❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌙| قࢪاࢪِ شبانہ #ناے_سوختہ #قسمت_پنجاهودوم #فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿 «نماز ظهر و عصر به صورت فرادی خوانده
🌙| قࢪاࢪِ شبانہ
#ناے_سوختہ📚
#قسمت_پنجاهوسوم
#فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿
«یکی از برنامههای ثابتش بود که قبل حرم بچهها رو شیر موز🥛🍌 مهمون میکرد😋. توی حرم بودیم و خوش بودیم،😌 یه وقت دیدم #علی آقا کلاً نیستش.😳دمدمای اذان بود📣، طوری که بچهها هم نفهمند🤫 داشت میرفت🚶🏻♂ اما یکی از بچهها دیدش، گفت:«#علی آقا کجا میری!؟» نگفت. اونم #علی را دنبال کرده بود،🕵🏻♂ دیده بود رفته گوشهی حرم خلوت کرده با خدای خودش.🤲🏻📿
اینجور نیست که آدم یه شخصیت استثنایی و آدم آهنی بخواد درست کنه بگه هیچ جا نبود. شاید همه آدما بامرام باشند، بالاخره کسی نیست که با خدا ارتباط نداشته باشه ولی این ملاطفت #علی، این رفتارهایش؛ این صداقت #علی بود که بین او و دیگران فرق گذاشته بود آدم با اخلاقی بود.🌻✨»
+مردونه؟
–مردونهی مردونه، #علی جون.✌️🏻
+قول؟ قولِ قول.🤝
دستش را وسط گذاشت و بقیه هم دستهایشان را محکم روی دستش کوبیدند.😍
–پس از همین امشب.🌟
سرش را کج کرد و چشمهایش را به حالت تاکید، براق کرد و انگشت اشاره اش را با صلابت بالا اورد.☝️🏻
+نامرده هرکی بلند نشه!!😏💥
#علی خلیلی در دوران طلبگی🧔🏻 با دو تا از دوستان خانهای داشتند🏡 که به آن «مقر» میگفتند.🌀
قرار نماز شب گذاشته بودند🛐، #علی که هم مقید به قول و قرار بود هم نماز شب
—هفده، هجده سالش بود که پدرش صدای گریههای نیمه شب را از اتاق میشنید.😭—
سرش هم درد میکرد برای شوخی و سربه سر گذاشتن.😜😂
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat *📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯