﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#یکشنبـــــہ
☀️ ۳ شهریـــور ۱۳۹۸
🌙 ۲۳ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 25 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاذَالْجَـــــلاٰلِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امیرالمؤمنین علی (ع)
▫️حضرت فاطمة الزهرا (س)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سردار والامقام
#شهید_عبدالحسین_برونسی🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️اگر میدانستم با مرگ من یک دختر در دامان #حجــاب میرود حاضر بودم هزاران بار بمیـــــرم تا هزاران دختــر در دامان حجاب بروند.
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#مناجات_شهدا
◽️بارالها؛ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از سوی دیگر باید شهیـــد بشویم تا آینده بماند.
◽️هم باید بمانیم که فردا شهید نشود و هم باید شهید بشویم تا آینده بماند.
◽️عجـــــب دردی است؛ چـــه میشـــد که امروز شهیــــد میشدیم و فردا زنده و دوباره شهید میشدیم.
°•{سردار والامقام
#شهید_حسین_اجاقـــــی🕊🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیستودوم _چشمامو بستم و نیت کردم
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_بیستوسوم
_گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم...
اردلاݧ گفت❓
آره دیگہ مگہ مریض نیستے❓
دستمو گذاشتم جلوے دهنم و چند تا سرفہاے نمایشی کردم.🤧
دستم و گذاشتم رو سرمو گفتم چراااااا یکم ناخوش احوالم ...
آره معلومہ اسماء رنگتم پریدههااا چیکار میکنے با خودت😧
_هیچے بابا یکم کاراے دانشگاه و اینجور چیزا زیاد شده بخاطر هموݧ
آها.خوب دیگہ چہ خبر؟ درس و دانشگاه خوب پیش میره❓
آره عزیزم.درس و دانشگاه تو چے❓
اره خداروشکر
خوب زهرا بشیݧ اینجا برم دوتا چایے بیارم🥃🥃 نمیخواد اسماء زحمت نکش اومدم خودتو ببینم. بابا چہ زحمتے دو دیقہ اے اومدم....
_گوشیمو📱 از رو تخت برداشتم و رفتم آشپز خونہ. ماماݧ داشت میرفت بیروݧ
سلام ماماݧ
سلام دختر تو میاے نباید بیاے سلامے چیزے بدے❓
ببخشید ماماݧ سرم درد میکرد🤕
چرا چیزے شده❓
حالا تو میخواے برے بیروݧ برو
آره دارم با خانماے همسایہ میرم خرید واسہ زهرا میوه اینا ببر🍒🍇🍑
چشم ماماݧ
_سریع شمارهے اردلاݧ و گرفتم
الو اردلا، کجایے تو، واسہ چے الکے بہ زهرا گفتے مـݧ مریضم❓
سلام علیکم چہ خبرتہ خواهر جان نفس بگیر
آخہ ایݧ مسخره بازیا چیہ درمیارے اردلاݧ
إ چہ مسخره بازے گفتم شاید دلت براے دوستت تنگ شده💔
_نخیر شما نگراݧ چیز دیگہاے هستے ببیݧ اردلاݧ مݧ کارے نمیتونم بکنم گفتہ باشم، ماماݧ باید با مادرش حرف بزنہ بعد
إ اسماء حالا تو آمارشو بگیر خواستگار💞 اینا نداشتہ باشہ
خیلہ خب فقط تو بیا خونہ بہ حسابت میرسم خدافظ✋
_چاے و ریختم و میوه وپیش دستے رو آماده کردم و زهرا رو صدا کردم
زهراااااا بیا حال. کسے نیست خونہ
بہ بہ اسماء خانم چہ چایے خوش رنگے🥃 دیگہ وقتشہهاااا
خندیدم و گفتم آره دیگہ ...برو بشیݧ رو مبل الاݧ میارم
چادرتم در بیار کسے نیست
باشہ😊
_خوب چہ خبر زهرا❓
سلامتے
چقدر،از درست مونده
یہ ترم دیگہ لیسانسمو میگیرم
إ بسلامتے ایشالا
نمیخواے ازدواج کنے❓دیر میشہ هاااا میمونے خونتوݧ دیگہ از دست مام کارے برنمیاد
چرا دیگہ بخاطر تو از امروز بهش فکر
میکنم🤔
إ زهراااا مسخره بازے در نیار جدے نمیخواے ازدواج کنے❓
چرا خوب، ولے هنوز موردے کہ میخوام نیومده، مگہ تو چے میخواے❓
خوب اسماء جا، براے مݧ اعتقادات طرف مقابلم خیلے مهمہ، تو خوانواده ما فقط ماییم کہ مذهبے و مقیدیم خواستگاراے منم اکثرا زیاد پایپند ایݧ اصول نیستند، سر همیݧ قضیہ هم ما با خالم اینا قطع رابطہ کردیم
إ چرا❓
خالم خیلے دوست داشت مݧ عروسش👰 بشم ولے خوب مݧ پسرخالم اصلا بهم نمیخوریم
آهاݧ خب یادمہ چندتا خواستگار مذهبے هم داشتے از همیݧ مسجد🍃 خودمو...
اره ولے خوب اوناهم همچیݧ خوب نبودݧ
واااا زهرا سخت گیریا بعد ماماݧ بہ مݧ میگہ؛ حتما منتظرے از ایݧ برادرانے کہ شبیہ شهیداݧ زندهاند بیاݧ خواستگاریت😳
_با دست زد پشتمو گفت اسماء قسمت هر چے باشہ هموݧ میشہ،اگہ یہ نفر واقعا قسمت آدم باشہ همہ چے خود بخود پیش میره باور کݧ مݧ سختگیر نیستم.
نمیدونم چرا یاد سجادے افتادم
و گفتم آهاݧ بلہ استفاده بردیم از صحبتهاتوݧ زهرا خانوم😊
_خوب دیگہ مݧ پاشم برم کلے کار دارم
إ کجا بودے حالا بموݧ واسہ شام
ن دیگہ قربانت باید برم کار دارم
باشہ پس سلام برسوݧ بہ مامانتینا
چشم حتما
تو هم بیا پیش ما خدافظ
چشم حتما خدافظ✋
_اوووووف خدا بگم چیکارت نکنہ اردلاݧ
رفتم اتاقم ولو شدم رو تخت و از خستگے خوابم برد😴
با تکوݧهاے اردلاݧ بیدار شدم
بیدار شو تنبل خانم ساعت ۱۰پاشو شام حاضره
پتورو کشیدم رو سرمو گفتم شام نمیخورم🛌
پتو رو از روم کشید و گفت خب نخور پاشو ببینم چیشد آمارشو گرفتے❓
خندیدم و گفتم اهاݧ پس واسہ امار اومدے😁
خواستم یکم اذیتش کنم
خیلے جدے بلند شدم و دستم و گذاشتم رو شونہے اردلاݧ و گفتم:خیلے دوسش داری😍
با یہ حالت مظلومانہاے گفت :اووهووم
سرمو انداختم پاییݧ و با ناراحتے گفتم
متاسفم اردلاݧ یکے دیگرو دوست داره.باید فراموشش کنے...😳😔
_دستمو از رو شونش برداشت و آهے کشیدو گفت بیا شام حاضره واز اتاق رفت بیروݧ
سر سفرهے شام اردلاݧ همش باغذاش بازے میکرد
ماماݧ نگراݧ پرسید اردلاݧ چیزے شده غذارو دوست ندارے❓
ݧ ماماݧ جاݧ اشتها ندارم
إ تو کہ گشنت بود تا الاݧ
دلم براش سوخت بادست بهش اشاره دادم و بهش گفتم شوخے کردم
چشماشو گرد کرد و انگشت اشارشو بہ نشونہے تحدید تکوݧ دادو گفت بہ حسابت میرسم👆
وشروع کرد بہ تندتند غذا خوردݧ ...
اوݧ شب با ماماݧ صحبت کردم
ماماݧ وقتے فهمید میخواست از خوشحالے بال دربیاره و قرار شد فردا با مادر زهرا صحبت کنہ
انقد خوشحال بود کہ یادش رفت بپرسہ کہ امروز چیشد❓با سجادے کجا رفتم❓چی گفتیم❓
هییییی ....
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🍃🌸
#بر_بال_سخن
◽️چقـــــدر درد دارد این دو سه جمله #ســـــردار که حـــــرف دلــــ❤️ خیلی از #جا_ماندگان است...
#سردار_عشق
#جـا_ماندگان
#در_آرزوی_شهادت
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_دوازدهم ⬇️ 🔴 #منزل_پانزدهم ◾️ #نام_منزل⇦زباله ◽️ #وجه_تسمیه⇦زباله به معنی محلی است ک
°•|🍃🌸
#قسمت_سیزدهم ⬇️
🔴 #منزل_هفدهم
◾️ #نام_منزل⇦بطن عقبه (بطان)
◽️ #وجه_تسمیه⇦عقبه به کوه دراز میگویند.
◽️ #زمان_ورود⇦جمعه ۲۵ ذیالحجه معادل چهارم مهرماه ۵۹ شمسی
◽️ #مدت_توقف⇦توقف کوتاهی داشته است.
◽️ #ویژگیها_و_امکانات⇦۱. این منزلگاه از شخصی به نام عکرمة بن بکروائل بوده است. ۲. قصری مرتفع و مسجدی زیبا در این محل به چشم میخورد. به قصر این محل قصر حمران میگفتند. ۳. طایفه ای از بنیاسد در این محل زندگی میکردند.
◽️ #رویدادها⇦۱. دیدار با عمروبن لوذان، وی به امام توصیه کرد برگرد و به کوفه نرو. امام در پاسخ این پیرمرد فرمود: مسائل بر من پنهان نیست، امر و اراده خدا گریز ناپذیر و حتمی است. عمروبن لوذان به امام گفت: ابن زیاد در کمین است و از قادسیه تا عذیب الهجانات لشکریان و جاسوسان هستند. ۲. خواب دیدن امام که سگانی به وی حمله ور میشوند به این منزلگاه نسبت داده شده است. ۳. امام از این منزلگاه آبگیری کرده است.
🔘➼┅══┅┅───┄
🔴 #منزل_هجدهم
◾️ #نام_منزل⇦واقصه
◽️ #وجه_تسمیه⇦به معنی شکستگی گردن و نیز پوشال و ریزههای چوب است. شاید این منزلگاه دارای گردنه یا چوبهای بوده که از آبرفتها فراهم میآمده است.
◽️ #زمان_ورود⇦۲۶ ذیالحجه معادل شنبه پنجم مهرماه ۵۹ شمسی
◽️ #مدت_توقف⇦درنگی نداشته و از این منزلگاه سریع گذشته است.
◽️ #ویژگیها_و_امکانات⇦۱. منارهای از شاخ شکاریهای صحرایی و سمهای آنان در این محل بوده که ملکشاه سلجوقی آن را ساخته بوده است. ۲. این منزل بعد از قرعاء (زمین کم گیاه) بوده است در نتیجه واقصه از نظر پوشش گیاهی نیز کم گیاه بوده است.
◽️ #رویدادها⇦۱. احتیاطهای لازم در این منطقه بیشتر شده است چون اخبار قبلی دال بر استقرار نیروهای عبیدالله و حضور جاسوسان و گشتیها در این منطقه بوده است. ۲. امام توصیه کرده است که آبها را نگهداری کنند که تشنگانی در راهاند. ۳. امام به سمت ارتفاعات شراف دستور حرکت داده است. از این منزلگاه به بعد کاروان حسینی وارد مرحله جدیدی از حرکت خویش میشود که برخورد با سپاه حر است.
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{دانشمند هستهای
#شهید_مسعود_علیمحمدی🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️ای نفـــــس! مــرا رها کن تا به خــــدا بپیوندم؛ رهایم کن که از این جهان مادی جدا شوم و به جهان معنا پرواز کنم.
◽️اگر حـــب تو به دنیـــــا نبود این همه جنایت در دنیا رخ نمیداد.
◽️از شمـا خانواده محتـــــرم و عزیـــــز میخواهم که مواظب باشید آلت دســت هـــــوای نفـــــس قرار نگیرید تا همــواره رستگار و سبکبال باشید.
🔻تخصص اصلی ایشان ذرات بنیـــادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بوده است
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر / #شهدایی #لحظات_جاودانگی ●•[ #شهــــــــــادت⇣⇣ به آسمـــ🕊ــان رفتن نیست
°•|🍃🌸
#پوستر / #شهدایی
#لحظات_جاودانگی
◽️میان ما و #شهـــادت
عهــــدی است برای رفتـــــن؛
با او ماندند
و تنها آنانکه بر پیونـــــدشان
با #شهــــــادت خواهند رفت
#اَللّهُمَّارْزُقْناتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِکَ🌷
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{طلبه نوجوان
#شهید_محمدتقی_امینیـــــان🕊🌹}•°
🔴 طلبه شهیدی که #رهبـــر_انقلاب را متحیر کرد
#فرازی_از_وصیتنامه
🔻《آقاجان! موتور گازیم را بفروشیـد و هرچه پـــــول دارم از بانـــــک بگیرید، تمامش را به بیـــــتالمال تحویل دهید، چون شاید با این طرز درس خوانــــدن، حـق من نبود که از بیـــــتالمال مصرف کنم، و من نمیتوانم جــــواب حقالناس را بگویم》
◽️رهبــر معظم انقلاب در دیداری که با اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهـــدا داشتند بر لزوم الگوگیری از سیره شهدا برای جلوگیری از مفاسدی مانند اسراف، تجاوز به اموال بیتالمال و اشرافیگری تاکید کردند و به عنوان به یک نمونـه از وصیت شهدا به وصیتنامه این شهیـــد بزرگوار اشاره کردند و فرمودند ⇩⇩
◽️تلویزیـــــون یک برنامهای را پخــــش میکرد از بعضی از شهــــدا، آنچه درباره آن شهیدان گفته میشد یا در وصیتنامه آن شهیدان درج شده بود انسان را واقعاً از عظمت روحی این شهیـــــد متحیـــــر میکند.
《 اینها درس است؛ اینها درس است》
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
#برگی_از_خاطرات
#شهید_امیــد_اکبـــــری🕊🌹
◽️بعداز ظهر عاشورا در اصفهان تَــــرک موتورش بودم؛ رسیدیم به یه چـــهارراه خلوت، پشت چراغ قرمز ایستاد!
بهش گفتم: امید چرا نمیری، ماشینی که اطرافت نیست؟
◽️گفت: رد کردن چراغ خلاف قانونه و امـــــام گفته رعــــایت نکردن قوانیـــــن راهنمایی رانندگی خـلاف شـــــرعه، پس اگه رد بشم گناهه داداش...
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻دفاع مقدس🔻
#شهید_سیدعباس_صـــــداقت🌷
《سالروز شهـــــادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#دوشنبـــــہ
☀️ ۴ شهریـــور ۱۳۹۸
🌙 ۲۴ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 26 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یاقٰاضِـــــےَالْحٰاجٰاٺـــــ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام حســن (ع)
▫️امام حسین (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافع حـــــرم
#شهید_ابراهیم_خلیلـــــی🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️وصیـــــت این بنده حقیـــــر به همه بـــــرادران و خواهــــــران این اسـت که پشتیبان واقعی #ولایت_فقیه باشید تا از طوفان حـــوادث و فتنههای پیشِ رو در امان بمانید و وصایای امـــــام راحــل را فراموش نکنید که فرمود "نگذاریــد این انقلاب به دست نااهـلان و نامحرمـــــان بیفتد".
◽️همه خواهران دینی خود را سفارش به رعایت #حجـــاب و عفـــاف و حیاء مینمایم که اگر این امـــر در جامعـــــه رعایت شود بسیاری از مشکلات معنوی جامعـه حل خواهد شد و در اثر رعایت این امر الهـــــی موجبات خوشنــودی و رضـــای #امـــام_زمـــان(عج) فراهـم و موجبات خشم شیاطین فراهم میشود و نتیجه آن رحمت و برکــــات الهــی بر جامعه اسلامی خواهد بود.
🔻جانبـــــاز و از تخریبچیهای لشکر عملیاتی ۲۷ محمـــد رسولالله(ص) و بازیگـــــر فیلم اخراجیها
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سردار والامقام
#شهید_سیدمنصور_بیاتیان🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️شهیـد بیاتیان از شهـــــدای خطـــــه سرزمیــــــن مجاهدتهــــــای خامـــــوش کردستان در وصیتنامهاش نوشته بود، اگر کشته شدم مرا غســـل ندهید؛ چون ننـــگ است کسی که معلمش حسین(ع) را غسل ندادهاند، خودش را غسل دهند.
🔻فرمانده عملیات سپاه سقـــز و بیجار در درگیری با ضد انقلاب
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیستوسوم _گفت یکم مریض احوالے او
✨﷽✨
#داستان_مذهبی
#رمان_عاشقانه_دو_مدافع
════════ ✾💙✾💙✾
#قسمت_بیستوچهارم
چقد سختہ تصمیم گیرے کاش یکے کمکم میکرد یکے امیدوارم میکرد بہ آینده...🍃
_بعد از یک هفتہ کلنجار رفتݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم
با مریم داشتیم وارد دانشگاه میشدیم کہ سجادے و محسنے و دیدیم👥
تا ما رو دیدݧ وایسادݧو همونطورے کہ بہ زمیݧ نگاه میکردند سلام دادݧ
مریم کہ ایݧ رفتار براش غیرعادے بود با تعجب داشت بهشوݧ نگاه میکرد😳
خندم گرفت و در گوشش گفتم:
_اونطورے نگا نکݧ الاݧ فک میکنن خلے ها😁
جواب سلامشونو دادیم
داشتند وارد دانشگاه میشدند کہ صداش کردم
آقاے سجادے❓
با تعجب برگشت سمتم و گفت بله😳بامنید❓
بلہ باشمام اگہ میشہ چند لحظہ صبر کنید یہ عرض کوچیک داشتم خدمتتوݧ
_بلہ بلہ حتما
بعد هم بہ محسنے اشاره کرد کہ تو برو تو
مریم هم همراه محسنے رفت داخل
خوب بفرمایید در خدمتم خانم محمدے
راستش آقاے سجادے مـݧ فکرامو کردم
خیلے سخت بود تصمیم گیرے اما خوب نمیتونستم شما رو منتظر نگہ دارم😊
_سجادے کہ از استرس همینطور با سوویچ ماشیݧ🔑 بازے میکرد پرید وسط حرفمو گفت:
خانم محمدے اگہ بعد از یک هفتہ فکر کردݧ جوابتوݧ منفیہ خواهش میکنم بیشتر فکر کنید
مـݧ تا هر زمانے کہ بگید صبر میکنم😐
_خندیدم و گفتم:مطمعنید صبر میکنید❓شما همیݧ الاݧ هم صبر نکردید مݧ حرفمو کامل بزنم😳
معذرت میخوام خانم محمدے
در هر صورت مݧ مخالفتے ندارم
سرشو آورد بالا و با هیجاݧ گفت جدے میگید خانم محمدے❓
بلہ کاملا😍
_پس اجازه هست ما دوباره خدمت برسیم با خوانواده❓
اینو دیگہ باید از خوانوادم بپرسید با اجازتوݧ
وارد کلاس شدم و رفتم پیش مریم نشستم اما سجادے نیومد
مریم زد بہ شونم و گفت:إ اسماء سجادے کو پس😳
نمیدونم والا پشت سرم بود
چے بهش گفتے مگہ❓
هیچے جواب خواستگاریشو دادم.
_حتما جواب منفے دادے بہ جووݧ مردم رفتہ یہ بلایے سر خودش بیاره
بازوشو فشار دادم و با خنده گفتم نخیر اتفاقا برعکس😍
إ خرشدے بالاخره❓پس فکر کنم ذوق مرگ شده.اسماء شیرینے یادت نرهها
باشہ بابا کشتے تو منو بعدشم هنوز خبرے نیست کہ
_وارد خونہ شدم کہ ماماݧ صدام کرد
اسماااااء❓
سلام جانم❓
بیا کارت دارم
باشہ ماماݧ بزار لباسامو...
نذاشت حرفم تموم بشہ
_همیـݧ الاݧ بیا..
بلہ ماماݧ
مادر سجادے زنگ زده بود تو ازجوابے کہ بہ سجادے دادے مطمعنے❓
مگہ براے شما مهمہ ماما❓
چپ چپ👀 نگاهم کرد و گفت ایݧ حرفت یعنے چے❓
_خب راست میگم دیگہ ماماݧ همش فکرت پیش اردلانہ تو ایݧ یہ هفتہ ۴ بار رفتے با مادر زهرا حرف زدے تا بالاخره راضیشوݧ کنے اما یہ بار از مݧ پرسیدے میخواے چیکار کنے نظرت چیہ❓😔
_اسماء مݧ منتظر بودم خودت بیاے باهام حرف بزنے و ازم کمک بخواے ترسیدم اگہ چیزے بگم مثل دفعہے قبل...😳
حرفشو قطع کردم و گفتم ماماݧ خواهش میکنم از گذشتہ چیزے نگو
_باشہ دخترم مگہ میشہ تو برام مهم نباشے❓
مگہ میشہ حالا کہ قراره مهمتریݧ تصمیم زندگیتو بگیرے بہ فکرت نباشم بعدشم تو عاقلتر از ایݧ حرفایے مطمعݧ بودم تصمیم درستے میگیرے👌
_باشہ ماماݧ مݧ خستم میرم بخوابم😴
وایسااا.مݧ بهشوݧ گفتم با پدرت حرف میزنم بعد بهشوݧ خبر میدم الاݧ هم بابا و اردلاݧ رفتݧ واسہ تحقیق😎
تو دلم گفتم چہ عجب و رفتم تو اتاقم
_اردلاݧ و بابا تحقیق هاشونو کرده بودند و راضے بودن و قرار شده بود سجادے خوانوادش آخر هفتہ بیاݧ براے گذاشتـݧ قرار مدار عقد.💞
یک شب قبل از بلہ بروݧ اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ خانم علیآبـــــادی
════════ ✾💙✾💙✾
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸
°•{مدافع حـــــرم
#شهید_احمــد_حیـــــاری🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️به خواهـــــران و برادرانـــــم توصیه میکنم که پیرو #ولایت باشند حتی اگر به قیمت جان آنها باشد.
◽️اگر پیکـــــرم به دست دشمــــن افتاد سعـــــی نکنید برای بازگشـــــت آن پولی هزینـــــه کنید تا برگـــــردد بلکه بگذارید همانجا بمانـــد زیرا برایم مهم نیست که در کجا دفن شوم.
🔻فرمانده گردان امام حسین (ع)
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_سیزدهم ⬇️ 🔴 #منزل_هفدهم ◾️ #نام_منزل⇦بطن عقبه (بطان) ◽️ #وجه_تسمیه⇦عقبه به کوه دراز
°•|🍃🌸
#قسمت_چهاردهم ⬇️
🔴 #منزل_نوزدهم
◾️ #نام_منزل⇦شراف یا اشراف
◽️ #وجه_تسمیه⇦مردی به نام شراف چشمهای کند و آبهای خوشگوار را در برکهای جمع کرد و اینجا را شراف نامید.
◽️ #زمان_ورود⇦شنبه ۲۶ ذیالحجه، پنجم مهرماه ۵۹ شمسی.
◽️ #مدت_توقف⇦نیمروزی درنگ در این منطقه بوده است.
◽️ #ویژگیها_و_امکانات⇦وجود برکه و آب فراوان. سه چاه بزرگ. ارتفاعات متوسط در نزدیکی این منزلگاه
◽️ #رویدادها⇦۱. بزرگترین و مهمترین حادثه که مسیر کاروان اباعبدالله را تغییر داد، برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با سپاه و همراهان امام است. حر با خود هزار نفر همراه تشنه و خسته به شراف رسیدند. امام فرمان داد آنها را سیراب کنید. وقت نماز ظهر، امام فرمان اذان داد. حجاج بن مسروق جعفی اذان گفت. امام با عبا و نعلینی بیرون آمد تا نماز بگذارد و به حر گفت من بنا به دعوت مردم کوفه و این نامهها آمده ام. امام فرمود: تو با یارانت نماز میگذاری؟
حر گفت: با شما نماز میخوانم. پس از نماز هر یک به خیمه خویش رفتند. پس از نماز عصر امام خطبه خواند و به نامهها اشاره کرد. حر گفت: من از نامهها بیخبرم اما ماموریم از شما جدا نشویم تا شما را به نزد عبیدالله ببریم. امام فرمود: مرگ از این کار به من نزدیکتر است. امام دستور حرکت داد، حر مانع شد و امام فرمود: مادرت سوگورات شود! حر سر جنگ نداشت. زهیر بن القین پیشنهاد جنگ به امام داد و امام فرمود ما آغازگر جنگ نخواهیم بود.
موافقت شد امام به کوفه نرود تا از عبیدالله کسب تکلیف شود و در نتیجه مسیر حرکت کاروان به سمت کربلا تغییر کرد.
🔘➼┅══┅┅───┄
🔴 #منزل_بیستم
◾️ #نام_منزل⇦ذوحَسم
◽️ #وجه_تسمیه⇦حسم به معنی بازدارنده است و چون کوهی بزرگ مانند حصار بوده به نام گفته شده است. ذو حسم به معنی خارزار نیز هست.
◽️ #زمان_ورود⇦ورود به این منطقه احتمالا روز یکشنبه ۲۷ ذیالحجه معادل ۶ مهر ماه بوده است.
◽️ #مدت_توقف⇦حدود نیمروزی توقف بوده است.
◽️ #ویژگیها_و_امکانات⇦ذو حسم منطقه شکارگاه نعمان بن منذر بوده است. اگر حسم از واژه حسام باشد این منطقه خارزار بوده است. منطقه نظامی و محل اسقرار نیروهای عبیدالله زیاد بوده است.
◽️ #رویدادها⇦۱. امام دستور داد تا زنان و کودکان را که با دیدن سپاه حر دچار ترس شده بودند در پناه کوه ذوحسم قرار دهند. ۲. عقبه بن ابی الغیرار میگوید: امام در این نقطه خطبه خواند و به واژگونی روزگار (معروف منکر و منکر معروف شده است) اشاره کرد و فرمود در این روزگار شهادت را جز سعادت نمیبینم. ۳. پس از خطبه زهیر و بریر و هلال بن نافع اعلام وفاداری کردند. این منزلگاه پایگاه عشق بازی و پای فشری بر پیمان است. ۴. گفتهاند امام در خطبه به بیدادگری بنی امیه و شایستگی خود برای رهبری امت اشاره کرده است.
#ادامه_دارد ...
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
🔘 دلباخته کوچههای مدینه
🔘 دلسوخته بقیع
🔘 مداح اهل بیت
🌷 #شهید_سیدمجتبی_علمدار
●ولـــادت: ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ اذان صبح
●جراحت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۱ اذان ظهر
●شهـادت: ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ اذان مغرب
⚫️➼┅═🔘═┅┅───┄
◽️جمعـــــهها بعد از اینکه سیدمجتبــی دعای ندبــــــه را میخواند، دسته جمعی میرفتیم برای فوتبـــــال. سیــد با اینکه زانـوش درد میکرد، خیلی با علاقـــــه و جدی بازی میکرد.
◽️یکی از همین روزها بود که سیــد به بچهها گفت: بازی خشـــــک و خالـی که صفا نداره؛ حتماً باید شرط بندی باشه. یکی از بچه ها با تعجب گفت: آقا سید! شرط بندی؟ از شمـــــا دیـــگه انتـــــظار نداشتیم. سید خندید و گفت: «منظورم شرط بندی حلاله؛ هر تیمی که بازنــــده شد، برای تیم برنده نفری صد تا صلوات بفرسته».
🔺از آن به بعد هر وقت فوتبـــــال بازی میکردیم یا صلـــــوات دهنـده بودیم یا صلوات گیرنده.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻دفاع مقدس🔻
#شهید_محمد_منصوری_نوشآبادی🌷
《سالروز شهـــــادت》
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیـــــث_روز ⇧⇧
#سهشنبـــــہ
☀️ ۵ شهریـــور ۱۳۹۸
🌙 ۲۵ ذیالحجه ۱۴۴۰
🌲 27 اوت 2019
ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یااَرْحَـــــمَالرّاحِمیـــــٖنْ 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️امام سجـاد (ع)
▫️امام باقــــر (ع)
▫️امام صادق (ع)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{سردار والامقام
#شهید_غلاممحمد_نیکعیش🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
#امداد_غیبی
◽️در منطقه حمیدیه، شـــــب بچهها به آقای نیکعیش اعتـــــراض کردند. آقـــا، نیروهای عراقـــــی عقبنشینی میکنند، شمـا چرا دستور حرکـــــت به جلـــــو را نمیدهید. ایشـان گفت: یکـکم صبر کنید تا ببینیـــد چـــــه میشود بعد حرکـــــت میکنیم.
◽️توقف تا صبح ادامه یافت؛ صبـــح به قدرت خدا باران آمد مینهای کاشته شده دشمـــــن نمایـــان شد. آقای نیکعیش با دیدن این صحنـه گفت: نــــگاه کنید؛ اگر دیشب حرکــــت میکردیم همه کشتـــــه میشدیم، حالا وسایلتان را جمـــع کنید، و به هر جا که میخواهید بروید.
🔻مسوول محور طرح و عملیات لشکـر ویژه شهدا
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #پوستر | #شهدایی #نماز_و_شهدا 🔴 مُهر کربلا از قیافهاش پیداست ... 👈 تصویر باز شود ⇧⇧ °•{دان
°•|🍃🌸
#پوستر | #شهدایی
#نماز_و_شهدا
🔴 هر روز یک ساعـــــت برای خـــــدا وقت بگذار ...
👈 تصویر باز شود ⇧⇧
°•{سردار
#شهید_مصطفی_ردانـــــیپور🌹}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯