💔
جواد، محمد پسرم، رضا دامادم و چند تا از بچه های دیگر دور مسئول ثبت نام سوریه را گرفته بودند و هر کدام از یک طرف به من می گفتند سفارش ما را بکن تا اسممان را بنویسد.
مسئول ثبت نام اسمشان را نمی نوشت می گفت فعلا #شهید_مهدی_اسحاقیان تازه شهید شده و صلاح نیست کسی از #درچه برود!!!
یکهو جواد به من گفت: راستش را بگو از بین ما چه کسی زودتر #شهید می شود؟
گفتم فعلا نمی خواهد شهید بشوید. صبر کنید #سالی یک بار. مردم که به خواب رفتند، آن وقت....
بمیرم! این را گفتم و جواد، سر سال شهید شد.🥀
قسمت هایی از کتاب زیبای #دخترها_بابایی_اند
#شهید_جواد_محمدی
بوسه شهید جواد بر صورت #شهید_مهدی_اسحاقیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi