eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا ▫️هرگز ننوشت آنچه برازنــده توست ▫️تاریخ که تا همیشه شرمنده توست ▫️ایثار، وفا، عشـق، عمل، آیینه، صبر ▫️اینها همه محتوای پرونــده توست #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{ســردار والامقام ابالفضـــــل جبهه‌ها 🕊🌹}•° 🔴 ◽️حاج حسين رزمنده‌ها را عاشقـــــانه دوست داشت و گاه اين عشق را جور‌ی نشان می‌داد كه انسان حيران می‌شد. ◽️يك شـب تانك‌ها را آماده كرده بوديم و منتظـــــر دستـور حركــــت بوديم. من نشسته بودم كنار برجــــك و حواسـم به پیرامونمـــــان بود و تحركاتـــــی كه گاه بچه‌ها داشتند. يك وقت ديدم يك نفـــر بين تانك‌ها راه می‌رود و با سرنشيــن‌ها گفت و گوهای كوتاه می‌كند. كنجكـــــاو شدم ببينم كيست. ◽️مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنـــــار تانكـــــی كه مـن نشسته بودم رويــش. همين كه خواستم از جايم تـــــكان بخورم، دو دستـــــی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيــــد. گفت: به خدا سپردمتون! ◽️تا صداش را شنيدم، نفسم بريد. گفتم: حاج حسين؟ گفت: هيـــــس؛ صدات در نياد! و رفـــت سراغ تانک بعدی. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ 💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 🔴 #عاقبت_بخیری ◽️این مرد الهی، #شهید_مهدی_باکـری است و دیگری سیدمهدی پوری حسینی، رییـــــس ســـــازمان خصوصی‌سازی که بازداشت شد ◽️سیدمهدی حسینـــــی روزگاری بعــد عملیات بدر در پاسگاه زید با بسیجی‌ها بحـــث می‌کرد که باید بگردند و از روی زمین فشنگ‌های ســــالم را پیدا کنند و برگردانند به بیت المال.. ◽️حالا شده دکتـــــر #پوری_حسینی، کسی که میلیـــــاردها تومــان از همین بیت‌المال را به باد فنا داده؛ دنیا عجب بالا پایینی دارد! 🔻ابتـــــلاء و امتحــــان قاعده و سنت همیشگی خــــداوند است و فقط مردان الهی‌اند که از این آزمون‌ها سربلند خارج می‌شوند. ✨اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً✨ °•{بزرگ مرد الهی #شهید_مهــــدی_باکـــــری🕊🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیستم _بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفا
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _چیزے نگفتم تعجب کرده بودم😟 از ایـݧ لحن دستے بہ موهاش کشید و آهے از تہ دل خانم محمدے دلیل دورے مـݧ از شما بخاطر خودم بود. مـݧ بہ شما علاقہ داشتم ولے نمیخواستم خداے نکرده از راه دیگہ اے وارد بشم.😕 _مـݧ یک سال ایـݧ دورے و تحمل کردم تا شرایطمو جور کنم براے خواستگارے پا پیش بزارم. نمیدونید کہ چقد سخت بود همش نگراݧ ایـݧ بودم کہ نکنہ ازدواج کنید 😐 هر وقت میدیدم یکے از پسرهاے دانشگاه میاد سمتتوݧ حساس میشدم قلبم تند تند میزد دل تو دلم نبود کہ بیام جلو ببینم با شما چیکار داره وقتے میدیدم شما بے اهمیت از کنارشوݧ میگذرید خیالم راحت میشد.😣 وقتی این حرفارو می‌شنید سرشو انداخته بود پایین شنیدم و سرمو انداختہ بودم پاییـݧ درمورد صداقت هم مـݧ بہ شما اطمیناݧ میدم کہ همیشہ باهاتوݧ صادق خواهم بود بازم چیز دیگہ اے هست❓ فقط.... _فقط چے❓ آقاے سجادے مـݧ هرچے کہ دارم و الاݧ اگہ اینجا هستم همش از لطف و عنایت شهدا و اهل بیت هست 💚 شما با توجہ بہ اوݧ نامہ کماکاݧ از گذشتہ ے مـݧ خبر دارید مـݧ خیلے سختے کشیدم خانم محمدے همہ ما هرچے کہ داریم از اهل بیت و شهداست ولے خواهش میکنم از گذشتتوݧ حرفے نزنید ☺️ _شما از چے میترسید❓ آهے کشیدم و گفتم:از آینده سرشو انداخت پاییـݧ و گفت:چیکار کنم کہ بهم اعتماد کنید هرکارے بگید میکنم نمیدونم.... _و باز هم سکوت بیـنموݧ براے گوشیم پیام اومد "سلام آبجے خنگم،بسہ دیگہ پاشو بیا خونہ از الاݧ بنده خدا رو تو خرج ننداز😜یہ فکریم براے داداش خوشتیپت بکـݧ.فعلا" _خندم گرفت😁 سجادے هم از خنده ے مـݧ لبخندے زد و گفت خدا خیرش بده کسے رو کہ باعث شد شما بخندید و ایـݧ سکوت شکستہ بشه😉 بهتره دیگہ بریم اگہ موافق باشید حرفشو تایید کردم و رفتیم سمت ماشیـݧ باورم نمیشد در کنار سجادے کاملا خاطراتم تو ایـݧ پارک و فراموش کرده بودم... _پشت چراغ قرمز وایساده بودیم🚦 پسر بچہ اے بہ شیشہ ماشیـݧ زد سجادے شیشہ ماشینو داد پاییـݧ سلاااام عمو علے سلام مصطفے جاݧ عمو علے زنتہ❓ازدواج کردے❓ سجادے نگاهے بہ مـݧ کرد و با خنده گفت: ایشالا تو دعا کــݧ🌸 _عمو پس ایـݧ یہ سال بخاطر ایـݧ خانم فال میگرفتے❓ سجادے ابروهاش بہ نشانہ ے ایــݧ کہ نگووو داد بالا عمو خوش سلیقہ اے هاااا خندم گرفتہ بود😄 خوب دیگہ مصطفے جاݧ الاݧ چراق سبز میشہ برو إ عمو فالونمیگیرے❓خالہ شما چے❓ خانم محمدے فال بر میدارید❓ بدم نمیاد. چشمامو بستم نیت کردم و یہ فال برداشتم سجادے هم برداشت... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_ابراهیــم_عشریـــــه🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️حول محور قـــــرآن، نبوت و ولایـت، اتحـــــاد خود را حفـظ نمایند تا نگذارند دشمن زبـــــون با استفاده از منافقیـــــن داخلی (همانها که از همان ابتدا به دنبال خزیدن در آغوش استکبار بودند و فتنـه 88 را به وجود آورند و به وجود آورنده فتنـه‌های آینده نیز خواهند بود) فکـــــر تعدی به ایـــــران اسلامی را به خود راه دهد. ◽️توشـــــه آخـــــرت خود را از مجالس سوگواری حضرت اباعبدالله الحسیــــــن (علیه السلام) و شهـــدای کربلا و اسارت عمه ســـــادات خانم زینـــــب (سلام الله علیها) فراهم آورید و بدانید که بهشـــت حقیقـــــی را می‌توانید در همین مجالس جست و جو کنید. ◽️حسیـن گونه و زینب وار زندگی کنید و با همین حال به دیدار خـدایتان بروید. ذکـــر و یاد مولایمـــــان حضرت بقیةالله ارواحنـــا فداه را هرگز فراموش نکنید و توسل به مادر سادات خانم زهـرای اطهر را کار هر روزتان قرار دهید. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 #فرازی_از_وصیتنامه #شهید_مهدی_ثامنـــــی‌راد🕊🌹 ◽️برادران من خود را دست کم نگیرید، دنیا و ابرقدرت‌های دنیا از لباس سبز ما و اســـم ما می‌ترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است. ◽️خود را کوچک نشمارید؛ بدانید که ما الگویی همچون ابــاعبدالله‌الحسیـــــن و ابوالفضل‌العبـــــاس داریم. ما علی‌اکبر و علی‌اصغــر داریم. این خاندان عصمت و طهارت از کودک شش‌ماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیــــب ابن ظاهر. ◽️پس بدانید که ادامـــه دادن راهـــــی همچون این بزرگواران راه به شهـادت و رسیدن به معبود حقیقی است.  #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مرد پولادین مبارز انقلابی و دادستان #شهید_سیداسدالله_لاجوردی🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️خـــــدايا! تو شاهـــــدی چندين بار به عناوين مختلف، خطر منافقين انقلاب را (همانان که التقاط، به گونه منافقيـــــــن خلـــق سراسر وجودشان را و همه ذهــن و باورشـــــان را پـــــــر کرده و همــــانان که رياکارانه برای رسيدن به مقصودشان دستمال ابريشمی بسيار بزرگ "به بزرگی مجمع الاضداد" به دست گرفته‌اند، هـــم #رجایـی و #باهنــر را می‌کشنــــد و هم به سوگشان می‌نشينند، هم با منافقيـــن خلق، پيوند تشکيلاتی و سپس...! برقرار می‌کنند، هم آنان را دستگيـــر می‌کنند و هم برای آزاديشـــان و اعطای مقـــــام و مسئوليـــــت بـد آنان تلاش می‌کنند و از افشای ماهيت کثيف آنان سخت بيمناک می‌شوند، هم در مبـــارزه عليه آنان و در حقيقت برای جلـــب رضايت مسئولين و نجـــــات بنيادی آنان خود را در صـــــف منافق‌کشان می‌زنند و هم در حوزه‌هـای علميه به فقه و فقاهت روی می‌آورند تا مسير فقه را عوض کنند)، به مسئوليــن گوشزد کرده‌ام ولی نمی‌دانم چرا ترتيب اثر نداده‌اند. ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_دهم ⬇️ 🔴 #منزل_یازدهم ◾️ #نام_منزل⇦《خُزیمیّه "حُزیمیّه"》 ◽️ #وجه_تسمیه⇦تصغیر خزیمه م
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦زَرود (زُرود) ◽️ ⇦زرود یعنی بلعنده، این منطقه ریگذار و شنزار بود و آب را می‌بلعید. ◽️ ⇦احتمالاً ۲۱ ذی‌الحجه (دوشنبه) معادل ۳۱ شهریور ۵۹ شمسی ◽️ ⇦احتمالاً امام شبی را در این منطقه گذرانده است. ◽️ ⇦۱. دارای حوض و برکه بوده است. ۲. میان منطقه بنی عبس و بنی یربوع و متصل به جَدود بوده است. (منطقه مهم اقتصادی) ۳. چادر مجلل و با شکوه زهیر در این منطقه افراشته بود. قصری نیز در این منطقه بوده است. ◽️ ⇦۱. ملاقات عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل با ابا عبدالله و گزارش شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه که باعث گسستن گروهی از امام شد. ۲. اعلام وفاداری و همراهی همراهان آبگاه جهینه مجمع بن زیاد، عیّادبن مهاجر و عقبة بن صلت. ۳. مهم ترین حادثه پیوستن زهیربن القین بحلی به امام است. او در این نقطه در چادر بود که امام یکی از یاران را به سراغش فرستاد تا امام را همراهی کند و زهیر به تحریک همسرش دلهم یا دیلم به امام پیوست. برخی نوشته‌اند زهیر عثمانی بود و قصد همراهی نداشت و امام با شیوه‌ی شیرین و خاص خود او را جذب و همراه کرد. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦ثعلبیّه ◽️ ⇦ثعلبه، مردی از بنی اسد، در آنجا قناتی ساخته بود به همین سبب به آن ثعلبیه می‌گفتند. ◽️ ⇦قبل از ظهر روز سه‌شنبه ۲۲ ذی‌الحجه معادل اول مهر ماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦توقف بسیار کوتاهی داشته است. ◽️ ⇦آب کافی و مقداری درخت، قنات و چشمه، جمعیت قابل توجه، محل اُتراق کاروان‌ها ◽️ ⇦۱. دیدار فرزدق را با امام در این محل ذکر کرده‌اند که قطعاً نادرست است. دیدار بشربن غالب اسدی نیز مطرح شده است. ۲. ملاقات اباهره ازدی که علت خروج امام را پرسید و بنی‌امیه را ستایش کرد. امام فرمود: اگر در مدینه بودی جای پای جبرئیل را در خانه‌مان نشانت می‌دادم. ۳. دیدار وهب بن عبدالله (عبدالله عمیر کلبی) و همسرش و مادرش با امام و همراهی تا کربلا برخی گفته‌اند ابتدا مسیحی بودند. ۴. دیگر بار خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید. امام به خانواده‌ی عقیل فرمود: بروید. آنان گفتند تا انتقام نگیریم از پای نمی‌نشینیم. (این گفته قابل تردید است.) ۵. امام ماجرای حضرت یحیی و شباهت فرجام خود را به این پیامبر (شهادت و قرار گرفتن سر در تشت) بیان کرد. ۶. ملاقات بجیر، پیرمردی از اهالی ثعلبیه با امام، وی می‌گوید امام با لباسی زرد رنگ با جیبی در قسمت بالای آن دیده شد. ۷. امام در این محل خواب دید که منادی می‌گوید: شما شتابانید و مرگ نیز با شتاب در پی شماست. تا به بهشتتان برساند و علی‌اکبر در باب این خواب با پدر گفت و گو کرد (این خواب را به منزلگاههای دیگر نیز نسبت داده‌اند.) ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_علیرضا_بابایـــــی🕊🌹}•° #کلام_شهید ◽️شهید بابایی معتقد بود نباید اجـــازه بدهیم كار به جایی برسد كه #آقـا به ما بگویند بسیجی‌ها وارد میدان شوند قبل از اینـــكه ایشـــــان دستـــور دهند، باید خودمان وارد میدان شویم. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #کلام_ناب 🔴 دیدار رهبر انقلاب اسلامی با خانواده #شهید_روبرت_لازار ▫️اقلیـــــت مسیحی، هم ارا
°•|🍃🌸 #کلام_ناب 🔴 رهبر انقلاب در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت شهدای استان قزوین ▫️اگر پیــام شهـــــدا را درست بشنویم گرایـش به شـــــرق و غـــــرب از بین ما می‌رود. #حضرت_آقا #اَللّهُمَّ‌احْفِظْ‌قٰائِدَناالاِمٰام‌خٰامِنه‌ایٖ #جانمان_فدای_رهبرمان_سیدعلی💚 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻سردار دفاع مقدس🔻 #شهید_ناصـــــر_قاسمـــــی🌷 《ســـــالروز ولادت》 ●فرمانده بسيج ناحيه همدان، رئيس ستاد لشگر 32 انصار الحسين #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
کانال افتتاح شد😍👌 🔘گلچینی از بهترین مداحی‌های روز 🔘مداحی با متن نوحه 🔘کلیپهای مذهبی 🔘انواع سبکها در کانال آوای علویون ┄┅═════════┅┄ http://eitaa.com/joinchat/460587025C3da18baa33 ┄┅═════════┅┄
﷽ #حدیـــــث_روز ⇧⇧ #شنبـــــہ ☀️ ۲ شهریـــور ۱۳۹۸ 🌙 ۲۲ ذی‌الحجه ۱۴۴۰ 🌲 24 اوت 2019 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یار‌َبّ‌َالْعالَمیــــٖـن 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا و تو . . . ثبت می‌ڪنی تمام آنچه را ڪہ ، خاطره می‌شود و رفتنی است #ســــــلامــ #صبحتـــون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_نـــــادر_حمیـــــد🕊🌹}•° #شهیدی_که_عکس_و_نوشته_اعلامیه_شهادتش_را_انتخاب_کرد ◽️خط ولایت فقیه را بگیرید که نجات در آن است و اگر لایق شهـــادت شدم و بنا شد تصویری از مــن منتشر کنید این عکس را منتشر کنید و این جمله را کنار تصویرم بنویسید: ◽️یا محســـــن قد اتـــاک المسیء و قد امرت المحســــن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمــد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی. ◽️ای خـــــدایی که به بندگان احســـان می‌کنی بنـده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده‌ای که نیکـــوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکـــوکاری و من گناهــکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی‌هایی که می‌دانی از من سر زده بگذر》 °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{ذوالفقار سیدعلی #سردار_قاسم_سلیمانـــــی🕊🌹 #بر_بال_سخن ▫️باشهدا بودن سخت نیست، ▫️باشهدا ماندن سخته !! ▫️مثل شهدا بودن سخت نیست، ▫️مثل شهدا ماندن سخته!! 🔻راه ‌شهدا یعنی؛ نگه داشتن ‌آتش در دستانت..!! 🔺از سمت راست تصویر به ترتیب⇩⇩ #شهید_مصطفی_صدرزاده #سردار_قاسم_سلیمانی #شهید_مهدی_صابری #شهید_نادر_حمید #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_بیست‌ویکم _چیزے نگفتم تعجب کرده ب
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _چشمامو بستم و نیت کردم و یہ فال برداشتم🕊 سجادے هم برداشت... _۵ثانیہ مونده بود کہ چراغ سبز بشہ...🚦 سجادے دستشو دراز کرد و از داشتبرد ماشیـݧ کیف پولشو برداشت و یک اسکناس ۵ تومنے داد بہ مصطفے. چراغ سبز شده بود🚦 اما سجادے هنوز حرکت نکرده بود ماشیـݧ‌ها پشت سر هم بوق میزدند از طرفے داشتبرد همونطور باز مونده بود و سجادے میخواست ببندتش و کیف پولو فال هم دستش بود کیف پول و فال رو از دستش گرفتم و ازش خواستم حرکت کنہ کیف پولو داخل داشتبرد گذاشتم داخل داشتبرد پر از فالهاے باز شده بود روے هر پاکت هم چیزي نوشتہ شده بود✉️ داشتبرد و بستم. فالها دستم بود و قاطے شده بود سجادے کنار خیابوݧ وایستاد و برگشت سمت مـݧ دوباره نگاهموݧ👀 بہ هم گره خورد سجادے نگاهش و دزدید و سمت دستام چرخوند و با خنده گفت: إ فالها قاطے شد😁 با سر تایید کردم و با ناراحتےگفتم:تقصیر مـݧ بود ببخشید. ایرادے نداره دوباره نیت میکنم از بیـݧ ایـݧ دو فال یکیشو بر میدارم چشماشو بست😌 و نیت کرد دوتا فال و بیـݧ دستام نگہ داشتم بہ سمتش گرفتم یکے از فالها رو برداشت و باز کرد و خوند و لبخندے روے لباش نشست از فضولے داشتم میمردم.🤓 با گوشہ‌ے چشم بہ برگہ‌اے کہ دستش بود نگاه میکردم اما نمیتونستم بخونم خیلے ریز نوشتہ شده بود📝 کلافہ شده بودم پاهامو تکوݧ میدادم متوجہ حالتم شد و فال و بلند خوند "دل نهادم بہ صبورے کہ جز ایـݧ چاره ندارم ..."😍 _بعدم آهے کشید و حرکت کرد. خانم محمدے شما فالتوݧ رو باز نمیکنید؟ با بدجنسے گفتم. میرم خونہ باز میکنم اخمهاش رفت تو هم😣 و با ناراحتے گفت:باشہ هر طور صلاح میدونید. _خندم گرفتہ بود😄 دلم سوخت براش اما دوست داشتم یکم اذیتش کنم گوشے سجادے زنگ خورد📱 چوݧ پشت فرموݧ بود جواب داد و گذاشت رو بلند گو _سلاااااام علے آقاے گل _سلام آقاے محسنے فداکار _إ چیشده علے جوݧ حالا دیگہ غریبہ شدیم کہ میگے محسنے😳 _نہ وحید جاݧ حالا قضیہ‌ے فداکار چیہ❓ سجادے خندید و گفت:هیچے باشہ باشہ حالا مـݧ و مسخره میکنے❓ وایسا فردا تو دانشگاه جلوے خانو... سجادے هول کرد و سریع گوشے و از رو بلند گو برداشت و گفت وحید جاݧ پشت فرمونم بعدا تماس میگیرم خدافظ...✋ _بعد با حالت شرمندگے گفت توروخدا ببخشید خانم محمدے وحید یکم شوخہ... حرفشو قطع کردم و باخنده😁 گفتم ایرادے نداره خدا ببخشہ... نگاهے بہ ساعتم انداختم ساعت ۴ بود چقدر زود گذشت اصلا متوجہ گذر زماݧ نبودیم آقاے سجادے فکر میکنم دیر شده باید برم خونہ سجادے نگاهے بہ ساعت⏱ ماشیݧ انداخت گفت:اے واے ساعت ۴ اصلا حواسم بہ ناهار نبود اجازه بدید بریم یہ جا ناهار بخوریم بعد میرسونمتون. باور کنید اصلا گشنم نیست آخہ اینطورے کہ نمیشہ مـݧ اینطورے شرمنده میشم. تا یک ساعت دیگہ میرسونمتوݧ خونہ. سرعت ماشیـݧ رو زیاد کرد و جلوے رستوراݧ وایساد خیلے سریع غذا رو خوردیم و منو رسوند خونہ _داشتم از ماشیݧ🚙 پیاده میشدم کہ صدام کرد اسمااااااء خانوم❓ (تو دلم گفتم وااااے بازم اسمم و...) بلہ❓ حرفے باقے مونده کہ بخواید بزنید❓ إم....ݧ فکر نکنم... _شما چے❓ اصلا... مـݧ کہ گفتم مسئلہ فقط شمایید اگہ اجازه بدید مـݧ بہ مادرم بگم امشب زنگ بزنݧ☎️ با خوانواده... حرفشو قطع کردم. آقاے سجادے یکم بہ مݧ زماݧ بدید... ممنوݧ بابت امروز بہ خوانواده سلام برسونید. خدافظ✋ _اینو گفتم و از ماشیݧ پیاده شدم و با سرعت رفتم داخل خونہ بہ دیوار تکیہ دادم و یہ نفس راحت کشیدم برخوردم بد بود. بچگانہ رفتار کردم حتما سجادے هم ناراحت شد.... _اما مݧ ..مݧ میترسیدم... باید بهم حق بده باید درکم کنہ مݧ بہ زماݧ احتیاج دارم....🤔 باید بهم فرصت بده... پکرو بے‌حوصلہ پلہ‌ها رو رفتم بالا وارد خونہ شدم و یراست رفتم تو اتاقم لباسامو در آوردم و پرت کردم یہ گوشہ نشستم رو تخت.سردرد عجیبے داشتم🤕 موهامو دورو برم پخش کردم و دوتا دستمو گذاشتم روے شقیقہ‌هام _خدایا...🍃خودت کمکم کن تصمیم گیرے سختہ از آینده میترسم.علے پسره خوبیہ اما.... دوباره از پرویے خودم خندم گرفت(علی) در اتاق بہ صدا در اومد یہ نفر اومد تو اول فکر کردم مامانہ تو هموݧ حالت گفتم:سلام ماماݧ سلام دختر بے معرفتم صداے ماماݧ نبود😳 _سرمو آوردم بالا زهرا بود اما اینجا چیکار میکرد إسلااااااام زهرا تویے❓اینجا چیکار میکنی❓ دستشو گذاشت رو کمرشو با لحݧ لوس و بچگانہ‌اے گفت:میخواےبرم❓ دستشو گرفتم و گفتم:دیوونہ ایݧ چہ حرفیہ بیا اینجا بشیݧ چہ خبر❓ راستش ظهر بعد از اذاݧ روبروي مسجد🕌 داداشت آقا اردلاݧ و دیدم.. خب خب❓ گفت یکم مریض احوالے اومدم بهت سر بزنم.... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی ════════ ✾💙✾💙✾ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🍃🌸 °•{مبارز انقلابی #شهید_سیدعلی_اندرزگو🕊🌹}•° #کلام_شهید ◽️کسانی که پشت سیدعلی خامنــه‌ای بایستند سعادتمند و رستــگار می‌شوند، اما آنهایی که در مقابلش بایستند آتــش جهنم به سراغشان می‌آید. ◽️شهید اندرزگـــــو آرزوی یک حکومت اسلامی را داشت و ما هم دعــا می‌کنیم که همین سید بزرگوار، پرچم این انقلاب را به دست صاحبش بسپارد. راوی 👈 فرزند شهید ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافع حـــــرم 🕊🌹}•° ◽️وقتی تصمیــــم به رفتــن گرفت من سعی کردم مانع او شوم، اما قبول نکرد. گفتم حداقل صبر کن و مدتی دیگر برو، چون قرار بود تا مـدت کوتاهـــــی دیگر فرزند دوممان به دنیـا بیاید؛ اما علی به هیچ وجه کوتاه نیامد و حرفهایی به من زد که هر منطق و استدلالی در مقابل آن رنگ می‌باخت. ◽️به من گفت را فراموش نکن که خیلی‌ها بهانه‌ها آوردند و زمانـــــی که بـــاید شتـــــاب می‌کردند وظیفه‌ی خود را به بعد موکـول کردند و گفتند بعدا اقــــدام می‌کنیم اما آنها بعداً هرگز فرصت پیوستن به را پیدا نکردند؛ در واقع همین بهـــــانه‌ها زمین گیرشان کرد. راوی 👈 همسر شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ 💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_علـــــی_یزدانـــــی🕊🌹}•° #فرازی_از_وصیتنامه ◽️به مـن ناکام نگوئید که من به کـــــام خویش (شهادت) رسیدم و عروسی‌ام را در جبهه‌ها با نـــــو عروســـــم (شهـادت) کرده‌ام و بر سجـــــاده خــــون خویش و مهری از رگبار آتشین، نماز عشق خواندم و این افتخـــــار مــاست که با عـــــروس (شهادت) به خــانه آخـــــرت وارد شویم مبارکمان باد. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🍃🌸 #قسمت_یازدهم ⬇️ 🔴 #منزل_سیزدهم ◾️ #نام_منزل⇦زَرود (زُرود) ◽️ #وجه‌_تسمیه⇦زرود یعنی بلعنده،
°•|🍃🌸 ⬇️ 🔴 ◾️ ⇦زباله ◽️ ⇦زباله به معنی محلی است که آب را در خود نگه می‌دارد. ◽️ ⇦چهارشنبه ۲۳ ذی‌الحجه برابر با ۲ مهرماه ۵۹ شمسی. ◽️ ⇦معلوم می‌شود امام و کاروان وی در این محل درنگ داشته و چادرها برپا کرده‌اند. ◽️ ⇦۱. بین واقصه و ثعلبیه، گسترده و سرشار از آب بوده است. ۲. دارای حصار و مسجد بوده است. ۳. بازارهایی داشته است. ◽️ ⇦۱. امام خبر شهادت عبدالله بن یقطر برادر رضاعی خود را در این منطقه دریافت کرد. ۲. خبر شهادت فجیع مسلم بن عقیل و هانی بن عروة دیگر بار دقیق و با جزئیات به امام رسید و گروه گروه ار همراهان پیوسته، گسسته و رفتند. دختر مسلم بن عقیل، حمیده همین که دریافت گریه کرد. امام او و برادرانش را نواخت و گفت من جای پدر شما هستم. ۳. فرستاده محمد بن اشعث که به خواهش مسلم، پیمان شکنی مردم کوفه را به اطلاع امام می‌رساند در همین آبگاه با امام دیدار کرد. گویا همین پیک خبر کشته شدن قیس بن مسهر صیداوی را نیز داد. منزل زباله یکی از پالایشگاه های مهم راه است. دریافت خبرهای تلخ باعث گسستن سست عنصران دنیازده شد. آنان که تا این لحظه هنوز ژرفای حادثه را درک نکرده بودند. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔴 ◾️ ⇦قاع ◽️ ⇦قاع یعنی دشت صاف و هموار. ◽️ ⇦چهارشنبه ۲۳ ذی‌الحجه معادل دوم مهرماه ۵۹ شمسی ◽️ ⇦گذرا، بی‌درنگ از آن گذشته است. ◽️ ⇦۱. دشت صاف و هموار، ۲. بدون آب و درخت، با خارها و گیاهان پراکنده بیابانی ◽️ ⇦۱. هیچ رویداد شخصی در این منزل گزارش نشده است. ۲. امام از رهگذران بیشتر کسب اطلاعات کرده است. ۳. کاروان امام پس از گسستن تعداد قابل توجهی از همراهان در منزل زباله، از این محل گذشته است. ۴. دیگر بار امام از شهادت خویش و همراهان سخن گفته است. ... ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🍃🌸 °•{مدافـــــع حـــــرم #شهید_حسن_قاسمــــی_دانا🕊🌹}•° #برگی_از_خاطرات ◽️تو حلب شب‌ها با موتور، حســن غذا و وسایـــــل مورد نیـــــاز به گروهـــــش می‌رساند. ما هـــروقـــــت می‌خواستیم شــب‌ها به نیـــــرو‌ها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. ◽️یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچــــه‌ها برسونیم، چـــــراغ موتورش روشن می‌شد چند بار گفتم چراغ موتور و خامــــوش کن، امکان داره قنـــــاص‌ها بزنند. ◽️خندید! من عصبی شدم، با مشـت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندیــد! و گفت «مگر خاطرات شهیـــــد کــاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیـــــرهای رســـــام از بین پاهاش رد می‌شد. نیــــروهاش می‌گفتند فرمانـــــده بیا پایین تیــر می‌خوری». در جواب می‌گفت «آن تیــری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». ◽️حســـــن می‌خندیـد و می‌گفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشــــم دیدم که چند بار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید. راوی 👈 #شهید_مصطفی_صدرزاده °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 👈میخوانیـــــم #دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩ 🔻سردار دفاع مقدس🔻 #شهید_محمـــــد_تورانـــــی🌷 《ســـــالروز ولادت》 ●فرمانده گردان عملیاتی سپاه #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨ #شبتـــــان_بخیـــــر #عاقبتتان_شهدایی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯