به مدت دو هفته از رفتن به کلاس محروم شد .
در سال ۵۴ به اصرار خانواده ازدواج کرد و با نارضایتی راهی آلمان شد .
امکانات رفاهی ، ثروت و... روح نا آرام او را تسکین نکرد و با توجه به نارضایتی در ازدواج ، طبق فتوای علما ، طلاق گرفت و با کمک دوستانش به فلسطین و لبنان رفت و به فعالیت های انقلابی پرداخت .
در سال ۵۶ به ایران بازگشت و در یکی از خانه های عوامل انقلابی مستقر شد و فعالیت گسترده ای داشت .
در یکی از روزها توسط نیروهای ساواک دستگیر شد و از آنجایی که هیچ مدرکی بر علیه او پیدا نکردند با قید وثیقه آزاد شد .
بعد از چندی با یکی از همرزمانش ازدواج کرد و در یک اتاق کوچک با یک چمدان زندگی خود را آغاز نمود .
بعد از انقلاب ، همچنان به مبارزات خود ادامه داد .
در آذر ماه سال ۵۸ در طی یک عملیات نظامی بر علیه گروهک ضد انقلاب ، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در سن ۲۲ سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد....
#شهیدزهره_بنیانیان
📕 ستاره غروب
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
4_527607474996379812.mp3
3.65M
#تلاوت_نور
💠تلاوت جزء۱۰قرآن کریم
🔷ثواب تلاوت آیات الهی را
تقدیم می کنیم به روح
بلندمرتبه حضرت خدیجه
و ارواح پاک و طیبه ی
شهیدان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
سالروز وفات خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت
🔺گنبد و بارگاه حضرت خدیجه(س) ، همسر پیامبر گرامی اسلام(ص) قبل از تخریب توسط سعودیها...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔸#سلیمانی_عزیز(۱)
🔹گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺 میهمان جلال طالبانی بودم؛ آن روزها رئیسجمهور عراق بود. پرسید: «میدونی اینجایی که نشستی، چند وقت پیش کی نشسته بود؟»
ــ نه، از کجا باید بدونم.
🔸️خاطرهاش را برایم تعریف کرد.
«ژنرال سلیمانی چند وقت پیش اینجا نشسته بود. داشتیم صحبت می کردیم که منشی دفتر آمد. در گوشم چیزی گفت و رفت.
🔶ژنرال پرسید:آقای طالبانی!موضوع چیه؟گفتم:رئیس جمهور آمریکا پشت خطه،شما اجازه می دید صحبت کنم یا بذارم واسه بعد؟گفت:نه،صحبت کن.تلفن را وصل کردم.
🔷خواست برود بیرون که راحت حرف بزنم. گفتم:نه نیازی نیست.لابه لای صحبت ها به اوباما گفتم:می دونی الان کی جلوی من نشسته؟گفت:نه.گفتم:الان ژنرال قاسم سلیمانی درست نشسته روبروی من.
🔻با دلهره گفت:《جدی می گی》
لحنش طوری شد که حس کردم از هیبت اسم ژنرال سراسیمه از جایش بلند شده و تمام قد ایستاده.
ابهتش نه فقط رودررو که از پشت تلفن هم دشمن را می گرفت.
💥راوی: مهندس پرویزفتاح
📚منبع:کتاب سلیمانی عزیز ص۹۳
🔸#انتشارات_حماسه_یاران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⚡﷽⚡
🌷#هر_روز_به_نیابت_از_یک_شهید(۲۳)
✅#او_با_سپاهی_از_شهیدان_خواهد_آمد
⭕️به#برکت و#نورانیت دو چندانی این پویش
⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به#شهدا ادا شود
🔺️#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
☀️#اصحاب_آخرالزمانی
🔻#سیدعلی_اکبر_ابوترابی_فرد و شهدای آزاده
🍁#هدیه_نثار_روح_بلند_این_شهید
🔹️#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
🌷وی در جنگ ایران و عراق در کنارشهید چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد.
🔸او نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت.همچنین نمایندهٔ اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق بود ، او از هیچ کمکی دریغ نمی کرد .
🔹یکی از مؤسسین جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود. و در مجالس چهارم و پنجم به عنوان نماینده مردم تهران حضور داشت.
🌀زمانی که شهید رجایی نخستوزیر شد آقا سید علیاکبر در جبهه بود.شهید رجایی از او درخواست میکند به تهران بیایند و وزارت آموزشوپرورش را تحویل بگیرد
✔️ اما سید علیاکبر ابوترابی در جواب گفته بود
«اگر بتوانم یک سنگ به سمت رژیم بعث عراق پرتاب کنم لازم است که بمانم،این مسئولیت خطیر را به برادران دیگری که در تهران هستند پیشنهاد بدهید انشاءالله که بتواند کمکحال شما باشند».
🌷سید علیاکبر ابوترابی سرانجام در دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علی بن موسی الرضا(ع)به همراه پدرش آیت اللَّه سیدعباس ابوترابیفرد(ره) بر اثرسانحه رانندگی در۶۱سالگی درگذشت وپیکر هر دو درصحن آزادی حرم امام رضا(ع)به خاک سپرده شد.
🔮#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج🥀
🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
💎#روایتگری_شهدا
🌟@shahidabad313
💎#پیام_معنوی
🌟@pmsh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢﷽💢
🔸#سلیمانی_عزیز
⬅️نوحه خوانی حاج قاسم در روستای پدری
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
◀️ ۱۰#جمله_برگزیده از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دربارهی#سردار_بزرگ و پرافتخار اسلام#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی:
شما با متلاشی ساختن تودهی سرطانی و مهلکِ داعش، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همهی ملّتها و به#بشریّت خدمتی بزرگ کردید. ۱۳۹۶/۰۸/۳۰
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🖤🍃
دشت خشکید
و زمین سوخت و باران نگرفت ...
زندگی بعد تو
بر هیچکس ، آسان نگرفت......!
#حاج_قاسم
#کرونا
#رفیق_گمنام
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🔸️﷽🔸️
«#رنگ_خدا»۲
◀️سلسله معارف قرآنی است . با الهام گیری از آیه شریفه :
🔹️«صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ »﴿۱۳۸بقره ﴾
⬅️«رنگ خدائي و چه کسی از خدا خوش نگار تر؟ و ما تنها عبادت او را ميكنيم.»
🔹️ماه مبارک رمضان « شهر الله » و ماه ویژه خداوند است. و روابط چهار گانه ( با خدا – با خود – با دیگران و حتی با طبیعت و اوقات شبانه روز ) بسیار جایگاه ویژه و شکل معنا داری پیدا می کند.
🔹️و ارزش « خوبی » و احترام به « خوبان » نمایان می شود.
🔹️آن چه مهم است ما در این مسیر قرار بگیریم و بیش ترین بهره مند ی را داشته باشیم.برای معرفت و شناخت «خوبی ها » و الگو گیری جهت «خوب شدن » عالی ترین و کامل ترین منبع و منشا خود خداوند است .
🔹️به عبارتی با شناخت «صفات خدا » ما به شناخت خوبی ها و کمالات به طور کامل و اطمینان بخش دست می یابیم .
🔹️در گام دوم آن چه مهم است. بهره مندی و «الگوگیری» از خداوند است. و این همان «رنگ خدا» درزندگی است.
🔹️رنگ خدا یعنی رنگ رهایی از هر گونه تعصبات قومی و تبعیض های نژادی است. به گونه که بلال حبشی و صهیب رومی و سلمان فارسی در کنار هم زندگی برادرانه دارند. و انحصارمرز های جغرافیایی و بی تفاوتی شکسته می شود بلکه انصار به کمک مهاجران می شتابند.وپیمان برادری و اخوت می بندند.
🔹️رنگ خدا یعنی رنگ پاکی و اخلاص ودوری از هر گونه ریا و نفاق ؛ رنگ خدا تجلی نورخورشید است که انعکاس و پدید آمدن همه رنگ ها از او و وابسته به اوست درحالی که خودش بی رنگ است.
روایتگری شهدا
🔸️﷽🔸️ «#رنگ_خدا»۲ ◀️سلسله معارف قرآنی است . با الهام گیری از آیه شریفه : 🔹️«صِب
🔹️رنگ خدا به نوعی رنگ آراسته شدن به تمامی صفات جمال و جلال در عالی ترین درجه کمال است.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌹استاد شهید مرتضی مطهری:
معلّم بايد نيروی فکری متعلّم را پرورش دهد و او را به سوی استقلاِل رهنمون شده،و بايد قوۀ ابتکار او را زنده کند... من ستایشگر معلّمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت ، نه اندیشهها را ...
#معلم #معلم #شهیدمطهری #استاد #شهدای_ترور #شهدای_روحانی #وصیتنامه_شهدا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_دهم
💚ورزش بدون شرط بندی❤️
شرط بندي(۱)ص۲۸
✔مهدي فريدوند، سعيد صالح تاش
🍁@shahidabad313
💚وقتی ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد تا حریفش برنده شود❤️
💚#ورزش بکن اما شرط بندي نکن❤️
💚به خاطر شــرط بندي خيلي#عصباني شد و دعوا کرد❤️
🍁@pmsh313
🔺️تقريبًا سال ۱۳۵۴ بود.صبح يک روز جمعه مشغول #بازي بوديم. سه نفر غريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم،🌷#ابراهيم کيه!؟بعد گفتند: بيا بازي سر ۲۰۰ تومان.
🔺️دقايقي بعد#بازي شروع شد.🌷#ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند. همان روز به يكي از محله هاي جنوب شــهر رفتيم. ســر ۷۰۰ تومان شــرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم.
🔺️موقع پرداخت پول،🌷#ابراهيم فهميد آنها مشغول#قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
يك دفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شــد ما پول نميگيريم.
🔺️يكي از آنها جلو آمد و شــروع به#بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟!
🔺️باتعجــب نگاهم كرد و گفت: مي خواستم#ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
🍁@pmsh313
🔺️هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر ۵۰۰ تومان بازي کردند.ابراهيم پاچه هاي شلوارش را باال زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
🍁@shahidabad313
🔺️شــب با ابراهيم رفته بوديم🕌#مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام مي گفت. تا اينكه از شرط بندي و#پول_حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر(ص)مي فرمايد:
«هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه#باطل و حوادث سخت از دست مي دهد»(مواعظ العدديه ص۲۵)و نيز فرموده اند: «کسي که لقمه اي از#حرام بخورد#نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود»(الحکم الظاهره ج۱ ص۳۱۷)
🔺️ابراهيــم با تعجب به صحبتها گــوش مي كرد.بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز ســر واليبال ۵۰۰ تومان تو شــرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده#مســتحق بخشيدم!
🔺️حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ،#ورزش بکن اما شرط بندي نکن.هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان!
🍁@shahidabad313
🔺️ابراهيم گفت: من#بازي ميکنم اما شــرط بندي نميکنم. آنها هم شــروع کردند به مســخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه مي بازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و...
🔺️ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه مي دونستم هفته هاي قبل با شــما بازي نمي کردم، پول شما رو هم دادم به#فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي مي کنيم.که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
🍁@pmsh313
🔺️دوســتش می گفت: بــا اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بســيار توصيه كرد كه شــرطبندي نكنيد. امــا يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بــازي كرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم!
🔺️آخــرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شــرط بندي خيلي از دست ما#عصباني شد. از طرفي ما چنين مبلغي نداشــتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شــد ابراهيم جلو آمد و توپ را گرفت.
🔺️بعدگفت: كســي هســت بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كســي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با#غرور خاصي جلو آمد وگفت: سر چي!؟
🔺️ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد.ابراهيــم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد از آن حسابي با ما#دعوا كرد!
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌱#روایتگری_شهدا
🌺@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷