eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸| 🔻زن‌دراسلام زنده .. سازنده .. ورزمنده‌است🙂☝️ ✌️🏻بہ‌شرطےکہ‌لباس‌رزمش، لباس‌عفتش‌باشد(:"🌱 🌱 j๑ïท••↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 『‌‌‌‌@shahidegheirat🌹』
مردمی ڪہ داعش و ناامنی‌ را لمس کردند خوب فهمیده‌اند کہ نباید پشت ڪشورشان را خالی ڪنند؛ °○✌️🏻🇮🇷○° ┅┅═•❥◎•🦋•◎❥•═┅┅ @shahidegheirat ┅┅═•❥◎•🦋•◎❥•═┅┅
💞 🌱برادر‌شہید میدونی یعنی‌چی‌؟؟ یعنے:↷°" •| وقتے گناه درِ قلبت را مےزند •| یاد نگاهش بیوفتــے .... •| و در و باز نکنے ...‹‹‹🍃° •| یعنے محرم اسرار قلبت •| آن اسرارےکه هیچکس نمےداند ... •| بین خودت و ... •| خــ♡ــدا و ... •| برادرشهیدتــــ♡ •| باشد ...‹‹•• ↺امتحان کٌن ... زندگےات زیباترمی‌شود🌿 °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
☕️| قࢪار شبانہ #ناے_سوختہ📚 #قسمت_دهم #فصل_اول:شهادت🌹 خانمی🧕 که از پشت پنجره خانه اش بنر بزرگی از ت
☕️| هرشب یڪ فنجان ࢪمان 📚 :شهادت🌹 مادر تمام طول مسیر را در کنار نشسته بود، سکوت سنگینی عقب آمبولانس🚑 حاکم بود؛ نه حرفی🗣! نه اشکی💦! جوان👱‍♂ هم هر از چند گاهی یک سرکی می کشید تا مبادا مادر کفن را باز کند، مادر سرش روی تابوت⚰ گذاشته بود؛ که یاد آن ۹ ماهی افتاده بود که با حرف می زد😌 اما او را نمی دید و فقط با دستش✋🏻 را لمس می‌کرد؛ دل جوان تاب نیاورد، سرش را از روی صندلی بلند کرد و خودش را نشان داد. –مادر! می خواین براتون روضه‌ بخونم!؟ آنقدر دلش هوایی شد که یادش رفت به حضور جوان اعتراض کند. –بخون پسرم‌، بخون.😔 و تا بهشت زهرا(س) او می خواند🎤 و مادر با گلاب اشک هایش💧 تابوت را غسل می داد. نوبت به تدفین رسید. اینجا هم حاجی فکر همه چیز را کرده بود،✨ جای پدر و مادر جلوتر از همه مشخص بود، تا شلوغ نشده بود باید به آنجا می‌رفتند نگاه👁👁 مادر لحظه‌ای به اطراف چرخید. چقدر باشکوه!💫 همه چیز آماده و مرتب بود. تابوت ⚰ روی زمین نشست، پدر نظاره‌گر تابوت شده بود؛😞 مادر هم نشست. صدای ضربان قلب💓 او تنها صدایی بود که در میان آن همه شلوغی در گوشش👂🏻 پیچیده بود. –گرومپ! گرومپ! انگار ثانیه ها🕐 هم ضربان قلب💓 او حرکت می‌کردند، کندِ کند. –تیک! تاک! تیک! تاک! درب تابوت⚰ باز و نفس در سینه مادر حبس شد.🤭 دستهایش✋🏻 را با التماس دراز کرد عجیب بود! اما برای مدتی چشم هایش هیچ کس را نمی دید.😰😓 –پس دوستانت کجان؟ چرا هیچ کس نیومده؟ مگه نمی گفتی یه عالمه رفیق دارم!!؟🤔🤨 ۱۴ هزار نفر جمعیت یکباره از مقابل دیدگان مادر محو شد و فقط بود و .😍💚 خلیلی با پیراهن سفید⚪️ بیرون آمد و در مقابل نگاه نگران😟 پدر و مادر و ناآرامی💥 جمعیت، آرام قدم در خانه ابدی اش گذاشت.🌱 نفس‌های مادر به شماره افتاده بود. پلک هایش ثانیه‌ای به هم نمی‌خورد، اما صورتش خیسِ خیس بود.😭 می‌ترسید از اینکه حتی لحظه‌ای از این لحظات آخر را از خود بگیرد. فرصت برای حرف زدن زیاد بود، برای درد دل، اما آغوش گرم و مهربان🧡 داشت برای همیشه بسته می‌شد و مادر باید اندازه باقیمانده‌ی عمرش از آغوش او گرما☀️ می گرفت، می بویید و بوسید.😘 با دست‌هایش🖐🏻 محاسن و صورت استخوانی پسرش را نوازش‌ می‌کرد. –چقدر صورت لاغر شده مادر!!!😥 این دو ماه خیلی اذیت شدی؛حلالم کن! اگر مادر خوبی نبودم، اگه برات کم گذاشتم.... می سپارمت به مادرِ مادرا!!😍❤️ انشالله خانم (س) مراقبت باشه....🌸🌷 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بہ عـــشق نایب امام‌زماݩ رای میدهم✌️🏻 عجب‌حلواۍ‌قندے‌طُ...|🤤 ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
💞 رفتے ولے کجا که به دل جا گرفتہ اے دل جاے توست گرچہ دل از ما گرفته‌ای❤️ °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا