eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.4هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khoday_man8 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ . فکر کنم من ساده ترین راه رو گفتم و قانع کننده ترین ۲. دست من که نیست اگه بود میگفتم همه رو ببرید لابد مسئولیت داره براشون و امکان پذیر نیست
🍎 🌸 تلوزیون رو روشن کردم.برفک تموم صفحه رو گرفته بود...منم از خدا خواسته برای این که بحثو عوض کنم گفتم: -مامان جون تلویزیون خراب شده!!! مادربزرگ با خونسردی گفت: -چیزی نیست مادر.عمرش داره تموم میشه.هر وقتی که اینطوری میشه پسر مهناز خانم میاد اینجا و درستش میکنه.الانم زنگ میزنم بیاد تا ببینم چش شده باز!!! دستمو مشت کردم محکم فشار دادم که ناخونام فرو رفت توی دستم.مادر بزرگ از جاش بلند شد تا زنگ بزنه به مهناز خانم. سریع از جام بلند شدم و گفتم: -آخ مادر جون!!!من باید میرفتم جایی اصلا حواسم نبود... مادر بزرگ برگشت سمتم گفت: -کجا مادر!!؟؟؟بمون مهمون میاد زشته! چشمامو تنگ کردم و گفتم: -زود برمیگردم مادرجون.دیرم شده!! مادر بزرگ نفسی کشیدو گفت: -باشه مادر برو! ولی... -ولی چی مادر جون؟؟ -داری میری تو راه برو همین روبه رو دم خونه ی مهناز خانم به پسرش بگو بیاد که من دیگه زنگ نزم. چشمامو محکم بستم و بازکردم گفتم: -نه مادر جون واقعا دیرم شده!!! -از دست تو دختر باشه برو خودم زنگ میزنم. آماده شدم چادرمو سرم کردم و سریع از خونه رفتم بیرون. از در که رفتم بیرون یه نگاهی به در خونه ی علی انداختم و سریع راهمو کج کردم و رفتم. سر خیابون مادر بزرگ یه پارک نسبتا بزرگ بود حدودای ده دقیقه تا یک ربع تا اونجا راه بود. پیاده رفتم تا رسیدم. داخل پارک شدم.راه اندکی رو قدم زدم تا رسیدم به یه نیمکت و همونجا نشستم. با خودم فکر کردم که شاید اگر می موندم و علی می اومد بهتر بود!! ولی بعد باخودم گفتم که نه بهتر شد که اومدم بیرون وگرنه از خجالت آب میشدم.شایدم دست و پامو گم میکردم. از مادربزرگم که بعید نیست هر حرفیو بزنه و اون بنده خدا رو هم به خجالت بندازه!!دیگه میشد قوز بالا قوز!!! حالا هم که اومدم بیرون و نمیدونم علی کی میره خونه ی مادربزرگ و کی برمیگرده! تصمیم گرفتم نیم ساعتی توی پارک بشینم... توی همین فکر بودم که یک دفعه متوجه ترمز یه موتور جلوی پام شدم.قلبم ریخت.خودمو سریع جمع و جور کردم. موتور دو ترک بود.ترک پشت موتور با یه لحن نکبت باری گفت: -به به خانم خوشگله!اینجا چی کار میکنی. قلبم شروع کرد به تپش!از جام بلند شدم سریع راهم رو کج کردم و رفتم سمت دیگه ای ولی متوجه شدم دارن میان دنبالم!! اومدن طرفم و یکیشون گفت: -منتظر کی بودی؟!حالا کجا با این عجله؟!برسونمت! حرصم گرفته بود و از طرفی پاهام از ترس توان خودشو از دست داده بود!!! یه لحظه دورو بر پارک رو نگاه کردم و زدم توی سر خودم.هیچکس توی پارک نبود! انگار به بن بست خوردم.هیچ راه فراری نداشتم.همینطور که ایستاده بودم و دنبال راه فرار میگشتم... یکی از اون پسرای ولگرد چادرمو از سرم کشید... دیگه هیچ چیزی نفهمیدم. پام پیچ خوردو افتادم روی زمین شروع کردم به جیغ کشیدن و بلند بلند گریه کردن... گوشیم پخش زمین شد... غیر از صدای خنده ی اونا چیزی نمی شنیدم... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بســـم الله الرحــمن الـــرحـــیم❤️
- صبحم بھ طلوعِ - دوستت‌ دارم توست˘˘! - ˼♥️˹ ــــ ـ بِھ‌نٰامَت‌ یا ارحم الراحمین🌸 ۱۰۰ صلوات روزانه هدیه به امام زمان عج ❤️
خودتان‌ را به خوش‌ اخلاقی تمرین‌ و ریاضت‌ دهید زیرا که‌ بنده‌‌‌ی‌ مسلمان‌ با خوش‌ اخلاقی‌ِ خود، به‌ درجه‌‌ روزه‌‌گیرِ شب‌ زنده‌‌دار می‌‌‌رسد. -امام‌علی‌علیه‌السلام-
میگفت اگه دنیا باعث دل‌گرفتگیت شد ، دنبالِ دلیل و مقصر خاصی نباش تا دنیا دنیاس وضعش همینه! با دلِ گرفته برو در خونه‌یِ خدا.. خودش دنیا رو اینجور؎ آفریده پس تورو تحویل می‌گیره‌ ، بگو‌ نمیخوام با دنیا دل‌گرفتگیم رو برطرف کنم ؛ میخوام‌تو‌دلم‌روبا‌خودت‌شاد‌ڪنے..🤍♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-ازم تو روتو برنگردونی -دلم گرفته توکه میدونی💔 -اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج-🌸
خواهران‌و‌برادران! سعی‌کنید‌سربه‌زیر‌باشید اگربانامحرم‌زیاد‌و‌بی‌دلیل‌صحبت‌ کنیدحیا‌و‌عفت‌‌از‌دست‌میرود..[-شهیدهادی‌ذوالفقاری-]🌱
وَکُلُّ مُتَوَقَّع آت... هر آنچه مورد انتظار است؛ سرانجام فرا می‌رسد:)) -حکمت 75 نهج‌البلاغه☘ .
••|دخترم!  گوهر من تو که تک گوهر دنیای منی دل به لبخند حرامی مسپار دزد را دوست مخوان چشم امید بر ابلیس مدار دیو خوبان پلیدی که سلیمان رویند همه گوهر شکنند........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿💔•° منم مادر ؛بیا تا بند قنداقت گشایم ای علی اصغرکه عزم رفتن ای مادر به ملک جاودان داری... حاج مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن‌عشقی‌ک‌به‌گریه‌رسیده‌باشه هرگزدروغ‌نبوده؛ امام‌حسین‌من‌برات‌خیلی‌گریه‌کردم(:💔
🖇 🌱 ‌ﭘﺪﺭﻡ میگفت: ﭘﺴﺮ ﺟــﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎ ﺁﺑﺮﻭۍکسیﺑﺎﺯﯼ کنی‼️ ﻣﺒـﺎﺩﺍ ﺩﺧﺘﺮﻣﺮﺩﻡ بشہ چرکنویس اﺣﺴﺎﺳﺎتت! یڪ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ نصیحٺ ﻫﺎﺵ ﻧﯿﺸﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﺒﺰ ﻣﯿﺪﻥ...🚦 ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺷﻮنہ...!! ﭘﺪﺭﻡ ٺو ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ کرد ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﺯﻟیـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩﻩ🔥 ﺗﻮ " ﯾﻮﺳـﻒ "ﺑﺎﺵ💛 ﻫﻤﯿﻦ ڪھ‌ﺍﯾﻦ جملھ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻢ ﺳﯿﺦ ﺷﺪ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ🤐 ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻡ...! ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ؛ ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ " ﯾﻮﺳـﻒ " ﺑﺎﺷﻢ.👌 ☁️با یـوســـف بودن تو، زلیخـــا نیز به خود می آید☁️ ‹🧕🏻🌱›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهاجایی‌که‌پـرچم‌ِایـران پـایین‌میـاد! روی‌پیـکرِشهداست.. شیــربچه‌های‌حیـدرکـرار رو‌ازچی‌میـترسونید؟! ‹🖐🏻😎 ›
مجنون‌که‌دو‌چشمش‌به‌حسین‌و‌حرم‌افتاد چنین‌گفت: لیلی ب درک ! فقط حسین بن علی را عشق است:) ❤️