[ شـھیـد عـلـی خلیلی ]
🌹📘🌹📗🌹📙 #کتاب_پَرتوی_ازخورشید ♥️ #قسمت_پنجاهوهشتم 📚📖 💓شب زنده داری💓 یکی از ویژگی های حضرت آقا، شب ز
🌹📘🌹📗🌹📙
#کتاب_پَرتوی_ازخورشید ♥️
#قسمت_پنجاهونهم 📚📖
🌸 عبادت 🌸
حالات حضرت آقا هنگام عبادت، فوق العاده💞 است. معظمله در حال نماز، آن چنان خاشع است که اگر کسی پشت سر ایشان نماز بخواند. معنویتی در او ایجاد میشود که قابل وصف نیست.
من این حالت را تنها در دو زمان حس کردهام؛ یکی در آن زمان که پشت سر امام خمینی (ره) در قم نماز میخواندیم و دیگری در مسجدالحرام، بین حجر الأسود و مقام.
این حالت در ماه مبارک رمضان، فوق العاده میشود. معظمله در طول سال، دعا و نیایش بسیاری به درگاه خداوند دارند و در ماه مبارک، بیشتر به راز و نیاز میپردازند.
حالت معظمله در صلوات شعبانیه دیدنی است. ایشان در کمال متانت و حجب و حیای خاصی که مخصوص خود ایشان میباشد آن را میخوانند و تذکر میدهند که این دعاها خوانده شود.
🔸مقام معظم رهبری در طول شبانه روز، تنها 4ساعت میخوابند🔸😴 و بقیه اوقات را به عبادت و انجام وظایف رهبری میپردازند.
در سفری که آقا به قم داشتند، علی رغم حجم زیاد کارها؛ به مسجد جمکران عزیمت نمودند و تا صبح در آن مسجد به عبادت مشغول شدند.
معظمله در تهران نیز، هر شب از ساعت⏱ 3:30دقیقه تا سپیده دم به عبادت📿 میپردازند. این عبادت و معنویت ایشان برای همه ما درس و الگوست.
حجت السلام و المسلمین موسوی کاشانی ✍️
💞ادامه دارد...
┄┅═══✼♥️✨♥️✨
@shahidegheirat
♥️✨♥️✨✼═══┅┄
[ شـھیـد عـلـی خلیلی ]
🌙| قـرار شبانہ #ناے_سوختہ #قسمت_پنجاهوهشتم #فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿 اصلاً به رفتن به غیر از شهادت فکر ن
🌙| قرار شبانگاھ
#ناے_سوختہ
#قسمت_پنجاهونہم
#فصل_ششم :جوانی🧔🏻📿
«بارها شده بود شهریه را که میگرفت💵 به بچهها میگفت فردا کار داریم،😎 چند تا از بچهها را جمع میکرد میبردشون بیرون خوردنی مهمونشون میکرد.🍛 میگفت: نون امام میره تو گوشت و پوست و خون و بچه ها؛ اثر خودشو میذاره.🌟»
البته دقت و حساسیت #علی علاوه بر لقمه حلال روی خیلی چیزهای دیگر بود، همه چیزهایی که لازم بود تا توجه آنها را به هدف بزرگش برساند.💎
پیله کرده بود به یکی از رفقا که پنجشنبه برویم گلزار شهدا.💫
–چشم #علی جون! اگه عمری باقی بود من که از خدا میخوام، به روی چشم.☺️
مثل اینکه دلیل اصرارش، جواب یک سوال بود،❓ سوالی که چند هفتهای نگرانش کرده بود.😟
+اگه سنش خیلی بالا باشه چی!؟
–گیج شدم. برای چی میپرسی!؟🤔
+حاجی جون!! میخوایم ثواب کنیم، نمیخوایم کباب بشیم.🙁
–راست بگو #علی!؟ چی تو کلهی تو میگذره؟🤨
در دوردست قطعهای که وارد آن شدند سیاه چادری نمایان بود.🖤
درست همان جهتی که قدمهای #علی میرفت👣 چهار پنج ردیف مانده بود برسند، با بالا بردن کف دست✋🏻 و اشارهی چشمانش به حاجی فهماند که صبر کند تا #علی جلو برود،🚶🏻♂
پیرزن انگار منتظر او بود؛ هنوز نرسیده بود که سرش را برگرداند و لبهایش از خوشحالی آنقدر شکفت که سفیدی دندانهایش را حاجی هم میتوانست از آن فاصله به راحتی ببیند.😍😃
«تازه اونجا که من معنی سوال #علی رو در مورد محرم و نامحرمی فهمیدم.✨
#علی گفت: من همینجوری داشتم برای خودم تو قطعهها میچرخیدم🚶🏻♂ که یه دفعه چشمم به این مادر افتاد،👀 متوجه شدم که مادر شهیده. اومدم سر قبر پسرش فاتحهای بخونم، سر صحبت باز شد و پیرزن گفت: تو شکل جوونیهای پسر منی😇
و ازم قول گرفت که هر هفته که میرم گلزار، برم سر قبر پسرش و بهش سر بزنم.
#علی هم هر هفته میرفت بهش سر میزد.☺️🌼»
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat *📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯