eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 آقا مهدی به تبعیت از ولایت فقیه خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا به دفاع از مردم سوریه، یمن و عراق توصیه داشتند، او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کرده‌اند. می‌گفت دوست دارم با رفتن به جنگ، آل‌سعود عصبانی شوند. شهید به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد و هر جا به مسافرت می‌رفتیم تا صدای اذان را می‌شنید توقف می‌کرد و در مسجد همان محله نماز می‌خواند و بعد ادامه مسیر می‌داد. به رعایت حجاب هم توجه و تأکید بسیاری داشت. قبل از اعزامش با هم به کربلا رفتیم، به هر کدام از حرم‌های مطهر که می‌رفتیم، گریه می‌کرد و می‌گفت من آمده‌ام تا امضای قبولی شهادتم را از اهل بیت(ع) بگیرم. ❤️ 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 دوستان به جای ما... به از دور سلام حالا که ما جامانده ایم رفقا! شما را به رفاقتمان به یاد ما باشید.... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 جواد، محمد پسرم، رضا دامادم و چند تا از بچه های دیگر دور مسئول ثبت نام سوریه را گرفته بودند و هر کدام از یک طرف به من می گفتند سفارش ما را بکن تا اسممان را بنویسد. مسئول ثبت نام اسمشان را نمی نوشت می گفت فعلا تازه شهید شده و صلاح نیست کسی از برود!!! یکهو جواد به من گفت: راستش را بگو از بین ما چه کسی زودتر می شود؟ گفتم فعلا نمی خواهد شهید بشوید. صبر کنید یک بار. مردم که به خواب رفتند، آن وقت.... بمیرم! این را گفتم و جواد، سر سال شهید شد.🥀 قسمت هایی از کتاب زیبای بوسه شهید جواد بر صورت ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
پاســدار نمے ماند تا را ببینـد  شهید مےشود تا ظـهور نزدیک شـــــود ...!! 😔 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
پاســدار نمے ماند تا را ببینـد  شهید مےشود تا ظـهور نزدیک شـــــود ...!! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ای خوشا رفاقت که ختم شه به... 🥀 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 وقتی شهدا واسطه ازدواج می شوند... آقا مهدی عضو گروه طرح بشارت بود و به دیدار خانواده شهدا می‌رفت و وصیتنامه و خاطره شهدا را جمع‌آوری می‌کرد تا بتواند به صورت کتاب دربیاورد (آخر هم خاطرات خودش هم جزو متن آن کتاب شد!) چون ما خانواده شهید هستیم و پدرم سردار محمد‌باقر مداح از شهدای دفاع مقدس است، یک روز آقای مهدی آمده بود منزل‌مان تا مطالب شهید را جمع‌آوری کند. وقتی مامانم می‌گوید: شهید محمد باقر مداح دو دختر دارد، همان لحظه آقا مهدی به خودش می‌گوید «خدایا یعنی می‌شود این خانواده شهید من را به عنوان دامادی قبول کنند» به این صورت شد که قضیه خواستگاری پیش آمد. در واقع شهدا واسطه ازدواج ما شدند. راوی: همسر شهید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 اگر می‌شد اخلاص را به یک انسان، تشبیه کرد بی شک می‌گفتیم: "شهید مهدی اسحاقیان" سالروز شهادت سرباز مخلص 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 کمی با دقت بیشتر سنگ مزار این دو شهید را بخونین تا نکته‌ای عرض کنم.... شهید مهدی، داماد شهید محمدباقر هستن و امان از خردادماه پر التهاب دختر این شهید و همسر آن شهید... شاید خرداد ماه، تو را به یاد امتحانات آخر سال تحصیلی بیندازد اما دختری بوده که در یک خرداد ماه، خبر شهادت پدر و در خرداد ماه عنفوان جوانی اش، خبر شهادت همسرش را شنیده و صبوری کرده... پس به ما خرده نگیرید که چرا از بی‌قراری خانواده‌های شهدا دَم می‌زنیم، وقتی به اندازه یک شب، رنج آنها را نچشیده‌ایم... یاران باوفای 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 آقا مهدی تقریباً ۲۲ روز در سوریه بود. دو روز قبل از شهادتش به من زنگ زد و گفت: "شرمنده شما شدم!" گفتم: این چه حرفی است. من دوست ندارم که حالا شهید بشوی. زود بیا. خودش هم گفت ما شهید شویم دشمن خوشحال می‌شود. بعد دیگر تماسی با هم نداشتیم و این‌طور که تعریف کرده‌اند، تویوتایی که در آن آقا مهدی و هم‌رزمانش مستقر بودند در ۳۰ کیلومتری جنوب حلب سوریه مورد اصابت خمپاره تروریست‌ها قرار می‌گیرد و ایشان به شهادت می‌رسد. راوی: همسر 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi