eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👈آخرین عکس! ➖ سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۶۵ ۵ 🔻 آن روز ، کنار «محسن کردستانی» و «سلیمان ولیان» داخل سنگر کوچک‌شان نشسته بودم. سنگر جا برای دراز کشیدن نداشت. محسن پیک دسته بود. ریز بود، ولی ایمانی قوی داشت. زیر شدیدترین آتش، این طرف و آن طرف می‌دوید و پیام‌ها را می‌رساند. این بار هم را همراه آورده بودم. برای این‌که آسیب نبیند، آن را داخل کیسه‌ی پلاستیکی پیچیده بودم و در کیف کوچک کمک‌های اولیه جا داده بودم. گفت: حالا که دوربینت رو تا این‌جا آورده‌ای، دو سه تا عکس از ما بگیر. 📍اصلا به فکرم نرسیده بود. راست می‌گفت. فکر نبودم. آن را درآوردم و به محسن گفتم: - ژست بگیر می‌خوام یه مشدی ازت بگیرم. با تبسمی ‌دل‌نشین در گوشه‌ی سنگر نشست و من عکس گرفتم؛ خاک‌گرفته‌ای که خستگی چند روز نبرد مداوم از آن پیدا بود و که زودتر از لبانش می‌خندیدند. دوربین را به او دادم و او هم عکسی از من و سلیمان ولیان گرفت که هم ته سنگر تکیه داده بودیم. دقایقی بعد رفتم تا به خاکریز عقبی سر بزنم. 🔅 در برگشت، دوان دوان به طرف پست امداد رفتم. جلوی در ورودی، حاج آقا تیموری را دیدم که روی مجروحی دولا شده بود و سعی می‌کرد به او کمک کند. همچنان دست و پا می‌زد و آخرین لحظاتش را می‌گذراند. جلوتر که رفتم، کردستانی را شناختم. سرم گیج رفت. آخر، قبل پهلویش بودم و حالا داشت جلوی چشمم جان می‌داد. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
✍️این‌گونه نبود که امدادگرها فقط کارهای بهداری و رسیدگی به مجروحین را انجام دهند. جایی‌که لازم می‌شد، وسط معرکه‌ی جنگ، خود را به خطر می‌انداختند و مبارزه می‌کردند. . 🔹سیدعلی منتظری در بهشهر به دنیا آمده بود؛ مادرش سیده ننه بابایی و پدرش سید علی‌اکبر نام داشت، با ۷ برادر که همیشه ۳ یا ۴ تای آن‌ها تو جبهه بودند. 🔹اولین بار سال ۶۰ تو ۱۴ سالگی همراه عمویش به کردستان می‌رود. عمویش آن‌جا اسیر می‌شود و سید‌علی هم از ناحیه گردن مجروح. 🔹پس از بهبودی، و سپس می‌شود و در سال آخر جنگ، مسوول اورژانس مرکزی شلمچه.🔹در حمله‌ی سنگین بعثی‌ها برای بازپس‌گیری شلمچه، مجروحین بسیاری به اورژانس شلمچه که اورژانس مادر بود، سرازیر می‌شوند. 🔹متأسفانه نتوانستیم خط را نگه داریم و فرماندهان دستور عقب نشینی صادر کردند! 👌اما سیدعلی منتظری گفت: «من برنمی‌گردم! این مجروحین، پیش من امانت‌اند. تا این‌ها این‌جا هستند، اورژانس را رها نمی‌کنم! بعثی‌ها باید از ‌‌روی جنازه‌ام رد شوند تا به مجروحین برسند!» 😔همین هم شد؛ بعد از ساعت‌ها دفاع جانانه سیدعلی و همکارانش، تانک‌های بعثی از ‌‌روی پیکرشان گذشتند تا به سنگر اورژانس رسیدند.🦋 سید‌علی منتظری ۱۳۶۷/۳/۴ در ۲۲ سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش در کربلای شلمچه ماند و مفقودالاثر شد تا اینکه در ۱۳۷۷/۹/۲۵ تفحص شد و در گلزار شهدای امامزاده حسن شهیدآباد بهشهر جوار همرزمانش آرام گرفت. 🍃🌺🌷🍃 🌾راوی: نورعلی کاویان
💔 بالاي سرش كه رسيدم هراسان شد. گفتم: «نترس! امدادگرم.» گفت: «من خوبم برو به بقيه برس». اصرار كردم. گفت: «تا تو هستی نمياد.» گفتم: «كی؟» گفت: «برو من موندنی نيستم. برو تا بياد.» خلاصه آنقدر گفت كه بلند شدم.... بعداً فهميديم : "زخمی‌ها منتظر حضرت حجت می‌مانند" انتشار به مناسبت دیدار امدادگران با امام خامنه‌ای 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi