♥️🇮🇷♥️
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#قسمت_هشتم
#کتاب_حاج_قاسم 📚
🔸راه هشتم...
بندرعباس یک جلسه مهم بود برای ثبت نام و اعزام نیرو به جبهه های مقاومت!
جلسه دیر وقت تمام شد و قرار شد که حاج قاسم سلیمانی شب را بمانند!
خانه ما شد پر از نور حاج قاسم.
چون دیر وقت بود، من یک پذیرایی مختصری کردم و بعد هم رخت خواب آوردم تا سردار بخوابد.
حاج قاسم نگاهی به تشک و پتو کرد.
سری تکان داده و گفتند:
اینا چیه! یعنی من روی تشک و پتوی گرم و نرم بخوابم؟ شما اینا رو جمع کنید. من روی زمین می خوابم. همین بالش کافیه!
♥️♥️♥️
اتاقی پر از وسایل راحتی؟
خانه ای پر از امکانات رفاهی؟
حاج قاسم اگر دل ها را تسخیر کرد چون خودش، راحتی اش، امکاناتش و لذتش، اولویتش نبود!
جانش برای خدا!
توانش برای خدا!
دارایی اش در راه خدا....
#علمدار_مقاومت ✌️
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
@shahidegheirat
╚════ ✾" ✾" ✾
🌹📘🌹📗🌹📙
#کتاب_پرتوی_ازخورشید ♥️
#قسمت_هشتم📚
💟مطالعه روزنامه ها 💟
مقام معظم رهبری از همه مسائل و جریانات با خبرند و به اقتضای مسئولیتشان، شاید اولین شخصی باشند که از مسائل و جریاناتی که اتفاق میافتد، مطلع میشدند.
معظم له به روزنامه ها و مطبوعات علاقه دارند و آنها را با دقت ملاحظه میکنند. گزیده جراید و مطبوعات برای ایشان آماده میشود و به صورت بولتن روزانه، خدمت معظم له تقدیم میگردد؛ ولی ایشان به این اکتفا نمیکنند. تمام روزنامه های صبح و عصر، به موقع روی میز مقام معظم رهبری قرار میگیرد و ایشان با علاقه، آنها را میخوانند؛ به خصوص سر مقاله ها با دقت مطالعه میکنند. این موضوع، اختصاصی به روزنامه ها هم ندارد؛ معظم له مجلات، ماهنامه ها و فصلنامهها را هم میبینند.
آیت الله خامنه ای خیلی پرکار هستند. ایشان چندبار به من فرمودند: من در 24 ساعت وقت کم میآورم!
حجت السلام و المسلمین محمدی گلپایگانی✍️
💞ادامه دارد...
🌸🍃
ღ @shahidegheirat
┗ ━⇱━ ღ 🍃🌸
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
☕️| یڪ فنجاݩ رمان #ناے_سوختہ📚 #قسمت_هفتم #فصل_اول:شهادت🌹 اولین شبی🌙 بود که مادر با صدای گرفته #علی
✨| هر شب یک فنجان رمان📖🤤
#ناے_سوختہ📚
#قسمت_هشتم
#فصل_اول:شهادت🌹
در بیمارستان🏨 هم چند تا از بچه ها مشغول تدارک کارها بودند.
پزشک👨⚕ باید برگه را امضا میکرد📝 تا #علی را از پزشکی قانونی ببرند،
با کلی تماس و دوندگی بالاخره قرار شد حاجی یکسری از بر و بچهها را برای گرفتن امضا پیش دکتر بفرستند.
شاید جز برای دوستان #علی برای کسی مهم نبود برگه در ساعت دو نیمه شب🕑 امضا شود یا صبح🌤 در وقت اداری بیمارستان🏨.
شکر خدا تلاش آقایان به نتیجه رسید، یک آمبولانس🚑 و یک تویوتا آورده بودند تا بدن #علی را به غسالخانه ببرند.😭
شب🌙 سختی بود🥀 برای همه و برای مادر سخت تر از همه.
–مامان! پاشو، نماز صبحه📿، میدونم بیداری دستتو✋🏻 بده به من، مامان یاعلی!.. مادر بلند شد.
_الله اکبر...🤲🏻
صدای گریه😭 تمام اتاق🚪 را پر کرده بود. طولانی ترین نماز صبح یک ساعت و نیم گذشت و باز هم صدای گرفته #علی.
–قبول باشه حاج خانم!😍
دوستانش هم خواب💤 به چشم نداشتند، چشم ها از فرط بی خوابی و گریه بدجوری پف کرده بود، با این وجود فکر کارهای خاکسپاری و مراسم حتی فکر خواب😴 را هم از سر به در می کرد.
کمکم با آمدن صبح🌞 همه و همه آمدند. خیلی شلوغ شده بود،
باید ماشین به طرف غسالخانه میرفت —بیش از دو سال و نیم گذشته بود از شبی که در خیابان تهرانپارس،🛣
آسفالت چهارراه سیدالشهدا(ع)
زمین خیس از خون سرخ جوانی شده بود💔 که به عشق لبخند رهبرش💛
با چهره همیشه متبسم و کلام دلنشین همیشگی آمد ولی طنین صدایش✨ در تاریکی و ظلمت آسمان🌑 آنجا ناتمام ماند و این صفحه از زندگی او که در شب نیمه شعبان ۱۳۹۰ 🌙
نوشته شده بود.—
آغاز شمارش معکوس🔢 عمر کوتاه او شد😭
و امروز این شمارش به پایان رسیده بود. –نگیر آقاجان...! نگیر! فیلم نگیر!📹❌ زبونمون مو درآورد.
نمیگذاشتند از پیکر شهید فیلم بگیرند، یک عده می گفتند بگیرید،
یک عده می گفتند نه!؛
اصلاً همه چیز گیج کننده شده بود.😓😔
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat *📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯