eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_هادی_دلها ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ #قسمت_نهم امروز حال خانواده عطایی فرد داغون
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ نامه رو باز کردم.. با همون خط اول اشکم دراومد😭 ✍بسم رب الشہدا والصدیقین 🔸چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند 🔹و تمــــاشاے تو زیبـــــاست اگر بگذارند 🔸من از اظهار نظـــــرهاے دݪـــــم فهمیدم 🔹عشـق هم صاحب فتواست اگر بگذارند 🔸دل سرگشته من! این همه بیهوده مگر 🔹خانه دوسـت همینجاست اگر بگذارند 🔸سنـــد عقــل مشاء است همه میدانند 🔹غضب آلـــود نگاهــــم نکنید ای مردم! 🔸دل من مـــــال شماســـت اگر بگذارند سلام زینب قشنگم✋ این نامه رو درحالی مینویسم ڪه یکی دو ساعت به عملیات مونده و تو اون رو زمانی میخوانی که یا شدم.. امیدوارم دومے باشد چرا که امتحان اسارت امتحانی سخت است و من ترس از مردودی و شرمندگی دارم😔 زینب عزیزتر از جانم.. حرفهای مفصل را در نامه‌ای💌 که خانم رضایی به دستت میرسانند نوشته‌ام.. اما در این نامه میخواهم در مورد این بگویم.. این خواهر گرامی بانوی صبور است همان سنگ صبور تو.. ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ از همان سال ۹۲ که لیاقت مدافع بی بی رو پیدا کردم.. نگرانیم بودی.. اما اینبار که آمدم از تو برای آنکه نگران صبر و تحمل تو بودم..😔 این خواهر گرامی را انتخاب کردم که بعد از من مراقب تو باشد، امیدوارم خیلی زود با این خواهر بزرگوار دوست شوی تا خیالم راحت شود. دوستدار تو.. برادرت حسین🌷 وقتی نامه‌ی حسین عزیزم تموم شده بود دم در خونه بودم زنگ زدم وارد خونه شدم میخواستم برم تو اتاقم _سلام مامان: سلام _زینب جان حسین که رفته.. تو هم میری تو اتاقت.. من دلم به کی خوش باشه خب؟💔😔 زینب: من خوبم..😊 مامان: الله اکبر مشخصه😒 زینب امروز یه خانمی اومده بود خونه میگفت از طرف 🌷حسـین🌷 اومده. برگشتم کامل به سمتش ینی پریدم به سمت مامان.. _اسمش چی بود؟؟؟؟!😳😨 مامان: خانم رضایی😒 _رضایی😳 شماره نداد؟؟ آدرس نداد؟؟ مامان: آروم باش.. تو اتاقته😳 دویدم سمت اتاقم🏃‍♀ _سلام خانم رضایی ببخشید خانم رضایی: سلام زینب قشنگم.. خوبی خانم گل😊 با حرف خانم رضایی اشکم دوباره جاری شد😭😭 _ممنون خانم رضایی: _الهی من بمیرم برای دلت.. ناهار خوردی؟؟ _نه😭 خانم رضایی: _عزیز دلم ناهارتو بخور استراحت کن ساعت ۶ میام دنبالت بریم جایی..😊 _آخه😢 خانم رضایی: آخه بی آخه.. 😠 ناهارتو کامل میخوریا _چشم خانم رضایی: یاعلی✋ _یاعلے 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو مینودری ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286