﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#چھارشنبـــــہ
☀️ ۲۳ مـــــــرداد ۱۳۹۸
🌙 ۱۲ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 14 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاحَـــــےّیـاقَیـّــــوُمـ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام ڪاظم (ع)
▫️امام رضــــا (ع)
▫️امام جــواد (ع)
▫️امام هــادی (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_سجـاد_طاهـــــرنیا🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
◽️یک روز ظهر که پدرش از مأموریت برگشته بود دیدم آقا سجاد که حدود یک سال و خردهای داشت م، مشغول نماز خواندن است
و دارد میخواند:
"ای زنبور طلایی، نیش بزنی بلایی".
◽️رفتم بالای سرش گفتم: چی داری میخونی قربونت برم؟ گفت: دارم نماز میخونم، گفتم: این که نماز نیست، شعر است، او با ناراحتی گفت: پس خدا قبول نمیکنه؟ گفتم چرا، خدا بچهها را دوست دارد.😚
راوی 👈 مادر شهید
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
May 11
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #پیامهای_بهشتی #شهید_سیدمجتبی_شربتی🕊🌹 《خدایا! سری که قرار باشد در راه تو ف
°•|🍃🌸
#پوستر | #شهدایی
#هشت_سال_دلدادگی
🔸هزار سر به فدای غبارے از خاڪــم
🔸وطـن نباشد اگر تن چه ارزشے دارد
🔸به هشت سال دفاع مقدسم سوگند
🔸هوای خـــاڪ مرا ثامنالحجج دارد
#یا_ثامن_الحجج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_یازدهم وقتے چشمام و باز کردم تو ب
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_دوازدهم
_با همیـݧ افکار به خواب😴 رفتم...
چند روزم با همیـݧ افکار گذشت
هر روز کانالهاے تلوزیون و این ور و اونور میکردم که شاید یہ برنامہاے مستندے چیزے دربارهے شهدا🌷 نشوݧ بده اما خبرے نبود😔
_بعد از مدتها رفتم سراغ گوشیم📱 پیداش نمیکردم همہ جاے کشو کمد و گشتم نبود کہ نبود
رفتم سراغ مامانم میخواستم ازش بپرسم کہ گوشیم کجاست اما نمیشد نمیتونستم بعد دو ماه حرف بزنم
مظلومانہ نگاش میکردم و نمیتونستم حرف بزنم آخرم پشیموݧ شدم و رفتم تو اتاقم😔
_بعد از مدتها یہ بغض کوچیکے تو گلوم بود دلم میخواست گریہ کنم اما انگار اشک چشام خشک شده بود😑
_تنهاچیزے کہ ایـݧ روزها یکم آرومم میکرد فکر کردݧ به اوݧ برنامہاے کہ دربارهے شهداے گمنام🌷 بود.
اوݧ شب بعد از مدتها با خدا حرف زدم:
"خدا جوݧ منم اسماء
هنوز منو یادت هست❓یادم نمیاد آخریـݧ دفعہ کے باهات حرف زدم
بگذریم...
حال و روزم و میبینے اسماء همیشہ شاد و خندوݧ افسردگے گرفتہ و نمیتونہ حرف بزنہ اسمائے کہ شاگرد اول کلاس بود و همہ بهش میگفتـݧ خانم مهندس الاݧ افتاده گوشہے اتاقش حتے اشک هم نمیتونہ بریزه😔
نمیدونم تقصیر کیه❓مخالفت ماماݧ یا بے معرفتے رامیـݧ یا شاید حماقت خودم یا حتی شاید قسمت نمیدونم..."🤔
_خدایا نقاشیام همہ سیاه و تاریکـݧ
نمیدونم قراره آینده چہ اتفاقے براے خودم و زندگیم بیوفتہ
کمکم کـݧ نزار از اینے کہ هستم بدتر بشم
همونطور خوابم😴 برد...اون شب یہ خوابے دیدم کہ راه زندگیمو عوض کرد خواب دیدم یہ مرد جوون کہ چهرش مشخص نیست اومد سمت مـݧ و ازم پرسید اسم شما اسماء خانمہ❓
_بلہ اسمم اسماست
بعد در حالے کہ یه چادر مشکے دستش بود اومد سمت مـݧ و گفت بیا ایـݧ یہ هدیه🎁 است از طرف مـݧ بہ تو
چادر و از دستش گرفتم و گفتم ایـݧ چیہ
#ارثیہے حضرت _زهرا
شما کے هستید چرا چهرتوݧ مشخص نیست؟😳 مـݧ یکے از اوݧ شهداے گمنامم🌷 ک چند روزپیش تشیعش کردݧ
_خب مـݧ چرا باید ایـݧ چادر و سر کنم❓
مگہ دیشب از خدا🍃✨ کمک نخواستے
چرا اما...
اما نداره خیلے وقت پیشا باید ازش کمک میخواستے خیلے وقت بود منتظرت بود ایـݧ چادر کمکت میکنہ
کمکت میکنہ کہ گذشتت و فراموش کنے و حالت خوب بشہ مـݧ و بقیہے شهدا🌷 بخاطر حفظ حرمت ایـݧ چادر جونموݧ و دادیم اوݧ پیش تو امانتہ مواظبش باش ...😳
باصداے اذاݧ صبح🍃✨ از خواب بیدار شدم حال عجیبے داشتم
بلند شدم وضو گرفتم کہ نماز بخونم آخریـݧ بارے کہ نماز خوندم سہ سال پیش بود
_نمازم و کہ خوندم احساس آرامش میکردم تا حالا ایـݧ حس و تجربہ نکردم سر سجادهے نماز بودم تسبیح و گرفتم📿 دستم و مشغول ذکر گفتـݧ شدم
_بہ خوابے کہ دیدم فکر میکردم ماماݧ بزرگ همیشہ میگفت خوابے کہ قبل اذاݧ صبح ببینے تعبیر میشہ
اشک تو چشام😭 جم شد
یکدفہ بغضم ترکید و بعد از مدتها گریہ کردم😭😭
بلند بلند گریہ میکردم اما دلیلش و نمیدونستم مطمعـݧ بودم بخاطر رامیـݧ نیست
ماماݧ و بابا اردلاݧ سریع اومدݧ تو اتاق کہ ببیننـݧ چہ اتفاقے افتاده وقتے من و رو سجاده نماز در حالے کہ هق هق گریہ میکردم😭 دیدݧ خیلے خوشحال شدݧ ماماݧ اشک میریخت و خدا رو شکر میکرد اردلاݧ و بابا هم اشک تو چشماشوݧ جمع شده بود و همو در آغوش کشیده بودند....
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #سرافرازان 💔 #درددل_خود_عباس ⇩↯⇩ ◽️دلم نمیخواهد از سختیها با همسرم حرفی
°•|🍃🌸
#پوستر | #شهدایی
#سرافرازان
📃 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ⇩↯⇩
《هنگامی که پرواز میکنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک میشوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیتآمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم؛ چون احساس میکنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم》
°•{امیـــــرخلبـــــان
#شهید_علیاکبر_شیـــــرودی🍃🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سردار والامقام
#شهید_منصـــور_ســـــودی🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️اى برادران پاســـــدار از شما نیز عاجزانه مىخواهم که مواظب کارهاى خود و برخورد خود با مردم باشید و بدانید که حاصل خون و تلاش این ملت است که شما به این مرتبه رسیدهاید و بدانید که این مکانى که شما در آنجا خدمت مىکنید در آن مکان قبل از شما برادرانى خدمت مىکردند که بندگان خالص خـــــدا بودند و از این مکان شهیـــــدانى چون «قامت بیات» و «ابوالفضل پاکداد» و «اصغر محمدیان» و «اکبر منصورى»ها و غیره رفتهاند و این خدمت و کار و مکان مقدس را به شما سپردهاند.
◽️برادر تویى که اکنون چگونه راه آنها را ادامه بدهى و برادرم شمایى که اکنون در پشت میز نشستهاى! بدان که این میز، میز ریاست نیست. مواظب باش که یادت نرود این میز حاصل خون این جوانان عزیز و برومند است.
🔻فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ انصار المهدی(عج) از لشکر ۳۱ عاشورا
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
May 11
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 🔴 #قدم_به_قدم با تاریخ واقعه #ڪربلا ◾️قدم به قدم با قافله امام حسین(ع) از مکه تا کربلا
°•|🍃🌸
#قسمت_دوم ⬇️
🔻 #نخستین_برخورد_نظامی
◾️ عمروبن سعید-حاکم مکه- برادرش یحیی بن سعید را برای بازگرداندن امام و همراهانش مأمور کرد. این گروه راه را بر امام بستند و گفتند: ای حسین، آیا از خدا پروا نمیکنی! از جماعت بیرون میروی و در امت تفرقه میافکنی؟ امام به راه ادامه داد و درگیری با تازیانه اتفاق افتاد که یاران یحیی، شکست خوردند. امام در پاسخ یحیی که قیام امام را محکوم کرد این آیه شریفه را قرائت کرد: 《عمل من از آن من است و عمل شما از آن شما؛ شما از عملی که میکنم بیزارید و من از عمل شما》
🔻 #اقدام_یزید
◾️ یزید به محض اطلاع از حرکت امام، به عبیدالله زیاد نوشت: شنیدهام از مکه قصد سرزمین تو کرده است.
۱. در راه نگهبانان قرار بده.
۲. جاسوسان بگمار تا مسائل را اطلاع دهند.
۳. همه روزه اخبار را برای من بنویس.
۴. هرکس با تو جنگ کند با او بجنگ.
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_دوم ⬇️ 🔻 #نخستین_برخورد_نظامی ◾️ عمروبن سعید-حاکم مکه- برادرش یحیی بن سعید را برای بازگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸
#دلنوشته
◽️صدای پایت سکـــوت #شـــــب را شکســـت و تو بودی که آموختی برای بودن باید رفت و با رفتنت مانـــــدنی شدی...
🔻خوزستان، ۲۶ اسفنــد ۱۳۶۳، اردوگاه شهید رضا محرمی، رزمندگان تیــــپ ۳۲ انصارالحسین با لبانی خندان؛ شبِ رفتن به #عملیات_بدر
◽️شاید بعضی از این خنــــدهها، خنـده آخر بود...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯