6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞| #کلیپ
سخنانِ دلبر داداشعلـے✨💖↻
•||🌷🕊||•
و او ثابت ڪرد
اگر بخواهـے در ڪوچہهاۍ تہران
هم میتوانی شہید شوی..🦋:)
#شہید_علی_خلیلی
شہیدغـیرت➜
#نجوا_با_شهدا💞
جاده زندگی ام....
بدجور به پیچ و خم افتاده!
دلم محتاج #نیم_نگاهی از شماست؛
#ای_شهید🥀
اجابت کن دل خسته مارو....💔
°|• #شهید_غیرت ـღ شهید علی خلیلی •|°
╭─❀••❈✿♡✿❈••❀─╮
@shahidegheirat
╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
السلامعلیکیاقائمآلمحمد✋🏽💙،
✋🏻| سلام مہرباݩترین مہࢪبانِ عالم🌸'
📸| #پروفایل_دلبرانہ
بگذار دشمن خود را بفریبد
و در انتظار از پا نشستن ما باشد!
آیندھ از آنِ فرزندان ماست..🌱!'
✍🏻سیدشہیدانِاهلقلم
رزمندگاندهہنودیانقلاب🤤♥️
🦋 j๑ïท••↷
『@shahidegheirat』
زائر همیشہ
بعدِ نجف ڪربلا رود
یعنی #غدیر
اذنِ دخول محـࢪم است..|😌
باید شویم غـــــدیرے
قبل از محࢪمی شدن🌱!'
-تنہا۲۵روزتاعیدِغدیر😍
✨@shahidegheirat
📸| #پروفایل_دلبرانہ
بـرڪت ایران✨
میشود همچون شہدا
ما را نیز بہ عنوان
خـادم خریداری ڪنید؟...💔'
#امام_رضا
ೋღ🍂🌸🍂ღೋ
@shahidegheirat
#نجوا_با_شهدا💞
بعضی ها مثل یک اتفاق عجیب
حال آدم را خوب می کنند
مثل هوای تازه اند...
آدم دلش می خواهد
در رویاهایش دستشان را بگیرد
°|• #شهید_غیرت ـღ شهید علی خلیلی •|°
╭─❀••❈✿♡✿❈••❀─╮
@shahidegheirat
╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
قࢪاࢪِ شبانگاھ #ناے_سوختہ #قسمت_بیستونهم #فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀 –صبور باشید، همه چیز دست خداوند
☕️| هرشب یڪ فنجاݩ ࢪمان
#ناے_سوختہ 📚
#قسمت_سیام
#فصل_چهارم : نقاهت اول🛏🥀
مادر روی زمین نشست و هر دو برای دقایقی🕟 در آغوش هم آرام گرفتند،😌 مادر اشک میریخت، مبینا گریه میکرد.😭
به صورت هم نگاه میکردند😍، با دستهای کوچکش صورت مادر را نوازش کرده و اشکهایش را پاک میکرد، اما دوباره دلش طاقت نمیآورد😞 و خودش را به او میچسباند.💕
کمکم آرام گرفتند، هنوز هِق هِق میکرد.
–ما...ما...مامان!! مامان دا...داداش... داداشی!!؟😭😔
–خوبه! خوابیده، چند روز باید اینجا بمونه تا بهتر بشه،😊 منم باید پیشش باشم. تو پیش مامانبزرگ بمون تا من داداشی بیایم خونه، باشه!!؟🙂❣
با پشت دست های کوچولویش چشمهایش را پاک کرد و سرش را به نشانه رضایت کج کرد؛ مادر نفس راحتی کشید،😌 انگار خیالش از مبینا راحت شده بود، دیگر میتوانست با همهی وجودش نگران #علی باشد.🍃
* * *
–مژده بدین!! مژده بدین!! عه!!😳 خانمی که اینجا بودن کجا رفتن!؟🤔
–با کی کار دارین خانم پرستار!؟🤨
–مادر این آقا!! خانوم خلیلی.
–رفتن نمازخونه📿..چیزی شده!!؟😥 خیره انشاءالله.😊
–آقازادشون به هوش آمدن.😍
صدای افتادن لیوان فلزی🚰کف راهرو سکوت🤫 را در فضای بخش حاکم کرد، سرها به طرف صدا برگشت.👀
همه به هم خیره شده بودند،👁👁
انگار برای لحظهای تمام صحنهها یک قاب عکس🖼 شده بود و هیچکس هیچ حرکتی نداشت،🌾
زانوهای مادر در حالیکه میلرزید کم کم تا و محکم روی زمین کوبیده شد؛😰
دو قطره اشک💧 روی صورت خشکش ردّ خیسی گذاشت و به کنار لبهایش که به لبخند🙂 باز شده بود رسید،
شوری اشکهایش را که توی دهانش رفتم زده کرد و به خودش آمد،
دو تا پرستار👩🏻⚕ به طرف او دویدند🏃🏻♀ و زیربغلهایش را گرفتند، چشمانش سیاهی میرفت🥀 و راهرو بیمارستان🏨دور سرش میچرخید؛🌀
صدای جیر جیر لولای در اتاق🚪 نگاه خسته و نیمه باز #علی را به طرف در دزدید، سیاهی چادر مادر چشم #علی را خیره کرد،💎
اما نگاهش آشنا نبود😞 مادر کِشانکِشان به طرف تخت🛏 رفت،
چند جفت چشم👁👁 تماشاچی این صحنهها شده بودند؛ هر کدام یکجور:
حیران😢، نگران😟، اشکبار😭، بهت زده😳 و...
صورت مادر خیسِ خیسِ بود؛☔️ دستهایش را زیر سر تراشیده #علی برد، آنقدر نحیف شده بود که سرش به راحتی در کاسه دستان مادر جا گرفت.🥀☄💔
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat*📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
#نجوا_با_شهدا💞
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی
°|• #شهید_غیرت ـღ شهید علی خلیلی •|°
﴾🥀♥️﴿
روزی را نزدیک خواهیم كرد
که اسرائیل چنان بترسد
و در فکر این باشد که
مبادا از لوله سـلاحمـان
به جایِ گــلـولـه
پـــاســدار بیرون بیاید..✌🏼'
آخرینسخنرانی #حاج_احمد_متوسلیان درپادگانِزبدانیسـوریهچقدنزدیک بهحالوهوایِامروزاست..🍃↑
『@shahidegheirat』