eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر یعنی آغوش و بوسه حرف‌های در گوشی مواظب خودت باش و زود برگرد و دنیایی دلهره .... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 دیدن عکست تمام سهم من است از تو آن را هم جیره بندی کرده ام تـا مبادا توقعش زیاد شود ! دل است دیگر، ممکن است فردا خودت را از من بخواهد 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
3.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند از شهید مدافع حرم علی اصغر شیردل 🎙مادر بزرگوار شهید : 🌷پسر من یدونه بود ! به فاطمه زهرا (سلام‌الله) قسم که اگه بازم پسر داشتم در راه خدا و اسلام اهل بیت علهیم‌السلام دفاع از حرم حضرت زینب(سلام‌الله) میدادم !🕊 🌹سالروز شهادت مدافع حرم شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج  👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🍁 گفتنــد " شهیـد کہ دیگر غسل نمےخواهد" نمےدانستنـد این بهـانہ اے بود برای آخرین نوازش های ... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دلتنگی اگر صوت بود .... با نوای مازندرانی ◽️نمی توان بر زبان آورد فراق و دوری از عزیز را؛ وقتی می بینم برای امنیت میهنم و حفظ ناموس؛ جوانان رشیدی جان فدا کردند تا ما در آرامش باشیم شرمنده میشوم در مقابل مادرانی که منتظر بودند و با همان چشم انتظاری آسمانی شدند یا مادران چند شهید داده که همچون کوه استوار و مقاوم و‌ صبورند؛ درد در سینه دارند اما با بردباری این فراق را تحمل می کنند؛ آری وقتی در مقابل چنین مادرانی قرار می‌گیرم قفط با شرمساری سرافکنده از این همه بی تابی ام میشوم و با خود نجوا می کنم ... ما می دانیم با وعده‌ی الهی شهدا زنده اند و من مادر این را حس می کنم لحظه به لحظه ی حضور معنوی اش را ؛ همراهی و همدمی اش را ... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ واژه ای برای توضیح کلیپ پیدا نکردم! باید خودتون ببینید😭😭😭 التماس دعــــــــا 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
به من می‌گفت: برایم آرزوی عاقبت بخیری کن که این عاقبت بخیر با شهادت حاصل می‌شود. 🍃 🍃 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 ‌‌ای آنـــڪہ مـــرا بــرده ای از یاد ، ڪـجـایــی ؟ بیــگانـہ ؟ دست مریـــزاد ، ڪـجـایـی ؟ از دام تــوأم نـیـسـت مــرا راه گـریــــزی . . . مــن عاشـــق ایــن دام و تو صـیّــاد .... ڪـجـایــی ؟ شادی روح که شده اند و سلامتی و طول عمر که هنوز برکت زندگی ما هستند . 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
ڪه می‌شوی میوه که در برابر چشمانت می‌کشد ... رشیدش را که می‌بینی و در دلت برایش «لاحول ولاقوة الابالله» می‌خوانی ... باید برای عاقبت هم دعا کنی و عاقبت بخیری یعنی ... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
بهمن ٦١ برای گرفتن عکس به خرمشهر رفتم. بعد از آزادسازی و پاک سازی نسبی شهر، می‌شد به صورت محدودی وارد خرمشهر شد. در همان ایام بود که اولین گروه‌های ساکن خرمشهر می‌توانستند تحت شرایطی به منطقه بیایند. توفیقی برایم شد تا همراه خانواده اهل خرمشهر شوم. شب هنگام خواب، که بعد از مدت‌ها همدیگر را دیده بودند، خواب از سرشان پریده بود و با هم صحبت می‌کردند. پای صحبت‌هایشان نشستم. پیوندشان، خون بود. بعضی‌هایشان برای حفظ خرمشهر جنگیده بودند و بعضی دیگر برای آزادی اش. یکی از مادر‌ها خانم بود. سه در خرمشهر شده بودند. آن سال آمده بود تا هم خانه‌اش را ببیند و هم به زیارت قبر و دو برود. برایم از دخترش تعریف کرد. دروس حوزوی می‌خواند و در کلاس‌های نهضت سوادآموزی معلم بود. هشتم مهر ٥٩، همراه دوستش، برای سنگر‌ها غذا می‌بردند که هر دو با گلوله دشمن می‌شوند. برایم گفت که چطور خودش، را کفن و دفن کرده است. بعد از ، به فاصله یک ماه، را از دست می‌دهد. سه سال از بزرگ‌تر بود. تا روز آخری که خرمشهر سقوط کرد، ماند و جنگید. پیکر را پیدا نکردند. پسر بزرگش هم بعد از آزادی خرمشهر در منطقه شد. آن شب، شاعر شده بودند و لالایی‌های فی‌البداهه برای می‌خواندند. راوی: مریم کاظم‌زاده ـ «عکاس» 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
باید باشی تا بدانی که رفت، دلت همان‌جا توی پیچ آخر ، دم آن چطور می‌شود و چطور می‌زند. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi